موسیقی

از ویکی‌گفتاورد
«موسیقی برای آواز و نقاشی برای منظره، مانند شعر است برای کلمات، اما آنجا که موسیقی و شعر در فهماندن احساسات رقیق بشری کوتاه می‌آیند و در هنر خویش فرو می‌مانند، نوبت نقاشی شروع می‌شود. در بسیاری از موارد چیزی که پرده نقاشی به ما می‌فهماند، یک میلیون کلمه به ادای آن قادر نیست.» میکل‌آنژ


موسیقی


آ - الف - ب - پ - ت - ث - ج - چ - ح - خ - د - ذ - ر - ز - ژ - س - ش - ص - ض - ط - ظ - ع - غ - ف - ق - ک - گ - ل - م - ن - و - هـ - ی

آ[ویرایش]

الف[ویرایش]

  • «اشتر به شعر عرب در حالت است و طرب / گر ذوق نیست تو را، کژ طبع جانوری»
  • «اطاق دانشجویی کوچکی گرفته‌ام که روبروی میدان «کارینانو» قرار دارد (با عنوان ویکتور امانوئل در آنجا به دنیا آمدم) - در اینجا می‌توانم از پشت میز اتاقم موسیقی فوق‌العاده‌ای را که در طبقه پایین خان‌هام می‌زنند بشنوم... امضاء: آستو»

ب[ویرایش]

ت[ویرایش]

  • «تکامل هریک از افراد بشر در چند مرحله به عمل می‌آید ولی مراحل عمومی که در همه موارد صادق است، سه است. نخست بیدار کردن احساسات لطیف و افکار بلند به وسیله اشعار و سرودهای عالی. زیرا اینها صور‌‌ت‌های زیبا و دلربای زندگی پاک و با صفا را نشان می‌دهند و می‌آموزند. دوم استوار ساختن این صورت‌ها به وسیله اعمال روزانه زندگی. سوم تکمیل این اعمال و اشکال به وسیله موسیقی زیرا این صنعت روحانی، احساسات و افکار و کردار آدمی را با هم دمساز و هماهنگ می‌سازد و به زندگی رونق و جلوه و زیور کمال میدهد.»

د[ویرایش]

  • «در بین هنرها، موسیقی بیش از همه در عواطف انسان تاثیر دارد. یک سمفونی پرمایه از دست یک استاد بدون شک بیشتر از یک کتاب اخلاق در دل اثر می‌کند.»
  • «در همه جا موسیقی است برای کسانی که گوش شنوا دارند.»
  • «در موسیقی چیزی شگفت‌انگیز وجود دارد که وصف‌ناپذیر است. می‌توانیم بگوییم موسیقی به نفسه شگفت‌انگیز است. موقعیت آن طوری است که می‌توان گفت بین قلمرو فکر و نمود، روح و ماده قرار گرفته و با اینکه به هر دو ارتباط دارد با هر دو کاملا فرق دارد. موسیقی امری معنوی است و با وجود اینکه احتیاج به ریتم دارد، مادی است و با وجود این فارغ از زمان و مکان است.»

ر[ویرایش]

  • «رنگ، دنیای همه‌کس به ویژه دنیای نقاش است. او، از آنها همانند نُت موسیقی یا کلمات - اما ساده و منسجم - بهره می‌گیرد.»
  • «روش ساختن موسیقی آمریکایی ساده است. تمام کاری که باید انجام دهید این است که آمریکایی باشید و آن جور موسیقیی که دوست دارید بنویسید.»
  • «موسیقی و ادبیات و شعر، می‌توانند فراتر از آنچه تصویر نشان می‌دهد، قدم بگذارند.»

س[ویرایش]

ش[ویرایش]

ص[ویرایش]

  • «صوت بنان لطیف‌‌ترین صدایی است که من در عمر خود شنیده‌ام. اگر به یکی از تصنیف‌های بنان گوش بسپاریم، خواهیم دید که در اجرای آواز بنان،شکستن کلمه، نابجا خواندن،درنگ یا شتاب بی‌جا در سرتاسر تصنیف حتی یک‌بار هم دیده نمی‌شود. اوج، جای خود را دارد و وفرود هم. این‌جاست که هنر تبلور پیدا می‌کند و بنان را در صدر می‌نشاند. نوع ادای کلمات، جدا از آواز و همراهی موسیقی هم‌آهنگ در بیان بنان، خود شعری جداگانه‌است.»

ع[ویرایش]

  • «عشق، بهترین نغمه در موسیقی زندگی است؛ انسان ِ بدون عشق هرگز در سرود باشکوه بشریت همنوا نخواهد شد.»
  • «علت این‌که ما از موسیقی خوشمان می‌آید این است که در دنیای رؤیاها و احلام خود فرو می‌رویم، طبایع عالی، موسیقی را دوست می‌دارند لیکن بهتر آن می‌دانند که از آن به‌عنوان وسیله برای دخول در رؤیاهای خویش استفاده کنند.»

ف[ویرایش]

  • «فن هماهنگی در موسیقی ما سابقه نداشته و این علم را اروپاییان پس از تجربیات بسیار از روی موازین علمی از طبیعت استخراج کرده و بر لطف و ملاحت موسیقی بسی افزوده‌اند و به طوری که تجربه شده‌است با توجه به ویژگی‌های موسیقی ما که اهل فن از آن بهره دارند کاملا برای موسیقی ایرانی هم مناسب و مفید است.»
  • بر این باور هستم که اساساً موضوع پیشرفت در موسیقی معنا ندارد… از نظر ارزش هنری آثار موسیقی ما برتر یا پایین‌تر نداریم… موسیقی اساساً ارزش‌های «انتلکتول» ندارد. موسیقی صرفاً با احساس و عاطفه سر و کار دارد. موسیقی نمی‌تواند حاوی پیامی باشد که دنیا را عوض کند زیرا موسیقی بیان ملموس ندارد.
  • بر خلاف اینکه گفته می‌شود موسیقی یک زبان بین‌المللی است من معتقد به این نیستم زیرا موسیقی اساساً یک زبان نیست! زبان انسان وسیلهٔ ارتباط اندیشه است. موسیقی اندیشه را نمی‌تواند القاء کند. علاوه بر این، احساس و عاطفه هم بین انسان‌ها یکسان نیست.
    • هرمز فرهت، ۳۰ اکتبر ۲۰۲۰/ ۹ آبان ۱۳۹۹؛ مصاحبه با «کیهان لندن»[۲]

ق[ویرایش]

  • موسیقی هنر خالص است. انتزاعی‌ترین هنرهاست. موسیقی هنر تخیل است. از این نظر ناب‌ترین هنرهاست و قدرت بیان گسترده‌ای به وسعت تخیل انسان دارد. کاری که با ادبیات یا با تئاتر یا حتی شعر نمی‌توان کرد. برای اینکه در این هنرها کلام به کار گرفته می‌شود.
  • هنر موسیقی وجود انسان را پالایش می‌کند. با پرداختن به آنچه به عنوان نوازنده و چه شنونده، موسیقی سبب تلطیف روح انسان می‌شود. هنرهای دیگر می‌توانند به درجاتی به انتزاع و تجرد نزدیک شوند اما هیچ‌کدام به زلالی و خلوص موسیقی نیستند. به لحاظ تأثیرات اجتماعی هنر می‌توان از اثرات زیادی سخن گفت اما هر چقدر که افراد بیشتری در جامعه به موسیقی بپردازند و به آن نزدیک باشند، آن جامعه، جامعه انسانی‌تری می‌شود.

م[ویرایش]

  • «مادربزرگم نظریهٔ بسیار جالبی داشت. می‌گفت هر یک از ما با یک قوطی کبریت در وجودمان متولد می‌شویم اما خودمان قادر نیستیم کبریتها را روشن کنیم؛ همان طور که دیدی برای این کار محتاج اکسیژن و شمع هستیم. در این مورد، به عنوان مثال اکسیژن از نفَس کسی می‌آید که دوستش داریم؛ شمع می‌تواند هر نوع موسیقی، نوازش، کلام یا صدایی باشد که یکی از چوب کبریتها را مشتعل می‌کند. برای لحظه‌ای از فشار احساسات گیج می‌شویم و گرمای مطبوعی وجودمان را دربرمی‌گیرد که با مرور زمان فروکش می‌کند، تا انفجار تازه‌ای جایگزین آن شود. هر آدمی باید به این کشف و شهود برسد که چه عاملی آتش درونش را پیوسته شعله‌ور نگه می‌دارد و از آنجا که یکی از عوامل آتش‌زا همان سوختی است که به وجودمان می‌رسد، انفجار تنها هنگامی ایجاد می‌شود که سوخت موجود باشد. خلاصهٔ کلام، آن آتش غذای روح است. اگر کسی به موقع درنیابد که چه چیزی آتش درون را شعله‌ور می‌کند، قوطی کبریت وجودش نم برمی‌دارد و هیچ یک از چوب کبریتهایش هیچ وقت روشن نمی‌شود.»
  • «موسيقى تضعيف مى‏ كند روح انسان را. موسيقى اسباب اين مى‏ شود كه انسان از استقلال فكرى مى‏ افتد.»
  • «مردی که در درون خویش موسیقی ندارد و ندای خوش و دلنشین، او را دگرگون نسازد، برای خیانت، توطئه و غارتگری مناسب می‌باشد و هیچ‌کس نباید به او اعتماد کند.»
  • «ملت ما محتاج به‌شنیدن حرف‌های جدی است. این کار با دکلاماسیون انجام می‌گیرد. من معتقدم که شعر فارسی باید وزنی را اختیار کند که به‌واسطه جدا شدن از موسیقیِ یک‌روندِ ما، به‌کار دکلاماسیون بخورد.»
  • «موسیقی از آنچه که ناگفتنی است و اختفای آن ناممکن، حکایت می‌کند.»
  • «موسیقی، علمی شریف است»
    • محمد بن محمود نیشابوری
  • «موسیقی از فکر تراوش می‌کند و به قلب می‌نشیند.»
  • «موسیقی باخ متعلق به تمام دوران‌ها است.»
  • «موسیقی برای آواز و نقاشی برای منظره، مانند شعر است برای کلمات، اما آنجا که موسیقی و شعر در فهماندن احساسات رقیق بشری کوتاه می‌آیند و در هنر خویش فرو می‌مانند، نوبت نقاشی شروع می‌شود. در بسیاری از موارد چیزی که پرده نقاشی به ما می‌فهماند، یک میلیون کلمه به ادای آن قادر نیست.»
  • «موسیقی بیان اشتیاق است.»
  • «موسیقی، تندنویسیِ احساسات است.»
  • «موسیقی، سرزمینی است که روح من در آن حرکت می‌کند، در آنجا همه‌چیز گل‌های زیبا می‌دهد و هیچ علف هرزه‌ای در آن نمی‌روید، اما کمتر هستند اشخاصی که بفهمند در هر قطعه از موسیقی چه شوری نهفته است.»
  • «موسیقی لذت‌بخش‌ترین هنرها است ولی چیزی به ما نمی‌آموزد، اما آنچه که به فکر و روح آدمی غذا می‌دهد و آموزنده است، شعر و شاعری است.»
  • «موسیقی مکاشفه‌ای بالاتر از هر فلسفه و حکمتی است. هرکس به‌آهنگ‌های من گوش فرادهد، باید از هر رنج و دردی که دیگران به‌دوش می‌کشند رهایی یابد.»
  • «موسیقی حالت درک و کشفی است که از هر دانش و فلسفه‌ای برتر است. کسی که به اعماق معانی موسیقی من راه یابد، از بند تمام بدبختی‌هایی که مردمان را به دنبال خود می‌کشاند آزاد خواهد بود.»
  • «موسیقی برای بیان موضوعات دقیق به وجود نیامده است. ابهام شایسته آن است، هرچه موسیقی غیر دقیق‌تر باشد نیرویش بیشتر است وبیشتر الهام می‌بخشد.»
    • هکتور برلیوز
  • «موسیقی کشوری است که روح در آن حرکت می‌کند. در اینجا هر چیز گل‌های زیبا می‌دهد و هیچعلف هرزی در آن نمی‌روید، اما کمتر هستند اشخاصی که بفهمند در هر قطعه از موسیقی چه شوری نهفته است.»
  • «موسیقی نوعی دیسیپلین و وسیله ایجاد نظم و حس مشترک است. موسیقی قادر است آدمیان را مهربان‌تر وملایم‌تر و اخلاقی‌تر ومعقول‌تر نماید.»
  • «موسیقی ابتدا و انتهای زبان است. همان‌طور که احساسات، ابتدا و انتهای عقل، و افسانه ابتدا و انتهای تاریخ است.»
  • «موسیقی جز منحنی اصوات چیزی نیست، خط مستقیم در موسیقی جز احداث یک صدا معنی ندارد.»
  • «موسیقی به خودی خود پردامنه‌ترین هنرهای زیبا بوده و همه طبیعت را شامل می‌شود و اگر تنها هنرش بنامیم از ارزشش کاسته‌ایم.»
  • «موسیقی از عالی‌ترین هنرهاست که بسی مطالب نامعلوم ونفهمیدنی را برای ما توضیح و تفسیر می‌کند و ما را به عالمی که هنوز برای انسان مجهول است رهبری می‌کند.»
  • «موسیقی برای ادامه حیات بشر ضروری است. موسیقی قوه تدقیق، هوش، حس، مشاهده، استنباط و بالاخره عواطف روحی بشر را می‌افزاید. شما ثقیل‌ترین روح را در اختیار من بگذارید، من قادرم که به نیروی موسیقی، ثقل وکدورت عارض را از روان او زدوده، مردی هوشمند و سلحشور به شما تحویل دهم.»
  • «من آدم آرمانگرایی هستم و عمیقاً معتقدم که می‌توان دنیا را تغییر داد! واقعاً اعتقاد دارم که موسیقی شفابخش است و قدرتی بیش از فناوری مدرن دارد چون به قلبمان می‌رسد و بر دل مردم اثر می‌گذارد.»

ن[ویرایش]

  • «نغمه و وزن موسیقی تأثیر فوق‌العادهای در روح انسان دارد و اگر درست به کار رود می‌تواند زیبا‌یی را در رؤیاهای روح جایگزین کند.»
  • «نقاشی، خود دارای موسیقی و شعر مخصوص به خود می‌باشد و شعر و موسیقی اضافی مُخِلّ آن است.»

هـ[ویرایش]

ی[ویرایش]

  • «یکی از والاترین اهداف هنر موسیقی، نشر مذهب و ترغیب ارواح جاودان است»
  • «یک اشتباه تنها می‌تواند یک درستِ نادانسته باشد … در مورد اینکه هر جزء از موسیقی چه طنینی دارد زیاد وسواس به خرج ندهید. پیش بروید. همه فرایندها در ابتدا بی‌قواره و دست‌وپاگیر و “مسخره” هستند. از اشتباه کردن نترسید؛ تنها از جالب نبودن ترس داشته باشید. »
    • " تی.کارل ویتمر "

پیوند به بیرون[ویرایش]

ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ
موسیقی
دارد.


  1. «ریتم خودم را پیدا کرده‌ام». روزنامهٔ شرق. ۲۴ خرداد ۱۳۹۶. 
  2. «گفتگو با پروفسور هرمز فرهت: موسیقی زبان نیست و برعکس زبان نه با اندیشه بلکه با احساس و عاطفه سر و کار دارد». بی‌بی‌سی فارسی، ۹ آبان ۱۳۹۹. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی در ۲۵ مه ۲۰۲۲. 
  3. «گفتگو با شیدا قراچه داغی، نوازنده، آهنگساز و استاد موسیقی». کیهان لندن، ۷ اسفند ۱۴۰۰. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی در ۲۵ آوریل ۲۰۲۲. 
  4. [adyannews.com/fa/news/63645/بنویسید-موسیقی-بخوانید-مواد-مخدر] بنویسید "موسیقی" بخوانید "مواد مخدر"
  5. «آلبوم جدید جویس دیدوناتو، خواننده اپرا نوید صلح را می‌دهد». یورونیوز، ۰۸/۱۲/۲۰۱۶.