هنر
ظاهر
هنر مجموعهای از آثار یا فرآیندهای ساخت انسان است که در جهت اثرگذاری بر عواطف، احساسات و هوش انسانی و یا به منظور انتقال یک معنا یا مفهوم خلق میشوند.
آ - الف - ب - پ - ت - ث - ج - چ - ح - خ - د - ذ - ر - ز - ژ - س - ش - ص - ض - ط - ظ - ع - غ - ف - ق - ک - گ - ل - م - ن - و - هـ - ی
آ
[ویرایش]- آن چه میخواهم بگویم این است که اصولاً زندگی بسیار بیشتر از هنر تقلید میکند تا هنر از زندگی.
- «آنجاکه تشریف و هنر نبوند جفت یکدگر// ویران شود آن بوم و بر، دشمن بر آن کشور زند»
- «آنجاکه طبیعت توقف میکند، هنر آغاز میشود.»
- «آنچه هنگام مردن بر اندوه میافزاید بیهنری فرزند و کارهای بیهوده و ناپسند اوست و هرآنچه از غم میکاهد، هنرمندی و اندوختهداشتن کردار نیک و پسندیدهاش میباشد.»
- «آنچه در هنر مهم و دارای ارزش است نگرش به جهان، ایدئولوژی یا جهاننگری نهفته در اثر هنری است و تلاش هنرمند در بازسازی این جهانبینی.»
- «آنکه عیب از هنر نداند باز// زو، هنرمند کی پذیرد ساز»
- «آه از آن روز که بیکسب هنر شام شود// وای از آن شام که بیمطرب و ساغر گذرد»
الف
[ویرایش]- «اثر هنری فقط دستاورد کار انسان، مبتنی بر بینش انسان و پروردۀ دست اوست.»
- «اختلاف رأی درباره خوبی یا بدی یک اثر هنری، نشان میدهد که آن اثر پرمعنی و جاندار است.»
- «ارزش هنرمند را باید هنرشناس معین کند نه مردم کوچه و بازار، بهتعریف این و آن غره نشوید و خود را هنرمند نشمارید، بگذارید مقام و شخصیت شما بیآنکه به دیگران تحمیل گردد، شناخته شود.»
- «از این روست که از عالمان همهٔ ادیان و متفکران و دانشمندان و هنرمندان سراسر جهان و از همهٔ نهادهای بینالمللی و منطقهای مجدّانه میخواهم که برای پیشبرد این مهم، در برابر امواج غیریتسازییهای مصنوعی که ابزار دست قدرتهای خشونتگراست بایستند و بخصوص برای بیرون بردن حریم قدسی پیامبران و مقدسات همهٔ ادیان از عرصهٔ منازعات سیاسی و فرهنگی بهاقدامات مؤثر بینالمللی و تلاشهای جدید حقوقی بیندیشند.»
- «از سپیدهدم تاریخ تمدن تا امروز که در آستانه قرن بیست و یکم قرار گرفتهایم، هنر به عنوان عالیترین وسیله و ابزار، براى تنویر فکر آدمى، همیشه مورد توجه و بحث فلاسفه، سیاستمداران و اندیشمندان قرار گرفته و میگیرد.»
- «از مردم بداصل نخیزد هنر نیک// کافور نخیزد ز درختان سپیدار»
- «از هنر خویش گشا سینه را// مایه مکن نسبت دیرینه را»
- «اگر توصیه و سفارش و شعار از بیرون وجود هنرمند بخواهد بر او تحمیل شود، به ناچار ذوق را خواهد کشت. تعهد هنرمند باید از باطن چشمهسار هنر او بیرون بجوشد، نه آنکه از بیرون چون لعابی نازک از زنگ بر هنر او بنشیند. غلیان درد است که باید پیمانه وقت هنرمند را پر کند، در هنر او، نه آنکه هنرمند بیآنکه دردمند باشد، بخواهد ذوق خویش را در خدمت سیاست قرار دهد.»
- «اگر خواهی هنر را سختبازو// زر بیسنگ باید در ترازو»
- «اگر فیلمی موفقیتآمیز باشد، میگویند کاسبی است؛ اگر ناموفق باشد، هنر خوانده میشود.»
- «اگر مردم میدانستند برای احراز مقام استادی چه رنجها بردهام و چه روزها و چه شبها جان کندهام هرگز از دیدن شگفیهای هنریام متعجب نمیشدند.»
- «اگر هنر داری بیاور وگرنه هنرنمائی مکن که رسوائی بهبار خواهی آورد.»
- «امروزه، مفهوم هنر چیز دیگری است، هنر غربی حدیث نفس است نه حدث شیدایی حق، هنر غرب بیان خودپرستی انسان امروز است هنری شیطانی است. حال آنکه هنر حقیقی حدیث شیدایی است… ماشین حجابی است که بین روح انسان و مصنوعات او حائل شدهاست و اجازه نمیدهد که جلوات حسنات روح در صفات ظاهر شود، ولکن به مصداق، «پریرو تاب مستوری ندارد» جلوهگری لازمه ذاتی هنر است و اگر در صناعت جایی برای تجلی نیابد، لاجرم روزنه دیگری برای اظهار و اشراق خواهد یافت.»
- «انسان وقتی هنرمند شد قلب او بقدر کافی وحشی است، چه ضرری دارد اگر لباس خوب بپوشد و خود را بهصورت شخص عاقل در بیاورد.»
- این شکم بیهنر پیچپیچ//صبر ندارد که بسازد بههیچ»
- «اینکه انسان بتواند چیزهایی را که سبب آزار دیگران است در خود از بین ببرد هنر است.»
- «اثر زیبای هنری صورت مجلس نیست. نباید واقعهای را ثبت کند، بلکه باید آن را دارای مفهوم نماید، تشریح کند و از باطن روشن وتصریح نماید.»
- «هنر چیزی را که برای علم بدیهی است تقلید و تکرار نمیکند، بلکه جهانِ عواطف را به روی ما میگشاید. نویسنده کلیدهایی برای فهم بشر به دست میدهد.»
- «ما با اثر هنری، اگر موفق باشد، همبستگی بشری را برقرار میکنیم و ملتها را به یکدیگر نزدیک میسازیم.»
- ایلیا ارنبورگ در مقالهٔ «میان کلبنیکوف و جویس: تفاوتها و مشابهتها»[۲]
ب
[ویرایش]- با اثر هنری چنان رفتار کنید که با شهریاران رفتار میکنید. بگذارید نخست او با شما آغاز سخن کند.
- منسوب به آرتور شوپنهاور
- «بالاترین مزد هنرمند لذتی است که از توفیق خود میبرد.»
- «برتر ز خویها خرد است و هنر// مردم بی این دوچیز نیاید به کار»
- «بس کسا کاندر گهر و اندر هنر دعوی کند// همچو خر در یخ بماند چون گَهِ برهان بود»
- «بهترین نوع حکومت برای یک هنرمند، فقدان حکومت است.»
- «به چشم علت تو هرچه هست معیوب است// درست و راست نگر تا همه هنر یابی»
- «بههمان شدتی که بقال بهکاسبی ذوق دارد، هنرمند از معامله بیزار است.»
- بد نیست به یاد داشته باشیم که برای مردم نام بردن ده هنرمند هر قرن آسان تر است از ده سیاستمدار آن است.
پ
[ویرایش]- «پشت هنر آن روز شکستست درست// کین بیهنران پشت بهبالش دادند»
ت
[ویرایش]- «تا در کسب دانش و هنر همچشمی و رقابت نورزید، بزرگ و باارزش نمیشوید.»
- «تاریخ یک ملت مانند گلزاری است که مردمان هنرمند و حساس، گلهای زیبای آن میباشند.»
- «تا سفرهای تو دیدند و هنرهای تو خلق// برنهادند از تعجب قصه شاهان به طاق»
- «تجربه نشان دادهاست افرادی که دارای نبوغ هنری فوقالعاده بودهاند در ریاضیات استعداد نداشتهاند؛ هیچکس نمیتواند در هر دو رشته ممتاز گردد.»
- «تشخیص دادن عیوب خیلی بهتر از دیدن هنرها است.»
- «تکامل باید هدف اولیه همه هنرمندان حقیقی باشد.»
- «تمام هنرها برادر یکدیگرند، هریک از هنرها بر هنرهای دیگر روشنائی میافکند.»
- «تنها کسی که هنر دارد و کاری از او ساختهاست میتواند بهفردای خویش اطمینان کند.»
- «تو نیکی از آن شهر و کشور مجوی// که دارد در آن بیهنر آبروی»
ج
[ویرایش]- «جوانهای ما حق دارند نوشته تازه و شعر تازه و هر هنر تازه دیگری را که قادرند عرضه کنند. کسی نگفته و نباید بگوید که هنر درجا بزند و ساکت بماند، به شرطی که هنرمند گول شهرت زودرسی که به کمک صنعت چاپ یا دستگاههای فرستنده امواج مثل رادیو و تلویزیون بدست میآورد، نخورد. زیرا وسایلی که علم امروز در دسترس ما گذارده زود و یاد ما را مشهور میکند. اما اگر در کارمان اصیل نباشیم زود هم خاموش و فراموش میشویم. ای بسا تألیف که قبل از مولف مرده است چون هنرمند غیراصیل زود فراموش میشود و میمیرد.»
- * امیرعباس هویدا سخنرانی در نخستین جلسهٔ جشن فرهنگ و هنر»۶ آبان ۱۳۴۹[۴]
چ
[ویرایش]- «چو هنر سوز تو گه دود برآرد ز جهان// که بسوزی تو و دود از تو نخیزد، هنر است»
- «چون غرض آمد هنر پوشیده شد// صد حجاب از دل به سوی دیده شد»
ح
[ویرایش]خ
[ویرایش]- «خدایا، هنر چهقدر فرازمند، عمر چه کوتاه!»
- «خواجهای گفت که جز غم چه هنر دارد عشق// گفتم ای خواجهٔ غافل، هنری خوشتر از این»
- خیر من این مبلغ را در ازای عمری دانش اندوزی مطالبه میکنم.
- جیمز مک نیل ویسلر در قضیه اقامه دعوی علیه راسکین و در پاسخ به این سوال که:شما در ازای دو روز کار دویست و ده پوند مطالبه میکنید؟
د
[ویرایش]- «دانشمندان، علما و بزرگان هرکدام نردبانی برای ترقی دارند، لیکن شاعران و هنرمندان این مدارج را پروازکنان میپیمایند.»
- «دانش و هنر از هر اقلیمی برخیزد و متعلق به هر قومی که باشد، از آن همهٔ جهانیان است.»
- «در این دنیای پست و درمانده که کوچکترین شور و اشتیاق مواجه با حرمان میشود یگانه روزنهٔ گریز، هنر است و بس.»
- «در این دیار بسی شاعران باهنرند// که نور فکرت ایشان دهد به کان گوهر»
- «درخت هنر همچو شاخ گوزن// فرومانده بیبرگ و نشو و نما»
- «در ترویج دانش و هنر اهتمام نمائید تا مردم صاحب استعداد ضایع نشوند.»
- «درهنر کوش که زر چیزی نیست// گنج زر پیش هنر چیزی نیست»
- «در هنر هم مانند زندگی فقط آزادی و ترقی است.»
ذ
[ویرایش]ر
[ویرایش]ز
[ویرایش]- «زنده نگهدار هنر اسلامی مساجد هستند.»
- «زیبائی دنیا بسته بههنرهای زیبا است؛ هنر، مایه غرور و وسیله تسلیت و تشفی خاطر است.»
- «ز دشمن کی حذر جوید هنرجوی// ز دریا کی بپرهیزد گهرجوی»
- «زیب اتراک جهان فخر هنرمندان عصر// آن که چرخ بیهنر با بخت او پرخاش کرد»
- زندگی زیباست اما شکل ندارد. کار هنر شکل دادن به زندگی است.
- ژان آنوی از«فرهنگ گفتههای طنزآمیز، نشر فرهنگ معاصر» چاپ ۱۳۸۸، ش ۱۳۵۹
- زندگی کوتاه است و هنر طولانی.
س
[ویرایش]- «سادگی، صداقت و عدم تصنع در هر اثر هنری بزرگترین اصول زیبائی است.»
- «سنت در هنر بهمنزله کتاب الفبا است، اما جز این ارزشی ندارد.»
ش
[ویرایش]- «شاد ماندن بههنگام گیر و دار یک کار ملالآور و بیش از اندازه پرمسؤلیت، هنر کوچکی نیست.»
- «شاعری والاترین هنرهاست»
- «شتران مست شدستند، ببین رقص جمل// ز اشتر مست که جوید ادب و علم و هنر»
- «شرف به فضل و هنر باشد و ترا همه هست// بدین نعیم مزور چرا همی نازی// ز چیست کاهل هنر را نمیکنی تمییز// تو نیز هم به هنر در زمانه ممتازی»
- «شرف و قیمت و قدر تو به فضل و هنر است// نه به دیدار و به دینار و به سود و به زیان»
ص
[ویرایش]- فقط عشق و علاقهام به هنر و مداومتم درخلق اثر هنری و کشف و تجربه کردن… یک هنرمند باید کار خودش را کند. هرگز به خاطر پول نباید کار کرد.
- علیاکبر صادقی، ۱۳ مه ۲۰۱۵/ ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۴؛ مصاحبه با روزنامهٔ «ایران»[۵]
ض
[ویرایش]ط
[ویرایش]- «طبیعی است که هنرمند در هر اثرش بخشی از جهاننگری و سرشت هنری خود را به جا میگذارد. از این حیث اهمیت یک اثر باعث کورشدن فروغ دیگر آثار نمیشود.»
- محمود حدادی «در مصاحبه با روزنامهٔ شرق»؛ چاپ ۸ مه ۲۰۱۷/ ۱۸ اردیبشهت ۱۳۹۶[۶]
- خیلی پیچیدهاست. آدم با چند تا جمله سریع نمیتواند همه چیز را بگوید. خیلی ضعیف هستیم در بیان احساساتمان. برای همین هنر را انتخاب کردیم که بتوانیم آنها را بگوییم؛ ولی هرچه میگوییم میبینیم یا کم گفتیم یا در نیامده است آن چیزی که میخواستیم بگوییم.
- من اعتقاد قلبیام این است که هنر امری است که بر آدم اتفاق میافتد و هنرمند تصمیمگیر نیست. تعریف من از هنر یعنی یک نوع بیماری خوشایند… این یک بیماری خوشایند است که خیلی خوب است برای دیگران؛ ولی فکر نکنم خود هنرمند از این بیماری لذت ببرد.
- ایرج طهماسب، ۱۷ اکتبر ۲۰۱۷/ ۲۵ مهر ۱۳۹۶؛ مصاحبه با هفتهنامهٔ «چلچراغ»، شماره ۷۱۸[۷]
ظ
[ویرایش]ع
[ویرایش]- «عمر، کم، فصل ادب بسیار است// کسب آن کن که تو را ناچار است»
- «هنر، بحرانها و جنگها نمیسازد، بهترین زبانی است که میتوان با آن همراه بود، چرا که گردآورنده است نه پراکندهساز.»
غ
[ویرایش]- «غالب اشخاص هنر را حس میکنند بعضیها میفهمند، ولی عدهای بسیار کم، هم حس میکنند و هم میفهمند.»
- «غافل منشین، نه وقت ِ بازیست// وقت هنر است و سرفرازیست»
- «غالباً وسیلۀ جاودانگی تاریخ -یا ماندگاریش- را باید در دست هنرمند دید. هنرمند به مفهوم دقیق کلمه «هنرمند» با مورخ تفاوت دارد. هنرمند در «بُعد» نیست اگرچه متأثر از آن باشد و شاید هم از «بعد» فراتر است.»
ف
[ویرایش]- «فضل و هنر ضایع است تا ننمایند// عود بر آتش نهند و مشک بسایند»
- «فقط عقیده مرد هنرمند قابل توجهاست، حتی در مورد روش و اخلاق.»
ق
[ویرایش]- «قدر اهل هنر کسی داند// که هنرنامهها بسی خواند»
- «قدرت در روزگار ما بیمقصد، بیمسؤولیت و حتی بیخواست و آرزو است. قدرت چیزی جز خود را نمیخواهد و قدرتی که در پی دستیابی بهقدرت است، مصداق بارز «نهیلیسم» است و این است فاجعه بزرگ روزگار ما که در جنگها، اشغالها، آوارگی انسانها، پایمال کردنِ حق و حقوق ملتها و ترور و خشونت تجلی میکند و این است راز و رمز مصیبتی که در اثر استخدام علم، هنر و دین توسط قدرت و اشتهای سیریناپذیر قدرتهای ریز و درشت روزگار ما برای استیلا برآنچه آن را «غیرخودی» و «دیگری» میدانند نصیب ما شدهاست و جهان ما را ناامن و از نعمت محبت و همدلی محروم کردهاست.»
ک
[ویرایش]- «کژدم از راه آن که بدگهر است// ماندنش عیب و کشتنش هنر است»
- «کسب هنر بر همهکس از غنی و فقیر لازم است، چه بسا فقیران نیازمند که از راه هنرمندی بهمقام ثروت و بینیازی رسیدهاند و چه بسا فرزندان اغنیا که بهثروت مغرور و از صناعات و آداب محروم گشته و بهروزگار مذلت و درویشی افتاده و مورد زحمت دوستان و محل شماتت دشمنان شدهاند.»
- «کسیکه هنگام ظاهر شدن در صحنه، ما را وادار کند که فراموش کنیم او یک هنرپیشه است، بهترین هنرمند است.»
- «کسانی که در آثار هنری مطالب زشت مییابند اشخاصی فاسد هستند. آنهایی هم که در آثار هنری مطالب سودمندی مییابند باسوادان بیمایهاند. اما کسانی که برای آنها آثار هنری، جز زیبایی معنی دیگری ندارد، تنها آنها برگزیدگانند.»
گ
[ویرایش]ل
[ویرایش]م
[ویرایش]- «ما آموختیم تا همچون پرندگان در آسمان بال بگشائیم و پهنه اقیانوس را چون ماهیان درنوردیم، اما هنر سادهٔ زندگی برادرانه را یاد نگرفتیم.»
- «ما میگوئیم:هنر عالیترین وسیله براى القاى احساسات و تعالى افکار است که در خدمت تکامل روح انسان قرار میگیرد. اما هرگز اجازه نداریم چشم خود را به روى جهان خارج ببندیم و شعارهاى خود را جدا از واقعیتهاى موجود، با خامى و سادهدلى تکرار کنیم. جهان عصر ما به وسیله امواج رعدآساى رادیو تلویزیونى و امکانات شگفتانگیز ارتباطات و حملونقل، به دنیاى کوچکى مبدل شده که بسیارى از پاره فرهنگها در برابر این دگرگونیها، تاب تحمل نیاوردند. محیط زندگى هنرمند نیز امروز لبریز از وسائل مهیب تکنولوژى گردیده و قافله هنر نیز به سرعت در تکاپو و تغییر است.»
- «ما نسل بدبختی هستیم، بههمین جهت از بیچارگی ناچاریم بهکمک دروغهائی هنر خود را از واقعیتهای زندگی دور نگهداریم.»
- «مرد آزاده، پروردن هنرهای عالی را اساس مصاحبت با دوستان خود قرار میدهد و بهوسیله مصاحبت با دوستان خود، فضایل اخلاقی را در نفس خویش بهکمال میرساند.»
- «مسکنت در کوی هنرمندان و رنجبران راه ندارد و شادمانی در خانهای است که مهربانی در آنجا حکومت میکند.»
- «من میتوانم ادعا کنم که در هنر ِ تحمل ِ بار ِ مقدرات، اعم از شادی و تعب، آنقدر مسلط شدهام که مصائب در نهاد من وجد و نشاطی ایجاد میکند که قرین سعادت است.»
- «من طرفدار هنر هستم، نو و کهنه برایم مفهومی ندارد. هنر همین که اصیل بود میماند و طرفدار خواهد داشت. بعضی نوشتهها، بعضی شعرها، بلافاصله پس از به دنیا آمدن میمیرند، و بعضیها سرِ زا میروند، بعضیها عمری میکنند، و پارهای جاوید و نمردنی میشوند. عمر شعر یا نوشته و عمر شهرت شاعر یا نویسنده دست خودشان نیست. دست مردم هم نیست، دست خود نوشته و شعر است. همچنانکه بو دادن عطر دست ما نیست دست خود عطر است، تا روزی که مشام ما را معطر میدارد زنده است روزی هم که نداشت مرده و تمام شده. بنابراین در خلق هنر نو نباید عجول باشیم و برعکس باید در خلق هنر بَدَلی که بدل نمیشیند خجول باشیم آنوقت کار درست میشود. اما هنر به هر صورت که خلق شود مثل هر مخلوق و موجودی قابل احترام است و باید آن را حفظ کرد. نباید آن را کُشت و دور ریخت ولی حتماً باید پرورشش داد. این است که من معتقدم راه را برای مسابقات هنری باز گذاشت و میدان عرض وجود و ابراز شخصیت هنری را باید هر چه بیشتر وسعت داد.»
- امیرعباس هویدا سخنرانی در نخستین جلسهٔ جشن فرهنگ و هنر؛ ۶ آبان ۱۳۴۹[۱۱]
- من همواره به هنرمندی که قبل از مردن به موفقیت دست مییابد سوءظن دارم.
- «من هنرمندان را به خاطر هنر دوست دارم و هنر را به خاطر انسان؛ چون معتقدم یکی از مهمترین شئونی که انسان و انسانیت و امتیاز انسانیت را نشان میدهد، هنر است و انسان است که فقط میتواند هنرمند باشد و هنرمند در واقع کار خدایی میکند؛ میآفریند، آنچه نیست و آنچه باید باشد.»
- «هنرمند باید در فضای آزاد آنچه را که در قلب و دلش است، بیافریند.»
- محمد خاتمی ۱۴ فوریه ۲۰۱۷/ ۲۶ بهمن ۱۳۹۵؛ «در حاشیهٔ بازدید از یک نمایشگاه هنری » [۱۲]
- «موسیقی لذت بخش ترین هنرها است ولی چیزی به ما نمیآموزد، اما آن چه که به فکر و روح آدمی غذا میدهد و آموزنده است، شعر و شاعری است.»
- «میدانی که من یک هنرمندم و کار هنرمند، بحث و حرّافی نیست. بهعلاوه مگر راجع به هنر چه میشود گفت؟ تجربههای هنری راهم، مثل تجربههای رمزی عارفانه نمیشود تشریح کرد و توضیح داد. من از این آدمهایی که در برابر یک تابلو نقاشی مبهوت و خاموش میایستند، میترسم. آنها به معجزه اعتقاد دارند. غافل از اینکه این ما هستیم که باید برای خودمان دنیایی بهشتی بسازیم. عارفان واقعی همیشه حراف بودهاند. برای تمجید تابلویی باید آنرا تا ریزترین دقایقش برای خودت تفسیر کنی. اگر بترسی چنان است که انگار در برابر اربابی ایستادهای!»
- از اساس فکر میکنم کار هنرمند حیرت کردن نسبت به هستی و بیان این حیرت است. اگر حیرتی در کار نباشد، هنری اتفاق نمیافتد. برای اینکه به یک اعتبار، همه چیز همان قدر که حیرتآور است، عادی است.
- محسن مخملباف، ۲۰۰۰م/ ۱۳۷۹ش؛ مصاحبه با مجله «موج آسیا» ژاپن[۱۴]
- اثر هنری از دیدگاه من، دفاع از انسان در مقابل موقعیت اوست تا محاکمهٔ سیاسی آدمها از دیدگاه یک نگاه سیاسی دیگر.
- ** محسن مخملباف، ۲۵ مه ۲۰۰۴/ ۵ خرداد ۱۳۸۳؛ مصاحبه با روزنامهٔ «شرق»[۱۵]
ن
[ویرایش]- «نمیدانم چه سری بین هنرمندان حقیقی وجود دارد که هیچکدام بهدنیا روی خوش نشان نمیدهند.»
- معتقدم که هنرمند نباید فقط منتظر گرفتن از دنیا باشد، بلکه باید از خود نیز چیزی به زندگی ببخشد! درواقع هنر در درون ما شکل میگیرد، نه آنکه ما در درون هنر!
- امیر نادری، ۲۵ سپتامبر ۲۰۱۸/ ۳ مهر ۱۳۹۷؛ مصاحبه با روزنامهٔ «شرق»[۱۶]
و
[ویرایش]- «والاترین هنر در جهان آنست که مرید باشی. این موهبت با هیچ چیز دیگری قابل مقایسه نیست. مریدی یگانهاست و همتایی ندارد. در هر پیوند دیگری، چیزی شبیه آن نخواهی یافت، نه چیزی مثل آن نمیتواند وجود داشته باشد.»
- «وقتی از میکل آنژ سؤال شد، چرا تا بهحال ازدواج نکردهای؟ بدون تأمل جواب داد: من با هنر خود ازدواج کردهام و آثاری که از خود بهجای میگذارم در حکم فرزندان من هستند...»
- «ولیکن پا به دانش نه در این راه// که علم آمد فراوان، عمر، کوتاه»
هـ
[ویرایش]- «هنر اسلامی از پایدارترین هنرها است.
- هنر چاشنی زندگی است.
- «هنر منشا زندگیست و قلم منشا هنر هاست، از قلمی که بر مجسمهای میکوبیم تا قلمی که نقش میزند و قلمی که مینویسد و داستان میشود برای آزاد کردن روح بشریت ...»
- هیج هنرمند بزرگی چیزها را چنان که واقعاً هستند نمیبیند. اگر چنین میدید دیگر هنرمند نبود.
- هربار که چهرهای میکشم دوستی را از دست میدهم.
- جان سینگر سارجنت
- «هر چیزی در هنر یک نوع اصالت ادبی و ذهنی دارد به جز بیان آبستره که ظاهراً از فعالیتهای بدنی سرچشمه گرفته است و نه از اندیشه. با اینهمه حتی نقاشی هم یک نوع بینش جسمانی است. هر چیزی که مربوط به نوعی بینش معنوی باشد، در هر شکلی، دست کم قسمتی از آن متعلق به دنیای ادبیات است.»
- سائول اشتاینبرگ[۱۷]
- «هدف هنر امروز، زندگی است نه زیبائی.»
- «هرکسی را نتوان گفت که صاحبنظر است// گل بیخار جهان، مردم صاحبهنرند»
- «همیشه بوده هنر کودک، اصفهان مادر// اگر نبود صفاهان نبود فضل و هنر»
- «هر هنرمندی در قبال آثاری که تولید میکند مسئول است و وظیفه سنگی را بر عهده دارد.»
- «هنر از احتیاج زاده میشود و از ثروت میمیرد.»
- «هنر برتر از پول است»
- «هنر برتر از گوهر آمد پدید»
- «هنر بهتر آنکو بود گوهری// چو رخشانی زهره و مشتری»
- «هنر بهتر از گوهر نابکار// که گیرد تو را مرد داننده خوار»
- «هنر بهتر از گوهر نامدار»
- «هنر بهتر از ملک و مال پدر»
- «هنرپیشه باید هنر خود را آشکار و خود را پنهان کند، این است هدف هنر.»
- «هنر تلخیهای زندگی را افزون میسازد و این تلخیها، زندگی را شیرین میکند.»
- فردریک شوپن
- «هنر خوب است اگر احساسات خوب را ترویج کند، احساسات هنگامی خوب است که شعور ِ ممیز ِ نیک و بد به خوبی آنها حکم دهد و این شعور در میان مردم یک عصر مشترک است، هنر جهانی یک محک درونی دارد که پابرجا و بیخطاست و آنهم وجدان پاک نام دارد.»
- «هنر در دسترس همگان قرار ندارد اما رقص و موسیقی برای همگان هست.»
- «هنر در طبیعت نهفتهاست و متعلق بهکسی است که آن را از طبیعت استخراج کند.»
- «هنر، دشمنی دارد بهنام جهالت.»
- «هنر دیدنیها را بازگو نمیکند، بلکه آنچه را که دیدنی نیست، قابل دیدن میکند.»
- «هنر را نمیتوان با سفارش پدید آورد، تنها چکمه را میتوان سفارش داد.»
- «هنر زیور بشر است و بشر زیور کیهان.»
- «هنر قدرت و توانائی نیست، بلکه تسلی خاطر است.»
- «هنر کلید فهم زندگی است.»
- «هنر محصول تحریک احساسات، و هدف آن نیز انتقال احوال نفسانی و عواطف انسانی است.»
- «هنر ِ من باید برای سعادت بیچارهگان اختصاص یابد.»
- «هنرمند عاشق طبیعت است و بههمین جهت، هم برده و هم ارباب آن است.»
- «هنرمند متعلق بهآثارش میباشد و آثارش متعلق بهدیگران.»
- «هنرمند هرجا بود سرفراز// کجا باهنر شد اسیر نیاز»
- «هنر، نان نمیشود ولی شراب زندگی است.»
- «هنر نوعی رستگاری است، ما را از خواستن، یعنی درد و رنج آزادی میبخشد، تصاویر زندگانی را دلربا میکند.»
- «هنر و دانش، برگزیدهترین و بزرگوارترین انسانها را بههم مربوط میسازد.»
- «هنرور باید برای عدهای بیشمار مفید باشد نه برای عدهای معدود.»
- «هنر هرکجا افکند سایهای// چو ظل همایش دهد پایهای»
- «هنر یادِ بهشت است و نوحهٔ انسان در فراق؛ هنر زبان غربت بنیآدم است در فرقت دارالقرار؛ و از همین روی همه باآن انس دارند. چه در کلام جلوه کند و چه در نقش... انسی دیرینه بر قدمت جهان ِهنر زبان بیزبانی است و زبان همزبانی.»
- «هیچ پدیدهای تحت تأثیر ِ سنتگرایی، بهاندازه قلمرو هنر آسیب پذیرد نیست.»
- «هیچ گنجی بهاز هنر نیست و هیچ هنری بزرگوارتر از دانش نیست و هیچ پیرایهای بهتر از شرم نیست و هیچ دشمنی بدتر از خوی بد نیست.»
- «هنر قدرت است.»
- «هنر مبین چیزی جز خودش نیست.»
- «هنرمند باید هنر را آشکار و خود را پنهان بدارد. این است هدف هنر.»
- «هنر عبارت است از کوششی برای ایجاد یک عالم ایدهآل در برابر عالم واقعی.»
- «هنر عصاری زندگی است.»
- پل والری
- «هنر دشمنی دارد به نام جهالت.»
- «هنر، آنگاه که هماهنگی بین جسم و روح را به تصویر می کشد! چه هماهنگی بزرگی است. هماهنگی بین روح و جسم که بشر دیوانه، این دو عامل را از هم جدا کرد. وقتی که خواست جسم بی روح را رسم کند (رئالیسم) به انحطاط و پستی افتاد و وقتی که خواست صورت روح بی جسم را مجسّم کند (ایده آلیسم) چیزهای بی معنی و توخالی ساخت!.»
- « هرچه قدر تماشاگری بیشتر در مورد هنر بداند، هنر برایش تابنده تر میشود.»
- هدف هنر، ایجاد عصاره ای بی جان و روشنفکر مآبانه نیست . هنر، حیاتی شدت یافته است، حیاتی درخشنده و تابناک.
- «هنرمند اساساً فردی است انقلابی. انقلاب در ذات اوست. انقلاب علیه ساختارهای قدیمی و تعدیل آنها به امید ساختن مجدد. برخی هنرها تاریخ مصرف دارند و با گذشت زمان و تغییر محیط و شرایط، ذرهذره کهنه و دفع میشوند.»
- «من هنرمندان را به خاطر هنر دوست دارم و هنر را به خاطر انسان؛ چون معتقدم یکی از مهمترین شئونی که انسان و انسانیت و امتیاز انسانیت را نشان میدهد، هنر است و انسان است که فقط میتواند هنرمند باشد و هنرمند در واقع کار خدایی میکند؛ میآفریند، آنچه نیست و آنچه باید باشد.»
- «هنرمند باید در فضای آزاد آنچه را که در قلب و دلش است، بیافریند.»
- محمد خاتمی ۱۴ فوریه ۲۰۱۷/ ۲۶ بهمن ۱۳۹۵؛ «در حاشیهٔ بازدید از یک نمایشگاه هنری » [۱۹]
- هنرمند با سیاست کاری ندارد. یک هنرمند نمیتواند سیاسی باشد. نزدیک کردن تمام انسانهای دنیا به همدیگر و ایجاد صلح و آزادی و انسانیت وظیفهٔ هنرمند است.
- محمدعلی کشاورز، ۲ دسامبر ۲۰۰۵/ ۱۱ آذر ۱۳۸۴، گفتگو با خبرگزاری «ایسنا»[۲۰]
ی
[ویرایش]- «یک هنردوست ممکن است هنرمند نشود، ولی یک هنرمند محققأ باید هنردوست باشد.»
- «یک هنرمند بزرگ، چیزها را همانطور که هستند نمیبیند، اگر میدید هنرمند نبود.»
- «یکی از والاترین اهداف هنر موسیقی نشر مذهب و ترغیب ارواح جاودان است.»
پیوند به بیرون
[ویرایش]- ↑ عالمی، اکبر (دی ۱۳۶۴). «هنر هفتم در آستانه قرن بیستویکم». کیهان فرهنگی (۲۲).
- ↑ وظیفهٔ ادبیات. ترجمهٔ ابوالحسن نجفی. کتاب زمان، ۱۹۷۷. ۶۵.
- ↑ http://www.bbc.co.uk/persian/arts/2010/06/100602_l41_sara_rahbar_soundslide.shtml
- ↑ هویدا، امیرعباس. (1349). زبان فارسی. یغما، شماره 266، صفحات 444 و 445.
- ↑ «سوررئال من با <دالی> متفاوت است». روزنامه ایران، ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۴. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۲۹ اکتبر ۲۰۲۰.
- ↑ «تراژدی عصر مدرن». روزنامهٔ شرق، ۱۸ اردیبشهت ۱۳۹۶.
- ↑ «من آقای مجری نیستم». چلچراغ، ۲۵ مهر ۱۳۹۶. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۱۶ نوامبر ۲۰۱۷.
- ↑ ليال عبود في لجنة تحكيم "LAU Got talent"، صوت الوطن.
- ↑ هنری، مرتضی. (1352). سلسله انتشارات انجمن آثار ملی: آثار باستانی آذربایجان: آثار ابنیه تاریخی شهرستان تبریز، یغما، سال 26، شماره 3.
- ↑ عالمی، اکبر (دی ۱۳۶۴). «هنر هفتم در آستانه قرن بیستویکم». کیهان فرهنگی (۲۲).
- ↑ هویدا، امیرعباس. (1349). زبان فارسی. یغما، شماره 266، صفحهی 445.
- ↑ «هتر و بیشتر باید به هنرمندان توجه می شد». وبسایت سید محمد خاتمی. ۲۶ بهمن ۱۳۹۵.
- ↑ روزنامه کیهان، 6 فروردین 1347، شماره 7397، صفحۀ 8
- ↑ «نون و گلدون، سینمای حیرت». وبسایت رسمی خانه فیلم مخملباف، ۲۰۰۰م/ ۱۳۷۹. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۶ ژوئن ۲۰۲۲.
- ↑ «گفتگو: محسن مخملباف دربارهٔ سانسور فیلمنامه فراموشی». وبسایت رسمی خانه فیلم مخملباف، ۲۵ مه ۲۰۰۴. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۶ ژوئن ۲۰۲۲.
- ↑ «مواظب بودم تا نابود نشوم!». شرق، ۳ مهر ۱۳۹۷. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۱۶ ژوئن ۲۰۲۲.
- ↑ روزنامه کیهان، 6 فروردین 1347، شمارۀ 7397، صفحۀ 8.
- ↑ «تا خراب نکنی نمیتوانی بسازی». روزنامهٔ شرق. ۲۸ فروردین ۱۳۹۶.
- ↑ «هتر و بیشتر باید به هنرمندان توجه می شد». وبسایت سید محمد خاتمی. ۲۶ بهمن ۱۳۹۵.
- ↑ «محمدعلی کشاورز: وظیفه صداوسیما کمک به سینما نیست درها برای فعالیت هنرمندان باز است» (مصاحبه). ایسنا، ۱۱ آذر ۱۳۸۴–۲ دسامبر ۲۰۰۵. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۲۲ مارس ۲۰۲۲.