فاطمه معتمدآریا
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
فاطمه معتمدآریا (۲۹ اکتبر ۱۹۶۱، تهران) بازیگر، عروسکگردان، نیکوکار و کنشگر فرهنگی-اجتماعی ایرانی است.
گفتاوردها[ویرایش]
۲۰۰۳[ویرایش]
- «فکر میکنم تفکیک کردن هر شکلی از هنر به عنوان زنانه و مردانه برای من هم چیز خوشایندی نیست. ضمن اینکه اگر مشکل یا مسئلهای وجود دارد، هم برای مردان است، هم برای زنها، آیا تاکنون کسی آمده است بگوید مرد در سینمای ایران، چه وضعیتی دارد؟»
- «به نظر من وضعیت مردان در سینمای ایران بسیار اسفبارتر است از زنان.»
- در همایش زن در سینما؛ ۲۰ دی ۱۳۸۱/ ۱۰ ژانویه ۲۰۰۳[۱]
- «خلاقیت در جزییترین رفتارهای روزمرهٔ ما وجود دارد و آنچه برای من مهم است، خلاقیت در هستی است.»
- «معتقدم که خلاقیت یک مسئلهٔ عملی است تا تئوری.»
- «هنر را نیز نمیتوان آموزش داد، بلکه باید در فرد وجود داشته باشد و آنچه موجب میشود به هنر برسیم، روشی است که موجب کشف آن میشود.
- «پیروی از مد بزرگترین دشمن خلاقیت است.»
- «برای انجام کار هنری و خلاقیت داشتن در این کار، اول باید خود را به خوبی بشناسیم و به خود اجازه دهیم که عادتها را بشکنیم؛ سپس محیط اطراف خود را بدرستی شناسایی کنیم. همچنین باید چرخههای ذهن را روغن کاری کنیم.»
- «ثبت احساسها و خاطرات گوناگون در ذهن و مراجعه و استفاده از آنها در شرایط گوناگون یکی از راههایی است که میتواند ما را به خلاقیت برساند.»
- «من برای یک عروسک همان موجودیتی را قائلم که برای یک بازیگر زنده؛ چون تمام آنچه را که در ما بلوکه شده و تمام احساسات خود را به عروسک منتقل میکنیم. عروسک قادر به انجام کارهایی است که ما نیستیم و این وجه تفاوت فانتزی با بازی زنده است؛ ضمن اینکه باید برای عروسک وجههای بسیار بالاتر از انسان عادی قائل شویم، زیرا ما خداوند آن عروسک هستیم.»
- «دانش خود را نسبت به همه چیز، همه کس و همهٔ هستی افزایش دهید.»
- سخنرانی در دانشکدهٔ سینما و تئاتر، تهران؛ ۱۱ تیر ۱۳۸۲/ ۲ ژوئیه ۲۰۰۳[۲]
- «تئاتر، ریشه اصلی کار من است و همانند درختی که با ریشه دوندان در زمین، خود را تثبیت میکند.»
- «من از تئاتر تغذیه کرده و در سینما رشد کردهام.»
- «یک بازیگر خوب از زمان تولد باید شرایطی برایش فراهم شود تا بتواند ستاره و هنرمند خوبی شود.»
- «خیلی از مردم، هنرمند هستند ولی هنرمندی نیستند که مردم آنها را بشناسند.»
- «من همیشه سعی کردهام تا در سینما نقشهای متفاوتی بازی کنم و همیشه دوست دارم نقشی را بازی کنم که تا به حال آن را بازی نکردهام.»
- «اگر هزار بار دیگر هم به دنیا بیایم دوست دارم همانجوری باشم که هم اکنون هستم.»
- «در سنین نوجوانی، اکثر نوجوانان دوست دارند که جای شخص دیگری باشند ولی اگر انسان خودش را همانجوری که هست دوست داشته باشد، احساس موفقیت و خوشبختی میکند.»
- «اگر شخصیت کلاه قرمزی شیطنت میکند به خاطر ذهن خلاق اوست و من از کودکان شیطان بسیار خوشم میآید.»
- «کودکان چون بدون هیچ تردیدی و با نگاهی باز به مسایل نگاه میکنند در ذهن او اثری از خشونت وجود ندارد… چون هنوز پیچیدگیهای یک جامعه ذهن کودک را فرا نگرفته است نگاه اولیهٔ او نگاه خصمانهای نیست.»
- «شهرتی که بدون پشتوانهٔ مردمی و فاقد مهربانی باشد چیز خوبی نیست.»
- «شهرت، موضوع مهمی برای من نیست.»
- «[در پاسخ به کودکان درباره سنِّ او] «من اگر بگویم چند سالم است آن وقت شما میگوییم این خانم که به بزرگی پدرها و مادرهای ماست چرا مثل بچهها حرف میزند!»
- در گفتوگو با خبرنگار سینمایی ایسنا؛ ۶ آبان ۱۳۸۲ / ۲۸ اکتبر ۲۰۰۳[۳]
- «هویت، مسئلهای شخصیست و اینکه فرد خودش بداند کی هست و چی هست… این هویت باید وجود داشته باشد. در جامعهٔ فعلی فرهنگی ما، خدشهدار شدن این هویت یا ناپیدا بودن آن گریز ناپذیر است. ما از نظر فرهنگی آدمهایی پرخلأ هستیم و هرگوشهای از این خلأ را که پر کنیم در جای دیگری این خلأ وجود دارد. خیلی زمان میبرد و نیاز به یک ساماندهی و کنترل منظم فرهنگی دارد که بتوانیم به جایی برسیم که آدمها در این مجموعه با یک هویتِ تعریفشده برای خودشان حفظ شوند.»
- سخنان در در یکی از مراکز کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، غرب تهران؛ ۲۵ تیر ۱۳۸۲ / ۱۶ ژوئیه ۲۰۰۳[۴]
۲۰۰۷[ویرایش]
- «همیشه از نسل جوان، انرژی زیادی میگیرم و با در نظر گرفتن سلیقه جوانان، کارم را جوان نگه میدارم.»
- «برای نسل ما خیلی سخت بود خود را به عنوان یک زن، تحمیل کنیم، اما در نسل جدید، دختران جوان توانستهاند کفه ترازو را به نفع خود پایین بکشند.»
- «نگاه ما به زن در سینما و ادبیاتمان مشکل دارد و تنها چیزی که در سینمای ایران میبینیم، حضور پررنگ مادر است که درجامعه ما نقش کلیدی دارد اما نگاه ما به «زن» دچار مشکل است و حتی در فیلمهای آمریکایی هم میبینیم زنان موفق به دردسر میافتند، بنابراین این دیدگاه منحصر به ایران ما نیست.»
- در نخستین نشست «بازیآفرینان سینمای ایران»؛ ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۶ / ۶ مه ۲۰۰۷ [۵]
۲۰۰۸[ویرایش]
- «ما به عنوان یک زن مجبوریم که مقاومتر باشیم و سختکوشی چیزی است که ما خودمان آن را انتخاب نکردیم بلکه ما حسمان در چند وجه، کار میکند و باید مراقب اطرافیانمان باشیم. من هم در این حرفه پذیرفتهام که باید مقاوم باشم.»
- «ایدهآل این است که در جهان، حق هیچکس از بین نرود و حقوق برابری برای همه وجود داشته باشد؛ البته من تعریف خاصی از حقوق برابر دارم و معتقدم هر کس حقوق خاص خود را دارد.»
- در مراسم «بزرگداشت روز جهانی زن»؛ ۲۱ اسفند ۱۳۸۶ / ۱۱ مارس ۲۰۰۸ [۶]
- «در کار نیکوکاری وقتی عشق حکمفرمایی میکند، فرد به نتیجه میرسد.»
- در مراسم افتتاح دفترش به عنوان سفیر نیکوکاری مهرآفرین؛ ۱۵ اردیبهشت ۱۳۸۷ / ۴ مه ۲۰۰۸ [۷]
- «در کار فرهنگی مانع ایجاد کردن بزرگترین اشتباه است و باید توجه داشت که هنرمندانی که فعالیت فرهنگی و هنری انجام میدهند بزرگترین خدمت را به جامعه میکنند و نباید برای آنها مانعتراشی کرد.»
۲۰۰۴[ویرایش]
کسی که از خود، محیط و اطرافش شناخت کافی و درستی نداشته باشد هرگز در کار هنر موفق نخواهد شد.
- «هر کسی در دنیا سهمی دارد و علی رغم برخی محدودیتها و فشارها، من خیلی خوشحالم که در ایران بازی میکنم چرا که گاه این محدودیتها آن قدر به ما کمک میکند که حتی ۹۰ درصد بازیگران هالیوودی هم از عهدهٔ آن بر نمیآیند.»
- «کسی که از خود، محیط و اطرافش شناخت کافی و درستی نداشته باشد هرگز در کار هنر موفق نخواهد شد.»
- «کارگردان هدایتکننده و تصمیمگیرنده نهایی است اما محال است که یک کارگردان بتواند از یک چوب خشک بازی باشکوهی بگیرد بلکه تنها میتواند او را کنترل کند زیرا ارائهٔ یک بازی خوب، نیازمند عواملی چون شناخت محیط و خود، نقش و هدایت درست کارگردان است.»
- «هنر بر خلاف تکنیک، قابل آموزش نیست و کارگردان میتواند خلاقیت بازیگر را رشد دهد اما نمیتواند در او ایجاد خلاقیت کند.»
- «زمانی میتوانیم به خلاقیت دست یابیم که عادتهای روزمره را بشکنیم و بدین ترتیب به شناخت دقیقتری از حواس پنج گانهٔ خود دست یابیم و با بهرهگیری از خلاقیت و شناخت درست، تکنیک کار با بازی درخشانی ارائه دهیم.»
- «ورود نا-بازیگران پدیدهٔ گریزناپذیری در سینمای ماست که بسیار قابل احترام و زائیده شرایط ماست… ورود نابازیگران جریان بسیار جذابی است به شرط آنکه شناخت درستی از آن داشته باشیم.»
- در چهارمین روز سمینار تحلیل بازیگری در خانه هنرمندان؛ ۶ اسفند ۱۳۸۲ / ۲۵ فوریه ۲۰۰۴[۹]
- «تمام اصول نمایشی در ایران زیر سؤال است، حال چه برسد به نمایش عروسکی که از ابتدا به شکل غلطی از آن صحبت شده است و یا حداقل تنها یک شکل از آن را به ما شناساندهاند. در واقع اینجا ما ید طولایی در بیهویت کردن همه چیز داریم چون اساساً انسانهای سهلانگار و سادهنگری هستیم و در عین حال با این سادهنگری ایجاد پیچیدگی هم میکنیم، در حالی که میتوان با هر مقولهای عین اصل آن برخورد کرد و در آن کشف و شهود انجام داد؛ ولی ما برعکس ابتدا میآییم به یک چیز اعتراض میکنیم و تصمیم در از بین بردن آن داریم ولی در عین حال هیچ چیز نداریم که جایگزین آن کنیم.»
- «برای من همیشه یکی از سختترین و در عین حال زیباترین کارهای نمایشی، کار عروسکی است چون شما مجبورید تمام روح و حس خودتان را به یک جسم بیجان منتقل کنید، یعنی عروسک باید به جای شما ببیند، حرف بزند، حرکت کند و …»
- «بیشترین تکنیکی که من با آن کار کردهام، بونراکو است که ویژگی خاص آن حضور خود من در کنار عروسکم بر روی صحنه است، در واقع چون بازیگری مقولهٔ شیرین و جذابی برای من است، دوست دارم همیشه در کنار عروسکم، خودم نیز روی صحنه حضور داشته باشم.»
- «در اکثر فیلمهای عروسکی، من در کنار عروسکها نقش داشتهام؛ یعنی با آنها مثل یک موجود زنده برخورد کردهام و به تبع، این کار برای من خیلی آسان است، چون جانبخشی یک عروسک در من تثبیت شده است و باور کردهام که آن عروسک وجود حقیقی دارد. پس وقتی در مقابل آن کار میکنم واقعاً فکر میکنم که او هم یک بازیگر زنده است و حتی گاهی اوقات ارتباط بیشتر و بهتری با آنها برقرار میکنم.»
- گفتگو با ایسنا به مناسبت روز جهانی تئاتر عروسکی، ۴ اردیبهشت ۱۳۸۳/ ۲۳ آوریل ۲۰۰۴[۱۰]
۲۰۱۰[ویرایش]
- «کار فرهنگی را باید از کودکان شروع کرد و مهمترین حامی کودکان هم زنان هستند. اگر زنان جامعه ما حقوق خود را بشناسند، میتوانند مردان بزرگی را هم پرورش بدهند.»
- «با توجه به تأثیر مطبوعات برروی جامعه باید بگویم که ما یادگرفتهایم دایم با یکدیگر بجنگیم و هیچگاه به ما آموزش داده نشده که علیرغم اختلافنظرها در کنار یکدیگر با صلح زندگی کنیم. من بشخصه فکر میکنم که مطبوعات میتواند در جامعه ایجاد صلح و امنیت کنند.»
- در نشستی خبری دربارهٔ پویاییاش به عنوان سفیر مهرآفرین؛ ۱۱ مرداد ۱۳۸۹/ ۲ اوت ۲۰۱۰ [۱۱]
- «زندگی ما همانند یک آوای موسیقی است که اگر قرار باشد از آن لذت ببریم باید کنار هم آن را گوش دهیم و با یکدیگر در نوشتن نتهای آن شریک شویم.»
- «هر فردی توان بخشندگی را ندارد و بخشندگی هم تنها مربوط به مسائل مالی نمیشود. آنچه که در این رابطه مهم است، مهربانی دلهاست و اگر این مهربانی وجود داشته باشد، گذشتن از مال کار بسیار راحتی است.»
- در جشن بزرگ همیاران، بنیاد کودک؛ ۱۶ مرداد ۱۳۸۹/ ۷ اوت ۲۰۱۰ [۱۲]
- «از کودکی بازیگری و در نوجوانیام تئاتر را آموختهام و اکنون افتخار میکنم که آموزشی که آن زمان در تئاتر دیدم، توانستم در تمام دوران فعالیتم از آن بهرهبرداری کنم و مهمترین آموخته من فرمانبرداری بود. اینکه من به عنوان یک بازیگر فقط یک سرباز وظیفه هستم و باید فرمانبرداری کنم… البته نباید یک سرباز وظیفه بدون تفکر بود. بازیگر باید فرمانبرداری را از صافی خود عبور دهد و اینگونه یک سرباز نمونه میشود.»
- «وقتی بازیگر تفکری را بر کارش اضافه میکند، یعنی چیزی افزون بر وظیفهاش انجام داده است و این خلاقیت یک بازیگر است. این خلاقیت مخالفتی با فرماندهی تیمسار ندارد. وقتی یک بازیگر خلاقیت داشته باشد، دیگر هیچ بازیگر دیگری مانند او نیست.»
- «من همان کاری را انجام میدهم که کارگردان از من میخواهد و در نهایت خودم را تسلیم نظر کارگردان میکنم. رهبری توسط کارگردان اتفاق میافتد و یک بازیگر متوسط هماهنگ بسیار بهتر از یک بازیگر عالی اما ناهماهنگ است.»
- «بازیگر تجلی اندیشه کارگردان است و در دوران فعالیتم این امر برای من یک اصل بوده است. من به فکر نویسنده و کارگردان، هویت مجدد میدهم و فقط میتوانم تجلی اندیشه او باشم. اما میتوانم با خلاقیتم این کار را به بهترین و مطلقترین شکل انجام دهم.»
- «رابطهٔ کارگردان و بازیگر در یک متن خلاصه میشود و باید قبل از آغاز یک کار دربارهٔ آن متن به تفاهم رسید و غیر از این نیازی به تفاهم دیگری میان بازیگر و کارگردان نیست. باید یاد بگیریم به جای اینکه بیشتر حرف بزنیم، بیشتر گوش کنیم.»
- در جلسه هماندیشی «چالش بازیگر و کارگردان در تئاتر»، ۲ آبان ۱۳۸۹/ ۲۴ اکتبر ۲۰۱۰ [۱۳]
۲۰۱۱[ویرایش]
- «از نظر من زنان ایرانی جزو زیباترین زنان دنیا هستند، البته با زیباییهای طبیعی و خدادادی خودشان. با بینیهای استخوانی و بزرگ، با چشمهای کشیده تیره، با لبهای قیطانی، با پوستهای سبزه یا گندمی، با موهای مشکی و…»
- «طبیعت چیزی به انسان میدهد که وقتی به میانسالی میرسد، میبیند که هیچکس غیرخودش آن را ندارد و آن نگاه عمیقتر به جهان است، تجربه حضور در هستی است، و به دست آوردن تکامل.»
- «در میانسالی مثل باران بهاری میتوان پر از بخشش بود و این چیزی است که در هیچ سنی غیر از میانسالی نمیتوان تجربهاش کرد.»
- «مادر هشتاد و چند سالهٔ من بیش از من سودای حیات دارد، از همه چیز لذت میبرد. من هم از نسل گذشته خودم چیزهایی یادگرفتهام. یادگرفتهام از خوردن این چای لذت ببرم تا اینکه فکر کنم به جای این چای چه چیز دیگری میتوانست باشد و نیست.»
- «مادران ما زندگیهای سختتری داشتند ولی خیلی خوشبختتر بودند چون به آنچه داشتند، آگاه بودند و آن را میپذیرفتند.»
- «اینکه در بیچیزی کامل، احساس ثروت کنی و این رضایت در دیدگاه و نگاهت جاری باشد، خوشبختی است.»
- «در توجه به ظاهر واقعاً دچار اغراق و افراط شدهایم. انگار تنها امکان برای دیده شدن یک زن صورت و ظاهرش است. انگار تنها چیزی که در برقراری هر ارتباطی میتوان به آن اعتماد داشت، ظاهر است. اما چهرهٔ افراد هم تا جایی قابلیت تغییر دارد.»
- «اولین موی سفیدی که در سرم درآمد، خیلی هیجانزده و خوشحال شدم چون میدیدم که تغییری دارد در من ایجاد میشود.»
- «به نظرم افسردگی، سرطان دورهٔ ماست که در همه نسلها، از کودک تا کهنسال این بیماری مستتر است.»
- «اگر انسان گذشتهٔ پرباری نداشته باشد، آینده سختتری خواهد داشت چون مدام در حسرت چیزهایی خواهد بود که از دست داده است.»
- «من نمیتوانم بگویم مردی که در میانسالی به فکر ازدواج با زنی جوان میافتد، خیلی بدتر از زن میانسالی است که نمیداند چگونه با تحولات جدید در زندگیاش کنار بیاید. هردویشان به یک اندازه ناآگاه هستند.»
- «خشونت فقط کتک زدن نیست، خشونت این است که مردی در خانهاش را باز کند و به زنش سلام نکند. درد کتک خوردن شاید فراموش شود اما تخریب و تحقیری که از عدم ارتباط درست در ذهن ایجاد میشود، میتواند بدترین شکل خشونت در جامعه باشد. خشونت این است که شوهری در بستر به همسرش پشت کند و بخوابد. اما کمتر به این توجه میشود که همین روابط کوچک چه تخریبهای عظیمی ایجاد میکنند.»
- «زیبایی هم البته تعریفی گسترده و نسبی است ولی رسانه میکوشد آن را محدود و مطلق کند مانند اینکه چشمان رنگی زیباست، بینی سربالا و نوکتیز زیباست، اندامی با این مشخصات جذاب است و… رسانهها تصویری به تعبیر شما، جعلی میسازند و آنقدر آن را تبلیغ میکنند تا در ذهن مخاطب اینطور مینشیند که مشخصات زیبایی همان است که ساخته شده و علاقهمندان سینما هم به این برداشت میرسند که در سینمای ایران کسانی که چشمان روشن دارند، راه بازتری پیشرو دارند.»
- «هرچند تعاریف و دیدگاههای متفاوتی دربارهٔ زیبایی وجود دارد ولی زیبایی طبیعی آنقدر نیرومند است که نمیتوان مقابلهای با آن داشت.»
- «میشود چشمها را بازتر و کشیدهتر، بینیها را کوچکتر و باریکتر و لبها را درشتتر و برجستهتر کرد اما این زیباییهای ساختگی انسان را از طبیعت وجودی خود به عنوان یک موجود زنده دور میکند.»
- «فکر هم میکنم که تمام زنان کارگر در جهان چهرهای خسته و بیطراوت ندارند. زیبایی افراد ربطی به کاری که انجام میدهند، ندارد و همه جا هست. آدم در میان روستاییان قشقایی، زنان چوپانی را میبیند که زیباییهای حیرتانگیزی دارند.»
- «این تبلیغات به سود شرکتهای سازنده و دلالان و به ضرر مردمی است که به دنبال تقلید هستند؛ تبلیغاتی مثلاً برای چسبهای کوچککننده بینی، کرم شترمرغ یا حلزون، شهلاکنندههای چشمان و سفیدکنندههای دندان و… که یک درصد هم اثرگذاری ندارد ولی طفلک مردمی که آنها را باور میکنند.»
- «من فکر میکنم که فشار اقتصادی مهمترین عامل همه نابسامانیهای اجتماعی است. بیکاری و عدم تواناییهای مالی و اقتصادی خیلی از افراد را به عدم تعادل و بیثباتی و احساس ناامنی میکشاند و به لحاظ فکری و روحی بیمارشان میکند.»
- «بیهویتی در ظاهر و کلام خیلیها وجود دارد که به نظرم نشانهٔ عدم اعتماد به نفس و الگوبرداری آن هم از نوع خیلی سطحیاش است. نه فقط هنرپیشهها بلکه بیشتر جوانان یکجور حرف میزنند، چون آن اعتماد و اعتقاد به حرفی که میزنند را ندارند.»
- «مردان امروز گاهی آنقدر به زنان تکیه دارند که آدم گاهی از این همه کولی دادن خسته میشود و میخواهد جا خالی دهد.»
- مصاحبه نوشین طریقی-ساناز صفایی از روزنامهٔ شرق با او، چاپ ۱ مرداد ۱۳۹۰/ ۲۳ ژوئیه ۲۰۱۱[۱۴]
۲۰۱۲[ویرایش]
- «برای یک حرکت انساندوستانه از ابزار هنر استفاده کنید زیرا که برندگی هنر از هر چیز دیگری با اهمیتتر است و وقتی ما یک آفرینش هنری به وجود میآوریم، کار بزرگی کردهایم.»
- در نگارخانهی «اکو»؛ ۷ دی ۱۳۹۱ / ۲۷ اوت ۲۰۱۴ [۱۵]
۲۰۱۴[ویرایش]
- «اگر بخواهیم داعش را به کشور خاصی نسبت دهیم باید پیشداوری باشد ولی داعش هم زاییده یکسری سیاستگذاریهای جهانی است و فکر کنید داعش از کجا آمده؟ یک روز طالبان، یک روز داعش و یک روز هم اسمی دیگر. اینها همه برنامهریزی شده میآیند.»
- «هرچه سن میگذرد آدمی به جهانبینی دیگری میرسد و هرروز که تغییر میکند چیزی به ذهنش اضافه میشود و چیزی در ذهنش تغییر میکند. برای همین هم خیلی از نقشهایی را که تاکنون بازی کردهام دلم میخواهد دوباره بازی کنم که ببینم الان چگونه بازی میکنم.»
- «اعتقاد دارم که هیچ آدمی مطلق نیست و من میتوانم وجوهی از یک قاتل را نشان دهم که همه با او همذاتپنداری کنند. وجوهی که وجوه انسانی اوست و ممکن است حتی ذات وجودیاش باشد. بهشدت به این اعتقاد دارم که هیچ آدمی بد نیست. یا بخواهم حرفم را در مورد «ننهدلاور» اصلاح کنم، باید بگویم همه آدمها در ذاتشان انسانهای شریفی هستند و در تربیت و رفتارهای اجتماعیشان و در موقعیتهایی که قرار میگیرند، تبدیل به قاتل، خائن و همه کاراکترهای بد میشوند.»
- «دلم میخواهد که نقشهای متفاوت بازی کنم، چون نشاندادن بخشی از بدیها و پلیدیها میتواند آدم را به طرف خوبیها ببرد. ادب از که آموختی؟ از بیادبان. اما آنقدر برای نشاندادن نقش منفی محدودیت وجود دارد که کمتر نقش منفیای خوب نوشته شده طوری که بتوان علاقهمندش شد و در آن بازی کرد. بیشتر، نقشهای کمدی، طنز و منفی را به سمت فکاهی و ابتذال میبرند.»
- «مطمئنم که از شمیرانی که محله بچگیام بوده و در آن مدرسه رفتهام و بزرگ شدهام و زندگی کردهام هم نمیتوانم جابهجا شوم، چه رسد به اینکه بخواهم از این مملکت جابهجا شوم. برای همین نه پاسپورت هیچ کشور دیگری را دارم و نه دلم میخواهد که داشته باشم و هر بلایی هم اگر سرم بیاید حاضر نیستم یکقدم عقبتر بگذارم یا اینکه از اینجا بروم.»
- «هیچکس هم نمیتواند مرا وادار کند که کار غیرقانونی انجام دهم. من قانون درونی خودم را دارم و این حکم برایم وجود دارد که در مملکت خودم کار کنم. هیچ منعی ندارم برای کسانی که رفتند و هیچ اصراری هم ندارم که کسی بماند، این قانون من است.»
- ۵ شهریور ۱۳۹۳/ ۲۷ اوت ۲۰۱۴[۱۶]
۲۰۱۵[ویرایش]
- «در حال حاضر بزرگترین ضعف عمومی سینمای ما، نبود فیلمنامه خوب است و این ضعف را هم بسیار زیاد در سینمای ایران شاهدیم.»
- در نشست خبری فیلم «یحیی سکوت نکرد»؛ ۱۳ مرداد ۱۳۹۴/ ۴ اوت ۲۰۱5[۱۷]
۲۰۱۷[ویرایش]
- «برای من کارکردن با بچهها اصلاً سخت نیست چون بچهها خیلی خیلی باهوشند و به این دلیل که هیچ ایدهای از قبل در ذهنشان نیست برای این که بخواهند به واسطه بازی در یک فیلم معروف شوند یا پولدار، خیلی فرهنگی و مشخص و باقدرت میتوان با آنها برخورد کرد و اتفاقاً بدهبستان خیلی خوبی برقرار میشود. بچهها حرف آدم را خیلی خوب متوجه میشوند و منظور را خیلی خوب دریافت میکنند.»
- «بیکاری، آدمی را منفعل و ذهن را منجمد میکند.»
- «سینما در مواردی میتواند در نگاه مخاطب تغییر ایجاد کند یا مردم و مسئولان را متوجه معضل و مشکل خاصی کند، اما این انتظار زیادی از سینماست که عامل تغییرات اجتماعی باشد.»
- «وقتی دشمنت را میبخشی و بهجای تخریب سازندگی میکنی و بهجای انتقامجویی شروع میکنی به انتقال رؤیاهای انسانیات به دشمن خودت، میتوانی منتظر اتفاقات عجیب و حیرتانگیزی باشی.»
- «برای من همه شخصیتهایی که بازی کردهام، همیشه زنده هستند. وقتی میخواهم آنها را بازی کنم، برایشان یک گذشته و آیندهای دارم که این یک پرونده است پیش خودم. در نتیجه هروقت دلم بخواهد این پرونده را باز میکنم تا ببینم بر آنها چه گذشته.»
- «ما امروز در دنیا با خیلی از کسانی که دشمن بودند هم گفتوگو میکنیم و به توافق میرسیم، اما برای تبلیغ یک کار فرهنگی هنوز این اتفاقات میافتد؟ با استناد به چه قانونی و کدام حکم قضائی این رفتارها صورت میگیرد؟ من بیخبرم. اگر من حق خودم را هم فراموش کنم، به تهیهکننده متعهد هستم. نمیدانم این چه ضرری است که تهیهکننده باید متحمل شود.»
- مصاحبهٔ عسل عباسیان از روزنامهٔ شرق با او، چاپ ۶ مرداد ۱۳۹۴/ ۲۸ ژوئیه ۲۰۱۵[۱۸]
- «همیشه برای تعریف مصیبتهای جامعه با هم تعارف داریم.»
- «جنگ در هر شرایطی سخت و غیرانسانی است.»
- «سینماگران، هنرمندان بیآزاری هستند که میتوانند به جای خشونت صلح و مهربانی و آرامش را ترویج دهند. ما آدمهای سلامتی هستیم و شایسته این همه ممنوعیت نیستیم. هرچند که من با ممنوعیت ابتذال بسیار موافقم و دراینراستا من تمامقد پای شرافت حرفهایام میایستم.»
- «من از داشتههایم خیلی لذت میبرم. داراییهایم خیلی هم محدودند: دوستان خوب، پدر و مادر خوبی که اگرچه دیگر کنارم نیستند اما یادشان همیشه با من است، شوهر و فرزند خوب و خانوادهای که دوستشان دارم و شغلی که عاشقش هستم.»
- «هیچ چیزی مهمتر از این نیست که آدم از کاری که میکند لذت ببرد و شغلش را نهفقط دوست بدارد، که عاشق حرفهاش باشد.»
- مصاحبهٔ عسل عباسیان از روزنامهٔ شرق با او، چاپ ۱۹ بهمن ۱۳۹۵/ ۷ فوریه ۲۰۱۷[۱۹]
۲۰۱۸[ویرایش]
- «این جهان بزرگ و شلوغ که روز به روز بزرگتر و مدرن تر میشود برای ما فرصتی باقی نمیگذارد تا از خودمان بپرسیم چه کسی هستیم.»
- «خواستهها و درخواستهای ما از زندگی، بینهایت است. هر روز یک چیز جدید میخواهیم و حتی گاهی خواستههای ما به قدری فراتر میرود که فکر میکنیم دیگر چیزی در جهان نیست که ما را راضی کند.»
- «با شناخت خودمان میتوانیم در ابتدا خودمان و بعد جهان پیرامونمان را تغییر دهیم و آنگاه است که با دقت بیشتری به جهان نگاه میکنیم و بعد میتوانیم نگاه متفاوتتری داشته باشیم و هنرمندان بهتری شویم.»
- «شناخت خودمان اولین درس بازیگری است، خودشناسی را ابتدا باید با تمرینهای فیزیکی و شناخت، تنفس و پنج حسی که همه انسانها و موجودات دارند، یاد بگیریم.»
- ۲۲ آوریل ۲۰۱۸/ ۲ اردیبهشت ۱۳۹۷؛[www.khabaronline.ir/detail/771751/culture/cinema سی و ششمین جشنواره جهانی فیلم فجر، سخنرانی در کارگاه بازیگری دارالفنون]
دربارهٔ او[ویرایش]
- «شما هنرمندان بهخصوص شما خانم معتمدآریا شخصیتهای اخلاقی هستید که متعلق به یک نسل نیستید؛ متعلق به ایران هستید و نه تنها این نسل بلکه نسلهای بعدی به شما احترام میگذارند.»
- «اوج هنر بازی قبولاندن نقش است تا مخاطب با شخصیت فیلم همذات پنداری کند و این همان چیزی است که در وجود معتمدآریا شاهد هستیم… وی انواع نقشها را به روانی بازی کرده است وصدای شیرین وی یکی از ویژگیهای برجسته هنری اوست که این صدا وی را در همه جا حتی رادیو میتواند برجسته سازد.»
- «در باب فاطمه معتمد آریا سخن گفتن مشکل است چرا که سه مشکل بزرگ سینما، بازیگری زن و زن بودن را حل کرده است… او از یک تاریخ سخت سینمای ایران برای زنان گذر میکند و این تاریخ را از یک نفی و انکار به اثبات قدرت و شرافت زن ایرانی و اثبات فرهنگمند بودن و سمبیلک شدن زن ایرانی به سرانجام میرساند.»
- «من وی را به یک بندباز تشبیه میکنم که میتواند از فراز همه چیز بگذرد و مستحکم بماند که خاصیت زن ایرانی است و در واقع معتمدآریا سنبل زن ایرانی است.»
نوشتارهای وابسته[ویرایش]
پیوند به بیرون[ویرایش]
منابع[ویرایش]
- ↑ «/همایش زن در سینما/ بنیاعتماد: نمیتوانم خودم را حامی فمنیسم در ایران بدانم معتمدآریا: تفکیک کردن هر شکلی از هنر به زنانه و مردانه برای من خوشآیند نیست». ایسنا. ۲۰ دی ۱۳۸۱.
- ↑ «فاطمه معتمدآریا: به اعتقاد این بازیگر پیروی از مد بزرگترین دشمن خلاقیت است». ایسنا. ۱۱ تیر ۱۳۸۲.
- ↑ «فاطمه معتمد آریا: “هویت” چیزی نیست که کسی بتواند از بازیگر بگیرد یا به او بدهد». ایسنا. ۶ آبان ۱۳۸۲.
- ↑ «فاطمه معتمدآریا: از تئاتر تغذیه و در سینما رشد کردهام». ایسنا. ۲۵ تیر ۱۳۸۲.
- ↑ «فاطمه معتمدآریا در جمع دانشجویان: نزول سطح کیفی سناریو در سینمای ایران وحشتناک است». ایسنا. ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۶.
- ↑ «عضو جبهه مشارکت: باید مجلسی داشته باشیم که صدای زنان را بشنود». ایسنا. ۲۱ اسفند ۱۳۸۶.
- ↑ «با مرخصی چندساعته از بیمارستان، فاطمه معتمدآریا دفتر مهرآفرین را افتتاح کرد». ایسنا. ۱۵ اردیبهشت ۱۳۸۷.
- ↑ «فاطمه معتمدآریا و گله از وضعیت «صد سال به این سالها»: تلاش جمعی از حرفهایترینهای سینما بلااستفاده مانده است». ایسنا. ۲ آذر ۱۳۸۷.
- ↑ «فاطمه معتمدآریا: جایزه دادن به نابازیگران، هم باعث بدبخت شدن آن فرد میشود و هم موجب دلآزردگی 90 درصد بازیگران». ایسنا. ۶ اسفند ۱۳۸۲.
- ↑ «همزمان با روز جهانی تئاتر عروسکی؛ تاریخ شفاهی از زبان فاطمه معتمد آریا/2/». ایسنا. ۴ اردیبهشت ۱۳۸۳.
- ↑ «فاطمه معتمدآریا در یک نشست خبری: تلاش دارم انسانها را نسبت به حقوقشان آشنا و آگاه کنم در سینمای ما گویی بمب افتاده و همه پراکنده شدهاند». ایسنا. ۱۱ مرداد ۱۳۸۹.
- ↑ «معتمدآریا در جشن همیاران بنیاد کودک: زندگی همانند یک آوای موسیقی است باید کنار هم آن را گوش بدهیم». ایسنا. ۲ آبان ۱۳۸۹.
- ↑ «فاطمه معتمدآریا: وقتی بازیگر خلاقیت داشته باشد، دیگر هیچ بازیگری مانند او نیست». ایسنا. ۲ آبان ۱۳۸۹.
- ↑ «میانسالی مثل باران بهاری است». روزنامه شرق. ۱ مرداد ۱۳۹۰.
- ↑ «خسرو سینایی: هنرمندان بدون بمب و مسلسل پیروز خواهند شد». ایسنا. ۷ دی ۱۳۹۱.
- ↑ «فاطمه معتمد آریا:دلبسته «پاسپورت» کشور دیگری نیستم/داعش هم زاییده یکسری سیاستگذاریهای جهانی است». امیدنامه. ۵ شهریور ۱۳۹۳.
- ↑ «معتمدآریا: حذف تصویر و صدای من شوخی است». امیدنامه. ۱۳ مرداد ۱۳۹۴.
- ↑ «عصر دشمنیها گذشته، باید خوشبین باشیم». روزنامه شرق. ۶ مرداد ۱۳۹۴.
- ↑ «پای شرافت حرفهایام میایستم». روزنامه شرق. ۱۹ بهمن ۱۳۹۵.