ضربالمثلهای بلغاری
ظاهر
ضربالمثلهای بلغاری و مترادف آن به فارسی.
ضربالمثلها |
---|
آلمانی • اسپانیایی • اسکاتلندی • اندونزیایی •
ایتالیایی • ایسلندی • بلغاری • ترکی • چینی • رومانی • ژاپنی • صربستانی • عبری • عربی • فارسی • فرانسوی • لاتینی • مازندرانی • مالایا • هلندی • هندی • |
الف
[ویرایش]- «از کلاغ هرگز کبوتر به وجود نمیآید.»
- «اگر خانه میخواهی ساختهشده بخر، اگر زن میخواهی ساختهنشده بگیر.»
ب
[ویرایش]- «برای یک گاری پر از سفال،یک ضربهٔ عصا کافی است.»
- «بهترین سیبها نصیب خوک میشود.»
- مترادف فارسی: «خربزه شیرین نصیب شغال (کفتار) میشود.»
- مترادف فارسی: «سیب سرخ برای دست چلاق خوب است.»
- تمثیل: «نشود شاهد زیبارو جز همدم زشت// نخورد خربزهٔ شیرین الا کفتار» قاآنی شیرازی
ت
[ویرایش]- «تنها نیکوکاری آدم خسیس مرگ زودرس اوست.»
- «زندگی در جهنم با خردمندان، خوشتر از بهشت در جوار ابلهان.»
- مترادف فارسی: «نشست تو با زیرکان در مغاک // بهاست از بهشت و نشست مژاک» فردوسی
س
[ویرایش]- «سخن نیک تا دوردستها شنیده میشود؛ حرف بد دورتر از دوردستها بگوش میرسد.»
- «سگ قلاده به گردن، خرگوش نمیگیرد.»
- مترادف فارسی: «اگر در خانه، خودرا قید سازی// کجا مرغ حرم را صید سازی» اوحدی مراغهای
ط
[ویرایش]- «طوفان درختان تنومند را میشکند، درختان کوچک را فقط خم میکند.»
- مترادف فارسی: «تواضع سر رفعت افـرازدت// تکبر بهسر اندر اندازدت» سعدی
- مترادف فارسی: «از تواضع بزرگوار شوی// واز تکبر ذلیل و خوار شوی» سنایی
- تمثیل: «افتادگی آموز اگر طالب فیضی// هرگز نخورد آب زمینی که بلند است» پوریای ولی
ک
[ویرایش]- «کسی که بین دو صندلی بنشیند، زمین میخورد.»
- مترادف فارسی: «بین دو پلاس برزمین است.»
- مترادف فارسی: «بین دو فرش نشستن»
م
[ویرایش]- «مرغ همسایه همیشه تخم بزرگتر میگذارد.»
- مترادف فارسی: «مرغ همسایه تخم غاز میکند.»
- مترادف فارسی: «آش همسایه روغن غاز دارد.»
- مترادف فارسی: «مرغ همسایه غازه»
این یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |