فروغی بسطامی
ظاهر
فروغی بسطامی، میرزا عباس، فرزند آقاموسی بسطامی از غزلسرایان وارسته قرن سیزدهم. زادروز: (۱۲۱۳ هجری قمری) در کربلا. بسطامی در سال (۱۲۷۴ هجری قمری) در تهران درگذشت.
دارای منبع
[ویرایش]دیوان شعر
[ویرایش]آخر این نالهٔ سوزنده اثرها دارد | شب تاریک فروزنده سحرها دارد | |
غافل از حال جگرسوختهٔ عشق مباش | که در آتشکدهٔ سینه شررها دارد |
کی رفتهای ز دل که تمنا کنم ترا | کی بودهای نهفته که پیدا کنم ترا | |
غیبت نکردهای که شوم طالب حضور | پنهان نگشتهای که هویدا کنم ترا | |
با صدهزار جلوه برون آمدی که من | با صدهزار دیده تماشا کنم ترا | |
بالای خود در آینهٔ چشم من ببین | تا باخبر ز عالم بالا کنم ترا | |
خواهم شبی نقاب ز رویت بر افکنم | خورشید کعبه، ماه کلیسا کنم ترا | |
زیبا شود به کارگه عشق کار من | هرگه نظر به صورت زیبا کنم ترا |
هم دل خسرو شکست و هم سر فرهاد | عشوهٔ شیرین تندخوی شکرلب | |
آنکه خبردار شد ز مسأله عشق | کار ندارد به هیچ ملت و مذهب | |
هیچ مرادم نداد خواندن اوراد | یار نشد مهربان ز گفتن یارب |
درباره فروغی بسطامی
[ویرایش]- «در اعتقادش مردم بسی سخن گویند// همی ندانم در کفر مرد یا اسلام»
- میرزاابراهیم نیشابوری، متخلص به «مشتری»
- «اولین بار که به حضور سلطان عصر، ناصرالدین شاه، خلدالله ملکه، مشرف شد، مخاطب و معاتب گردید از اینکه دعوی ربوبیت کرده و به این لطیفه خود را مستخلص ساخت، بلکه قرین انعام و احسان گردید که من هفتاد سال دویدهام حال به سایه خدا (یعنی شاه) رسیدهام، که به خدا خواهم رسید چه جای آنکه خود دعوی خدایی کنم؟
- جلالالدین میرزا، نقل از دیوان جامع فروغی
لطفا کمک کنید
پیوند به بیرون
[ویرایش]این یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |