پرش به محتوا

نعمت‌الله ولی

از ویکی‌گفتاورد

نعمت‌الله ولی (نام کامل: سید نورالدین نعمت‌الله بن محمد بن کمال‌الدین یحیی کوه بنانی کرمانی) معروف به سید نورالدین شاه نعمت الله ولی ماهانی کرمانی (۷۳۰، ۷۳۱-۸۳۲، ۸۳۴)، شاعر عارف ایرانی بود.


دارای منبع

[ویرایش]

مثنوی ها

[ویرایش]
  • «مرد اگر بی‌درد باشد مرد نیست// هر که او مردی بود بی‌درد نیست»
  • «علم و عقل و زهد من بر باد رفت// غیر یاد او مرا از یاد رفت»

قطعات

[ویرایش]
  • «تو گر جمعیتی خواهی طلب کن از درون خود// که از بیرون نمی‌خیزد بجز گرد پریشانی»

غزلیات

[ویرایش]
  • «یاد می‌کردم بهشت جاودان// روی او دیدم بهشت از یاد رفت»
  • «ای که گویی به کجا می‌روی ای سید ما// از خدا آمده بودم به خدا خواهم رفت»
  • «هیچ است این جهان و تو دل را در آن مپیچ// وین بند پیچ‌پیچ مپیچان به پات هیچ»
  • «زاهد دگر از خلوت تقوا بدر افتاد// عقل آمد و با عشق درافتاد و بر افتاد// ما سر به در خانه خمار نهادیم// پا بر سر ما هر که نهاد او به سر افتاد»
  • «این چنین رندی که من دیدم که دید// هفت دریا را به یک‌دم درکشید»
  • «بود من در بود او نابود شد// فارغم از بود و از نابود خویش»
  • «من اگر عاقلم و عاشق و مخمورم و مست// غیر را کار به من نیست که من آن خودم»

منبع

[ویرایش]
  • دیوان شاه نعمت‌الله ولی. چاپ اول، تهران: انتشارات نگاه، ۱۳۷۵.
ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ