پرش به محتوا

فروغی بسطامی

از ویکی‌گفتاورد

فروغی بسطامی، میرزا عباس، فرزند آقاموسی بسطامی از غزل‌سرایان وارسته قرن سیزدهم. زادروز: (۱۲۱۳ هجری قمری) در کربلا. بسطامی در سال (۱۲۷۴ هجری قمری) در تهران درگذشت.

دارای منبع

[ویرایش]

دیوان شعر

[ویرایش]
آخر این نالهٔ سوزنده اثرها دارد      شب تاریک فروزنده سحرها دارد
غافل از حال جگرسوختهٔ عشق مباش      که در آتشکدهٔ سینه شررها دارد


کی رفته‌ای ز دل که تمنا کنم ترا      کی بوده‌ای نهفته که پیدا کنم ترا
غیبت نکرده‌ای که شوم طالب حضور      پنهان نگشته‌ای که هویدا کنم ترا
با صدهزار جلوه برون آمدی که من      با صدهزار دیده تماشا کنم ترا
بالای خود در آینهٔ چشم من ببین      تا باخبر ز عالم بالا کنم ترا
خواهم شبی نقاب ز رویت بر افکنم      خورشید کعبه، ماه کلیسا کنم ترا
زیبا شود به کارگه عشق کار من      هرگه نظر به صورت زیبا کنم ترا


هم دل خسرو شکست و هم سر فرهاد      عشوهٔ شیرین تندخوی شکرلب
آنکه خبردار شد ز مسأله عشق      کار ندارد به هیچ ملت و مذهب
هیچ مرادم نداد خواندن اوراد      یار نشد مهربان ز گفتن یارب

درباره فروغی بسطامی

[ویرایش]
  • «اولین بار که به حضور سلطان عصر، ناصرالدین‌ شاه، خلدالله ملکه، مشرف شد، مخاطب و معاتب گردید از اینکه دعوی ربوبیت کرده و به این لطیفه خود را مستخلص ساخت، بلکه قرین انعام و احسان گردید که من هفتاد سال دویده‌ام حال به سایه خدا (یعنی شاه) رسیده‌ام، که به خدا خواهم رسید چه جای آنکه خود دعوی خدایی کنم؟

لطفا کمک کنید

پیوند به بیرون

[ویرایش]
ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ