ایرج طهماسب

از ویکی‌گفتاورد

ایرج طهماسب (۱۷ مه ۱۹۵۹) (۳۰ اردیبهشت ۱۳۳۸) بازیگر و كارگردان فیلم ایرانی است. زادهٔ تهران، دانش‌آموختهٔ رشتهٔ تئاتر از دانشکدهٔ هنرهای زیبا؛ از ۱۹۸۵م/ ۱۳۶۴ش به سینما درآمد و از ۱۹۸۳م/ ۱۳۶۲ش به تلویزیون. در حرفهٔ سینمایی‌اش به جز بازیگری، به عروسک‌گردانی، فیلمنامه‌نویسی و صداپیشگی نیز پرداخته‌است. همچنین به داستان‌کوتاه‌نویسی و مجری‌گری تلویزیونی روی آورد. به خاطر همکاری در خلق شخصیت عروسکی محبوب کلاه قرمزی شهرت دارد.[۱]

گفتاوردها[ویرایش]

  • تلخی بخشی از لذت‌های زندگی است، یعنی برای اینکه بخندید، باید قبلش یک ماجراهایی داشته باشید، یک ناراحتی‌هایی داشته باشید که خنده‌تان بیاید. من دوطرفه می‌بینم احساس‌های زندگی را. وقتی می‌گوییم نعمت، یعنی قبلش یک گرفتاری‌هایی وجود دارد، وقتی می‌گوییم رفاه، سیری و داشتن، یک مرحله قبلش نداشتن و فقر و خیلی چیزهای دیگر بوده. این دو تا با همدیگر معنی دارند؛ یعنی این شکلی نیست که تصور این باشد که فقط چیزهای خوب یا تلخ وجود داشته باشند؛ نه، این دو تا کنار یکدیگر هستند. برای شادی باید فشارهایی بر شما گذشته باشد که حالا خنده‌تان دربیاید، وگرنه فکر نمی‌کنم خیلی جالب باشد از صبح تا شب بخندید و شاد باشید. تلخی‌ها هم همین شکلی است. اگر تلخی‌ای وجود داشته باشد، ممکن است سرآغاز یک شیرینی و یک امید باشد؛ بنابراین وقتی از تلخی می‌گوییم، در پایان آن یک چیز شیرین قطعاً پیدا می‌شود.
  • هر چه که ما می‌توانیم بنویسیم ادبیات نیست، بلکه انتخاب درست برای سبک نوشتن است که آن نوشته را ادبیات می‌کند.
  • هر آنچه که مربوط به هنرهای نمایشی باشد، من را آرام می‌کند و برایم لذت‌بخش است.
  • خیلی پیچیده‌است. آدم با چند تا جمله سریع نمی‌تواند همه چیز را بگوید. خیلی ضعیف هستیم در بیان احساساتمان. برای همین هنر را انتخاب کردیم که بتوانیم آنها را بگوییم؛ ولی هرچه می‌گوییم می‌بینیم یا کم گفتیم یا در نیامده است آن چیزی که می‌خواستیم بگوییم.
  • من اعتقاد قلبی‌ام این است که هنر امری است که بر آدم اتفاق می‌افتد و هنرمند تصمیم‌گیر نیست. تعریف من از هنر یعنی یک نوع بیماری خوشایند… این یک بیماری خوشایند است که خیلی خوب است برای دیگران؛ ولی فکر نکنم خود هنرمند از این بیماری لذت ببرد.
    • ۱۷ اکتبر ۲۰۱۷/ ۲۵ مهر ۱۳۹۶؛ مصاحبه با هفته‌نامهٔ «چلچراغ»، شماره ۷۱۸[۲]

دربارهٔ او[ویرایش]

  • «ایرج طهماسب داشت هویج می‌خورد، جبلی اومد گفت یه گازم بده به من، طهماسب دم پایی را برداشت… نه نه این کار خیلی بدیه، طهماسب پرید توی قطار و…»[۳]

منابع[ویرایش]

  1. امید، جمال. فرهنگ سینمای ایران. تهران: نگاه، ۱۳۷۷ش-۱۹۹۸م. ۲۸۹. شابک ‎۹۶۴۶۱۷۴۸۹۲. 
  2. «من آقای مجری نیستم». چلچراغ، ۲۵ مهر ۱۳۹۶. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی در ۱۶ نوامبر ۲۰۱۷. 
  3. http://www.khabaronline.ir/detail/415707/culture/5679

پیوند به بیرون[ویرایش]

ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ