مسعود سعد سلمان
ظاهر
مسعود سعد سلمان، (مسعود بن سعد بن سلمان) شاعر توانای زبان فارسی و از قصیدهسرایان برجسته قرن پنجم و ششم هجری است. خانواده او از همدان اما زادگاه این شاعر «لاهور» است. (۴۳۸ - ۵۱۵ هجری قمری)
دارای منبع
[ویرایش]دیوان اشعار
[ویرایش]- «ار خسی افتدت به دیده، منال// سوی آنکس نگر که نابیناست»
- «از درختان دیگران برچین// و از پی دیگران درخت نشان»
- «اگر سپهر بگردد ز حال خود، تو مگرد// وگر زمانه نسازد، تو با زمانه بساز»
- «بودم حذور همچو غرابی برای آنک// همچون غراب جای گرفتم در این خراب»
- «تات نپرسند، همی باش گنگ// تات نخوانند همی باش لنگ»
- «حسد کنندم و درمان آن ندانم یافت// که دید هرگز داروی درد بیدرمان؟»
- «درست و راست صفات تو گویم و نشکفت// درست و راست شنیدن ز مردم شیدا»
- «ز ماهیی که در او خار نیست این گله چیست// بلی ز ماهی پرخار دیدهاند ضرر»
- «نیم چو آهو کز کشور دگر بچرد// نهد معطرنافه به کشور دیگر// به سان بازم کش بداری اندر بند// شکار پیش تو آرد چو بازیابد پر»
- «هفت سالم بسود «سو» و «دهک»// پس از آنم سه سال قلعه «نای»»
- «نبشتن ز گفتن مهمتر شناس//به گاهِ نبشتن به جای آر هوش//سخن با قلم چون قلم راستدار//به نیک و به بد در سخن سخت کوش»
بدون منبع
[ویرایش]پیوند به بیرون
[ویرایش]این یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |