سید حسن امین
سیدحسن امین (۷ آذر ۱۳۲۷ در سبزوار) حقوقدان، فیلسوف، نویسنده، مترجم، شاعر و ادیب ایرانی است.
گفتاوردها
[ویرایش]قانون اساسی ایران
[ویرایش]- «سیستم قانون مشروطیت ایران عبارت از این بود که مجلس، قانون را تصویب کند و پس از آنکه قانون به توشیح پادشاه وقت رسید، مسوولیت اجرای آن بر دوش وزرا باشد. سیستم قضایی هم که کاملاً جدا از این دستگاه بود؛ بنابراین اصل اصیل قانون اساسی مشروطه این بود که پادشاه، مقامی تشریفاتی است و حق دخالت در حاکمیت ندارد. مجلس تصمیم میگیرد و شاه تنها این تصمیم را برای اجرا به دولت ابلاغ میکند. قانون اساسی ما در آن زمان بسیار مترقی بوده و ما در آسیا، اولین کشوری بودیم که چنین قانون منظم و مدونی داشتهایم. البته گفته شده که در آن زمان، کشورهایی نظیر عثمانی و ژاپن هم دارای قوانین اساسی بودهاند. عثمانی از این نظر که فتوحاتی در قاره اروپا داشت و قوانین خودش را باید مانند اروپاییها تنظیم میکرد، یک فرمانی به نام فرمان گلخانه داشت. گلخانه جایی مانند کاخ گلستان ما بود. در ژاپن هم تقریباً همزمان با ایران، نهضت تدوین قانون و نوشتن قانون اساسی آغاز شد اما نظام قانون اساسی ایران، سیاسیتر و منظمتر ازدیگر بخشها بود. یعنی قوانینی که در این کشورها گردآوری شد، مانند همان چیزی بود که ما در دوره ناصرالدینشاه داشتیم. تفاوت مهم قانون اساسی مشروطه ایران با این نمونهها این بود که در قانون اساسی ایران، شاه بهطور کامل از آن حالت استبداد سیاه و مطلقی که فرنگیها میگویند در کشورهای آسیایی حاکم بوده، به کلی تطهیر میشود و او را در یک جایگاه تشریفاتی قرار میدهد.»
- انجمن هم اندیشان ایران فرهنگی، ۱۳۹۷[۱]
- «۱۴۰۰ سال از تمدن اسلام و آغاز آن میگذرد، اما همانطور که استحضار دارید تمدن در همه این جوامع بشری قرنها و هزارههای خیلی درازی پیشینه دارد و آنها هیچکدام از بین نمیروند بلکه به فرهنگها و تمدنهای دیگر منتقل میشود و بعد هم متأثر میشوند و هم تاثیرگذارند. اما اینکه تمدن اسلامی قابل احیاست یا نه؛ قطعاً برای هر ملتی پیشینه تاریخی او و اوج فرهنگ و تمدن و پیشرفت او، میتواند نقطهای برای پیشرفت، احیا، رنسانس و نوزایی باشد. هنگامی که افرادی مانند من به پیشینه فرهنگی و تمدنی نیاکان خودمان چه پیش از اسلام و چه پس از اسلام نگاه میکنیم، این فقط بهمنظور فخرفروشی و تفاخر نیست بلکه یک مفهوم و یک پیام خیلی جدی دارد که اگر روزی کتاب قانون ابنسینا -که جد همه مردم این ایران بزرگ فرهنگی بود- بهعنوان درسنامه پزشکی در دانشگاه پاریس تدریس میشد، این به این معناست که نسلهای بعدی، نسل ما و نسلهای آینده ما هم این استعداد و توانمندی را دارند که از نو با رستاخیز فرهنگی و تمدنی شرایطی را ایجاد کنند در تولید علم در تولید تمدن، در ارتقای تفکر، بهطور جهانشمول باز بتوانند در سطح بالاتری از قطعاً سطح فعلی تولید علم در ایران بلکه در مقام مقایسه برتر از بقیه ملل باشند. اما خصوصاً در طول این ۱۰۰ سال گذشته [سراغ نداریم] اتفاقی افتاده باشد که این امید را در ما زنده کند -که میتوانیم دل به یک رنسانس، به یک رستاخیز عظیم فرهنگی که ما را به مرحله جدیدی از تاریخ برساند- ببندیم.»[۲]
- «اگر ما نتوانستهایم شهروندان خوبی بسازیم و افراد پس از فارغالتحصیلی از دانشگاهها، در مقاماتی قرار گرفتهاند که آنها را متهم به نقض حقوق شهروندی و حقوق بشر میکنیم، در وهله اول نوک پیکان نقد به طرف خود ما بازمیگردد که وظیفهمان را درست انجام ندادهایم. اگر مراجع فرهنگی و تربیتی خوبی باشیم، جامعهمان باید فاقد افرادی بود که ناقض حقوق بشر باشند. از الان شروع کنیم و بگوییم هر شهروند ایرانی باید مطابق انصاف و عدالت از حق تبعیت کند و مقابل ظلم بایستد؛ همه ما میتوانیم از فردا انسانهای بهتری باشیم.»
- در برنامه شوکران، ۱۳۹۷[۳]
اظهار نظر در مورد روحانی رئیسجمهور ایران
[ویرایش]- «به عنوان استاد راهنمای رئیسجمهور (روحانی) از رای دادن به او پشیمانم. من به عنوان یک نفر از ۲۵ میلیون رایدهنده به ایشان اعتماد کردم و رای دادم چون به وعدههایی که به ملت ایران دادند اعتماد کردم اما اگر میدانستم نتیجه و حاصل این است که به آن وعدهها وفا نخواهد شد… پشیمان هستم. فکر میکردم با حضور ایشان میتوانیم از این مراحل سختی که در چند دهه اخیر گرفتار بودیم و حتی میشود گفت از زمان مشروطیت گرفتارشان بودیم به طرف آزادی و آبادی و رفاه و فلاح حرکت کنیم.
- مردم ایران ۱۰۰ سال است دنبال این هستند که مشکلاتشان حل شود. فکر میکردم کسی مثل آقای روحانی که توانست طی ۵۰ سال خودش را از یک طلبه شهرستانی به ریاست جمهوری ارتقا دهد میتواند وضعیت عامه مردم را بالاتر ببرد. من امیدوار بودم این به دست شخصیتی مانند ایشان گشوده شود خودش هم گفت کلیدی دارد که قفلها را باز میکند امیدوارم بتواند به اهدافی که میگفت برسد. او تحصیل کرده انگلستان است و آنجا چشم و گوشش را نبسته و دیده که حقوق شهروندی و آزادی و دموکراسی آنجا در جریان است و وظیفه مسئولانی که خودشان را جلو میاندازند و وارد گود سیاست میشوند این است که مردم را به خواستههایشان برسانند.»
- در برنامه فرمول یک، ۱۳۹۷[۴]
مشروطه
[ویرایش]- «با اینکه مشروطه جنبشی عدالت محور بود، اما در قانون اساسی آن مینویسند تعدادی از افراد از جمله زنان حق انتخاب شدن و انتخاب کردن ندارند. وی افزود: ۱۱۳ سال عقل جمعی قانون نویسان به اینجا رسیده که زنان حق انتخاب کردن و انتخاب شدن ندارند و ۶۳ سال بعد و پس از انقلاب سفید یعنی در سال ۴۲ و ۴۳ به خانمها اجازه ورود به انتخابات داده شد، اما امروز شرکت زنان در انتخابات نهادینه شدهاست.»
- «اگر چه نقدهایی هنوز به قانونهای این حوزه وارد است، اما در قانون اساسی ما گفته شده حقوق زنان به دلیل ستم بیشتری که در گذشته دیدهاند باید بیشتر استیفا شود و در اصل سوم قانون اساسی میگوید دولت به رفع تبعضات نابه جا موظف است. در قانون اساسی از تأمین حقوق همهجانبه افراد اعم از زن و مرد و تساوی عموم در برابر قانون سخن گفته شدهاست؛ یعنی در قانون اساسی موجود ما اصل عدم تبعیض تغنین شده و جزء قوانین موجود است.
این اصل به صراحت تمام به عدم تبعیض قائل است و میگوید همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند. تفسیر من به عنوان یک حقوقدان این است که با این اصل هر قانون عادی که با این اصل در تعارض باشد از درجه قانونیت خارج است. یعنی اگر نگاه قانونی به قوانین گذرنامه یا ارث داشته باشیم باید بگوییم برابر این اصل قوانین تبعیض آمیز باید کنار بروند. قانون باید از نظر اکثریت جامعه، مشروعیت داشته باشد. اگر قانونی فقط در کتاب قانون وجود داشته باشد چه فایده دارد؟ الان زن اگر بخواهد گذرنامه بگیرد موظف است پوشش کامل داشته باشد اما همان زمان که عکس را عرضه میکند پوشش مطابق با آنچه که در عکس گفته شده ندارد. از نظر فقهی نگاه نمیکنم از نظر قانونی نگاه میکنم. سخن این است که حقوق خانمها در ایران به تصریح قانون بیشتر از بقیه ضایع شده و به استناد همین قانون باید به تساوی حقوق قائل باشیم. در اصل بیستم به تساوی و برابری حقوق حکم کرده، اما قوانین جاری در باب دیه، ارث، قصاص، شهادت و رسیدن به مناصب مهم کشوری حرف دیگری میزند. اگر بنا باشد حق را به حقدار بدهیم با همین قوانین موجود هم میشود کاری کرد که حق همه مردم ادا شود. وقتی انقلاب سفید شد و به زنان حق رأی دادند برخی از مردان گفتند مگر ما آزادی در انتخابات داریم که شما این حق را به زنان هم دادهاید. سخن این است که قانون باید با حس نیت اجرا شود. اخیراً پدری شکایت میکند که دخترم با مردی ازدواج کرده و من راضی نیستم. دادگاه حکم به ابطال عقد میدهد. بعد این دختر و پسر مجدداً ازدواج میکنند. پدر شکایت میکند. اما این بار میگویند عقد دوم بوده و نیاز به اذن ولی ندارد. این رای یک راهکار ایجاد میکند درحالی که ما باید با حسن نیست مشکلات را حل کنیم.»
- دومین نشست چالشهای حقوق زنان در فقه، ۱۳۹۷[۵]
ادبیات جهانی و ادبیات ملی
[ویرایش]- امین در تعریف ادبیات جهانی و ادبیات ملی معتقد است: عدهای بر آنند که ثابت کنند ادبیات مفهومی انسانی است و تبعیض و تقسیم در آن معنایی ندارد؛ بنابراین برخی این تقسیمبندی را قبول دارند و برخی دیگر آن را رد میکنند. به نظر من نیز ادبیات، جهانی و انسانی است چراکه جایزه نوبل ادبیات مختص به یک کشور و مردم آن نیست و هر کسی میتواند برنده آن باشد. اما در کنار این ادبیات جهانی و انسانی، ادبیات دیگری به نام ادبیات ملی نیز وجود دارد که بر اساس داستانها و سرنوشت مردم هر کشور به وجود میآید.
- اگر معتقد به ادبیات ملی و تأثیرگذاری آن بر روند توسعه ادبیات هستیم باید به این نکته اعتراف کنیم که شاهنامه فردوسی عالیترین نوع ادبیات ملی است.
- تجربیات علمی ثابت کرده که حیواناتی مانند موش نیز دارای حافظه تاریخی هستند، بنابراین انسان بهعنوان اشرف مخلوقات هوش و حافظه تاریخی فوقالعادهای دارد. شاهنامه فردوسی به این حافظه تاریخی بسیار کمک کردهاست چراکه هر جا سخنی از رستم برده میشود، ذهن ما ناخداآگاه به سمت یک مرد قدرتمند و نیرومند میرود.
- همچنین پرداختن به سایر شخصیتها شاهنامه نیز به همین روال است و ما را با هویت آریاییمان آشنا میکند. در شاهنامه، شخصیتهایی وجود دارد که ما هر کدام از آنها را به صورت جداگانه در حافظه تاریخیمان داریم.
- شاهنامه فردوسی از سه بخش اصلی به نامهای بخش اساطیری، بخش پهلوانی و بخش تاریخی تشکیل شدهاست. بررسی هر کدام از این بخشها، به ما این نکته را یادآور میشود که خلق پروژهای به وسعت شاهنامه نمیتواند از یک انسان کوچک و بیخرد باشد و بدون شک فردوسی فردی با دانش و دارای خرد و حکمت بوده که تواناییهای خود را شناخته و با استفاده از آنها دست به خلق شاهنامه زدهاست.
- فردوسی در دورهای زندگی میکرد که فضای دینی بر کشور حاکم بودهاست و نمیتوان نقش تفکرات دینی و مذهبی او را نادیده گرفت. به عقیده بسیاری از کارشناسان فردوسی شیعه بوده اما اینکه از چه نوعی، هنوز به شکل قطعی مشخص نیست. به نظرم فردوسی دارای تفکراتی بوده که این تفکرات و اعتقادات چندان با سلطان محمود سازگار نیست. به همین دلیل میتوان حدس زد که او یک شیعه ۱۲ امامی بودهاست.
- مرحوم بدیعالزمان فروزانفر معتقد بود که شاهنامه فردوسی بر اساس اسلوب قرآن تهیه و نوشته شدهاست. شاهنامه با سه بخش اصلی خود، الگویی است که طی سالهای گذشته شاعران جوان برای شاهنامهنویسی از آن استفاده کردهاند. عدهای با تأکید بر بخش اساطیری، عدهای تاریخی و عدهای نیز با توجه به بخش پهلوانی شاهنامه، دست به خلق و سرودن شاهنامههای جدید زدند.
- الگوبرداری با تقلید فرق دارد و شاعران جوان باید این نکته را بدانند که هیچوقت کپی برابر اصل نخواهد شد، بنابراین تقلید از شاهنامه هیچوقت در ذهن ایرانیها ماندگار نیست و اگر به فکر ماندگاری اثرشان هستند باید دست به خلقت بزنند.
- فردوسی با به نظم درآوردن تاریخ و هویت فارسی، اعتباری دوباره به زبان فارسی داد. او در دورهای که زبان فارسی به انزوا رفته بود، زبان فارسی را به عنوان یک زبان ارزشمند مطرح کرد و به آن جانی دوباره داد.
- فردوسی با ارائه شاهنامه، خواست به ما بفهماند که باید زبان فارسی را گسترش و توسعه دهیم، بنابراین هرچه زبان فارسی بیشتر رشد کند، او بیشتر خوشحال میشود. این صحبتها بدین معناست که قرار نیست تا سالها اثر فردوسی بهترین باشد و ما نیز باید تلاش کنیم، چراکه امکان دارد در سالهای آینده اثری ارزشمندتر از شاهنامه فردوسی منتشر شود.»
- نشست تخصصی «شاهنامه و شاهنامه سرایان بعد از فردوسی» ، 1395[۶]
جدایی بحرین از ایران
[ویرایش]- اکنون باید از خود بپرسیم که آیا این تصمیم در باب بحرین خدمت بودهاست یا خیانت؟ از خودمان یعنی از نسل خودمان و نسل پیش از خودمان آغاز میکنیم. آیا سکوت غریب ملت ایران در برابر این تصمیم، چگونه قابل توجیه است؟ به عقیدهٔ ما، عامهٔ مردم گناهی ندارند، مردم عادی را باید رهبران سیاسی و مراجع فرهنگی جامعه هدایت کنند. آزادسازی خرمشهر در ۱۳۶۱ نتیجهٔ عزم راسخ رهبران نظامی و سیاسی کشور به نجات خرمشهر از دست دشمن قهاری مثل صدام بود؛ اما به هنگام دسیسهٔ انگلیس برای ربودن بحرین، رهبران سیاسی و فرهنگی ایران، قدمی برنداشتند. برای اثبات این بیتفاوتی، باید دید که آیا موافقت رژیم پهلوی به تقدیمکردن بحرین به سیاست استعماری انگلیس، در احزاب سیاسی، در قوهٔ مقننه، در مطبوعات، در قوّهٔ قضاییه، در ستاد بزرگ ارتشتاران و دیگر نهادهای مرتبط با حفظ یکپارچگی سرزمینی کشور، و سرانجام در شعر و ادب فارسی چه بازتابی داشتهاست؟ آیا (در روز واقعه! نه بعد از سقوط رژیم پهلوی) کدام سیاستمدار یا روزنامهنگار ایرانی در این باب موضع گرفتهاست؟ چرا شاعران بلندآوازهٔ ایران –شاملو، اخوان ثالث، سهراب سپهری– و خطیبان نامی –حسینعلی راشد و محمدتقی فلسفی و بعدها علی شریعتی و فخرالدین حجازی– یا نویسندگان شهره –جلال آلاحمد و… - مخصوصاً آنها که در رثای چریکهای خلق دل میسوزاندند، سینهچاک میکردند، اشک میریختند، قلم میزدند و شعر میگفتند، در این باب، ساکت ماندند؟
- آیا فقط خاقان مغفور فتحعلیشاه قاجار که هفده شهر ایران را پس از مغلوب شدن در جنگی نابرابر اجباراً به روسها داد، مستحق دشنام ابدی است؟ آیا محمدرضاشاه و اعوان او در انتزاع بحرین (یعنی کابینهٔ امیرعباس هویدا، وزارت خارجهٔ ایران به سرپرستی اردشیر زاهدی، قوهٔ مقننه با آن همه سناتور و نمایندهٔ مجلس و دیگر نهادهای کشوری و لشکری) هیچ راه فراری از تصویب قاطع این انتزاع نداشتند؟
- اگر به فرض، رژیم سابق ایران، تصمیمی درست میگرفت و در همان تاریخ، بهجای «طرح نظامی–امنیتی تصرّف بحرین» در یک مقطع و کار «دیپلماتیک و مذاکرات پشت پردهای» در مقطع بعدی، کار زیربنایی فرهنگی میکرد و سپس بر برگزاری یک همهپرسی جدّی با مشارکت همهٔ باشندگان بحرین پای میفشرد، بخت بیشتری برای ایرانی ماندن این بخش از سرزمین پدری یا دستکم سرفرازی واقعی در برابر جهان نداشتیم؟
- کتاب بحرین پاره ای از ایران» ، 1395[۷]
رونمائی از کتاب تنهاتر از هیچ
[ویرایش]- «شعر و ادب یکی از هنرهای هفتگانه به شمار میرود و جان مایه تمامی آنها زیبایی است. اما به قولِ کانت زیبایی مشمولِ اصل اعتباریت زمانی و مکانی است. اگر به عکسهای دوره قاجار نگاه کنیم نوع آرایش و پیرایش زنان در آن عصر کاملا متفاوت با چیزی است که امروز میبینیم. در واقع معیار زیباییشناسی برای آنها که خود را برای انداختنِ عکس به هفت قلم میآراستند با معیارهای آرایش و پیرایش امروز متفاوت است. در هنرهای دیگر از جمله شعر و ادب نیز به همین صورت است؛ به عنوان مثال اشعار قاآنی که در گذشته زیبا به شمار میرفته امروزِ روز اینگونه نیست و بالعکس اگر اشعار امروزی را برای شاعری چون قاآنی میخواندند.»
- «میتوان شعرا را از چند منظر تقسیمبندی کرد. آنچه که از همه مهمتر است، مقبولیتی است که هر شاعر در میان مخاطبان خود دارد. شاعرانی در جهان هستند که تمامی آثارشان زیبا و ماندگار است. سعدی شیرازی یکی از نمونههای برجسته از این گونه شعراست، چرا که نثر و نظم و غزل و مثنوی او زیبا و متعالی است. گلستان سعدی سبکی رئالیستی دارد به این معنا که انسان و بشر را همانگونه که هست معرفی میکند و در مقابل بوستان، ایدهآلیست است و تعریفی از انسان ابرآگاه میدهد. اما گروه دیگری از شاعران هستند که همه اشعار آنها متعالی نیست اما قطعهای، قصیدهای، غزلی از آنها به جای مانده که آنها را تبدیل به شعرایی مطرح و محبوب کرده است. برای نمونه در میان شاعران هاتف اصفهانی که از قضا طبیب هم بوده است و البته طبیب اصفهانی با شعری بسیار معروف: (غمت در نهانخانه دل نشیند/به نازی که لیلی به محمل نشیند/مرنجان دلم را که این مرغ وحشی/ز بامی که برخاست مشکل نشیند). اینگونه شاعران کسانی هستند که به غیر از مواردی خاص اثر به یادماندنی ندارند. گروه دیگر از تقسیم بندی از منظرِ رویکردِ به جامعه است. برخی از شعرا کسانی هستند که حرفهای شخصی و فردی خود را در اشعارشان بیان میکنند. برای مثال مکنونات قلبی، احساسات و عواطف درونی و یا حتی مشکلات شخصی خود را در شعر میآورند و گروه دیگر شعرایی هستند که از درون اجتماعات انسانی شعر میگویند و شاعرِ جمعاند یا طبقهای خاص. در این میان شعرایی هم هستند که آثارشان جهانی است؛ مثل مولانا، حافظ و ....»
- «درختِ تناورِ شعرِ فارسی امروز دو شاخه بزرگ دارد؛ یکی شعر کلاسیک که وزن عروضی، قافیه و برابری مصرعها را دارد و بر مبنای اصول سنتی شعر است که هنرمندان شاخصی چون ملک الشعرای بهار، شهریار، سایه، سیمین بهبهانی، محمدعلی بهمنی و ... در این گروه جای دارند. اما شاخه دیگر شعر نو است. جهان پیوسته رو به تکامل دارد و انسان موجودی گزینش گراست و بر مبنای اراده کمال طلبانه خود انتخابهایی در راستای کشف افقهای تازه میکند. بنابراین شعر فارسی به همتِ نیما یوشیج از فضاهای بسته پیش از مشروطه رها شد و «افسانه»ی او نخستین قدمی بود که او برداشت. وزن در شعر نیمایی به این صورت است که شعر وزن دارد اما نه ضرورتا وزن عروضی. قافیه نیز دارد اما نه در جاهای مشخصی که صرفا در پایان ابیات حرفی یا کلمهای تکرار شود و از همه مهم تر اینکه شرط تساوی مصاریع نیز در وزن نیمایی وجود ندارد. این شکل و فرم تا جایی پیش رفت و در ادامه احمد شاملو شعر سپید را وارد شعر نوی فارسی کرد که اساسا وزن را برای سرودنِ شعر ارزنده ضروری و از عناصر اصلی آن نمیدانست. اما نکته جالب این که امروز شعر فارسی از شاملو نیز عبور کرده است، و امروز با شعر پسا شاملو رو به رو هستیم و شاید مجموعه شعر «تنهاتر از هیچ» در زمزه همین گروه قرار گیرد.
- رونمائی از کتاب تنهاتر از هیچ» ، 1395[۸]
دربارهٔ او
[ویرایش]- «داریوش فرهود: فروتنی علمی این استاد برجسته از این جهت قابل تقدیر بیشتر است که وی بیش از اینکه در خصوص کار خود صحبت کند از فردوسی بزرگ و اثر سترگ او، شاهنامه یاد کرد و بیشتر از او گفت تا اثر خود.»
- در نشست هفتگی انجمن هم اندیشان ایران فرهنگی، 1396[۹]
- مشفق کاشانی،[۱۰]
- به پاس ادب، دیر مانی امینا/ بدین پارسی زیبدت پاسبانی/ ادب را چه خوش نخلتر برنشاندی/ به شور آفرینی به شیرین زبانی/ چه خوش تلخ در کاسه ترشرویان/ کهن باده کردی به آداب دانی/ سخن را چه گلهای تر بردماندی/ بدین سبزی و کشی و دلستانی/ حسن زیبدت نام از حسن سیرت/ سرود خوشت رمز حسن الاغانی/ به ایران دانش ابونصر اول/ به یونان حکمت ارسطوی ثانی
- حسین آهی،[۱۱]
منابع
[ویرایش]- ↑ «بررسی نقش اقوام ایرانی در جنبش مشروطیت». آمرداد. بازبینیشده در ۲۴ نوامبر ۲۰۱۸.
- ↑ «پرفسور سید حسن امین: رستاخیز فرهنگی قابل تحقق است». مجله خبری نمانامه. بازبینیشده در ۲۴ نوامبر ۲۰۱۸.
- ↑ ««شوکران» پانزدهم، میزبان سیدحسن امین است». تسنیم. بازبینیشده در ۲۴ نوامبر ۲۰۱۸.
- ↑ «استاد راهنمای مقطع دکتری روحانی: بالاخره یک نفر باید مشکلات 100 ساله مردم را حل کند». پانا. بازبینیشده در ۲۴ نوامبر ۲۰۱۸.
- ↑ «گزارش کامل شفقنا از «چالشهای حقوق زنان در فقه»: مردان عامل فرودستی زنان بودهاند/ حقوق زنان در ایران به تصریح قانون بسیار ضایع شدهاست + تصاویر». شفقنا. بازبینیشده در ۳۰ نوامبر ۲۰۱۸.
- ↑ «شاهنامه فردوسی عالیترین نوع ادبیات ملی است». فراتاپ. بازبینیشده در ۲۶ ژانویهٔ ۲۰۱۹.
- ↑ «بحرین پاره ای از ایران نوشته سید حسن امین». پایگاه خبری نمانامه. بازبینیشده در ۷ فوریهٔ ۲۰۱۹.
- ↑ ««تنهاتر از هیچ»؛ روایت جادویِ کلمات». ایسنا. بازبینیشده در ۷ فوریهٔ ۲۰۱۹.
- ↑ ««شاهنامه امین» رونمایی شد». ایسکانیوز. بازبینیشده در ۲۴ نوامبر ۲۰۱۸.
- ↑ «سید حسن امین حقوقدان، تاریخدان، نویسنده، مترجم، شاعر و ادیب برجسته سبزواری». اسرارنامه. بازبینیشده در ۳۰ نوامبر ۲۰۱۸.
- ↑ «شعر حسین_آهی، استاد شعر و ادب». وب سایت رسمی سید حسن امین. بازبینیشده در ۲۹ ژانویهٔ ۲۰۱۹.