پرش به محتوا

خواجوی کرمانی

از ویکی‌گفتاورد
«خواجو ز سفرعزم وطن کرد ولیکن// مرغی که برون شد ز قفس باز نیاید»

خواجوی کرمانی، کمال‌الدین ابوالعطا محمودبن علی کرمانی‚ متخلص به خواجو. به تاریخ (۱۵ شوال ۶۷۹ هجری قمری) در کرمان زاده شد. وی در سال (۷۵۳ هجری قمری) در شیراز درگذشت.

دارای منبع

[ویرایش]

دیوان اشعار

[ویرایش]
  • «به طراری زلفم از ره مرو// بدین ریسمان باز درچه مرو»
  • «پای مبین، پایه طاووس بین// جیفه مبین، کرکس کاووس بین»
  • «پای ملخ پر بود از دست مور// دجله بود قطره‌ای از چشم کور»
  • «تاج کیان بین که کیان می‌نهند// جای کیان را به کیان می‌دهند»
  • «چون تو نباشی ز سپه باخبر// جرم سپه از تو بود سر به سر»
  • «خانه ناکرده نباید فروخت// شمع نیاورده نداننش سوخت»
  • «خواجو ز سفرعزم وطن کرد ولیکن// مرغی که برون شد ز قفس باز نیاید»
  • «خون دل از ساغر جان کرده نوش// حلقه شده بر در دردی فروش»
  • «خیز خواجو که گل از غنچه برون می‌آید// بلبلی چون تو کنون حیف بود در قفسی»
  • «در ره تحقیق چه کودک چه پیر// بر در توفیق چه دربان چه میر»
  • «در نظرش تیر سپر بفکند// وز فزعش کوه کمر بفکند»
  • «دل چو درست است زبان را بهل// نام زبان از چه بری سوی دل»
  • «دل چو غنی شد ز فقیری چه غم// روز رهایی ز اسیری چه غم»
  • «دیده از آن روی بود پیش‌بین// کو نتواند که بود خویش‌بین»
  • «رو خبر گنج ز پروانه پرس// حال دل شمع ز پروانه پرس»
  • «ریسمانیست سست صورت جاه// تو بدین ریسمان مرو در چاه»
  • «سرافکندگی کن که زلف نگار// سرافرازیش در سرافکندگیست»
  • «شیردلانند در این مرغزار// بگذر و پیشانی شیران مخار»
  • «صبح چو از صدق، نفس برگشاد// مملکت شرق به دستش فتاد»
  • «ظلم و ستم گرچه ز دربان بود// از اثر غفلت سلطان بود»
  • «غیب ندانند مگر اهل غیب// عیب نبینند به جز اهل عیب»
  • «قرصه زر در کف زرگر نخست// تا نشود خرد، نگردد درست»
  • «قصه فرهاد ز شیرین بپرس// حسن رخ ویس ز رامین بپرس»
  • «قلزم توحید ندارد کنار// باده تحقیق ندارد خمار»
  • «کار خرد ضربت این ساز نیست// صید ملخ شیوه شهباز نیست»
  • «که ارباب معانی نیک دانند// که دین و ملک باهم توأمانند»
  • «گنج طلب کن چو به ویران رسی// پنجه نهان کن چو به شیران رسی»
  • «مبر آبم اگر گشتم چو ماهی صید این دریا// که صد چون من به دام آرد کسی کو میکشد شستم»
  • «نوبت عشاق ندارد غزل// قول بزرگان نبود جز عمل»
  • «نیابد مراد آنکه جوینده نیست// که جویندگی عین یابندگیسـت»
  • «همت عالی ز فلک بگذرد// مرد به همت ز ملک بگذرد»
  • «همچو خضر در ره طاعت بپوی// چشمه حیوان ز قناعت بجوی»
  • «هیچ نیفزود قمر تا نکاست// وانکه نیفتاد نیارست خاست»

درباره خواجو

[ویرایش]
  • «استاد سخن سعدی است نزد همه کس اما// دارد غزل حافظ طرز سخن خواجو»

پیوند به بیرون

[ویرایش]
ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ