سیاست
ظاهر
(تغییرمسیر از سیاسی)
سیاست روند تصمیمگیری اجرایی برای همهٔ اعضای گروهی است. بهطور محدودتر، اشاره دارد به دستیابی و بهکار انداختن حکمرانی سازمانیافته برای نظارت بر جامعهٔ انسانی، به ویژه یک دولت است. سیاست علاوه بر این، بررسی یا عملِ توزیع قدرت و منابعِ داده شده به یک جامعه ( که معمولا یک جمعیت سازماندهیشدهٔ سلسله مراتبی است) میباشد و همچنین به روابط دوسویه با جوامع دیگر رویکرد دارد.
گفتاوردها
[ویرایش]الف
[ویرایش]- «اهداف نهایی سیاست از نیازهای زندگی بشری سرچشمه میگیرند. حتی ادامهٔ حیات در این دنیا به کوشش سازمانیافته نیازمند است. تشکیل یک نوع زندگی، که هدفش صرفاً بقا نباشد، به سازماندهی هرچه بیشتر نهادهای پیچیدهٔ سیاسی نیاز دارد. افراد بشر برای رهایی از مصایب طبیعی و تجاوزگری انسانهای دیگر امنیت میطلبند. آنان به خوراک، پوشاک و مسکن نیاز دارند. آنان، همچنین به درجهای کمتر از نیازهای ضروری، به افزارهای نیازمندند که از طریق آنها استعدادهای اختصاصاً انسانی خود را تحقق بشخند؛ مثلاً، آنان به شیوههایی برای کسب هویت و دوستیابی نیازمندند.»
- «هیچیک از نیازهای انسانی به صرف آرزو برآورده نمیشود. بشر در بهشت عدن زندگی نمیکند که طبیعت تمام خواستههایش را برآورده کند. بقا و پیشرفت بشر به کار و کوشش او بستگی دارد. انسانها باید به یاری مغزها و دستهای خویش نهادهایی بنا کنند که به آنان امکان متمدن شدن را بدهد.»
- «در سطحی بالاتر و پیچیدهتر، جامعهٔ سیاسی چارچوبی ارائه میدهد که به زندگی افرادش معنی و اعتبار میبخشد. جامعهٔ سیاسی گونهای نظم انسانی را جانشین هرجومرج میکند. جامعهٔ سیاسی همانند نمایشی است که برای شهروندانش نقشهایی تعیین میکند. مردم بر اساس این نقشها به زندگی خود معنی میدهند.» [۱]
- «انسان بدون اجتماع و سیاست توان زندگی کردن ندارد. به محض تولد در جامعه متولد میشویم و جامعه نیز نیاز به اداره سیاسی دارد.»
- «اگر جامعه را بهمثابه یک پیکر سیاسی تعریف کنیم که با یک قدرت نهادینه بتواند سامانبخش زندگی عمومی باشد، اخلاق بهمثابه نگاه ماست نسبت به آنچه فرد در رابطه با خودش و در رابطه با دیگری انجام میدهد.»
- «وقتی کتاب اخلاق ارسطو را میخوانیم، انگار سیاست میخوانیم. او تلاش کرد میان اخلاق و سیاست پل بزند و برای این مقصود است که میگوید اخلاق، سیاست فردی است و از سوی دیگر سیاست، اخلاق اجتماعی است.»[۲]
ب، پ
[ویرایش]” | من چهار حوزه میشناسم که حقیقت در آنها خود را عیان میکند:هنر، عشق، سیاست و علم [...] خواست من از جوانها این است که در این چهار شرط سیر کنند [...] در عمل سیاسیِ ساختن جهانی عادلانه، جهانی غیر از آنچه هست، مشارکت ورزند… | “ |
—آلن بدیو (۱۹۳۷) |
- «من چهار حوزه میشناسم که حقیقت در آنها خود را عیان میکند، همانهایی که من چهار رویهٔ برساختن حقیقت نامیدهام: هنر، عشق، سیاست و علم. خواست من از جوانها این است که در این چهار شرط سیر کنند: با هنر در تمام اشکالش مواجه شوند؛ در عشق وفادارانه وارد شوند و برای مدتی طولانی بمانند؛ و در عمل سیاسیِ ساختن جهانی عادلانه، جهانی غیر از آنچه هست، مشارکت ورزند؛ و تا این اندازه از علم بیخبر نباشند، آن را به دست تکنولوژی یا سرمایه نسپارند.» [۳]
- «هنر، آزادی و خلاقیت، جامعه را سریعتر از سیاست تغییر میدهد.»[۴]
ت، ث
[ویرایش]- «قدرت سیاسی از لوله تفنگ خارج میشود.»
ج، چ
[ویرایش]- «[...] سیاستمدار شوم؟ نه، به هیچ قیمتی. سیاست جایی برای احساسات نیست و من نمیتوانم بدون احساسات زندگی کنم. به همین دلیل سیاست برای من مناسب نیست.»[۵]
- «عشق و سیاست بیشترین امکان را برای مشاهده فراهم میآورد؛ برای مشاهده دقیق یک وضعیت بشری نهتنها باید درست و از نزدیک به آن نگاه کرد بلکه باید آن را در بزنگاههای خاص قرار داد.»
- «سیاستورزی و میل به تغییر و بهبود شرایط هم در همه آدمها در هر دورهای و در هرجایی وجود دارد.»
- «سیاست با همه اهمیتی که دارد در روز وقت زیادی از ما نمیگیرد و مشغله عمده ما نیست. ما درگیریهای روزمره کوچک خودمان را داریم که گرچه در یک سطح بزرگتر قابل اعتنا نیستند ولی در زندگی فردی آدمها اهمیت دارند.»[۶]
ح، خ
[ویرایش]- «تمام رفتار و کردار، سیاست، اقتصاد و همه چیز دنیا مبتنی بر فلسفه است.»
- «سیاست حکیمانه به نظر بنده آن سیاستی است که به محور عدل الهی، استوار باشد و هر سیاستی که از نقطهٔ شاهین عدل انحراف یابد، دیگر نمی تواند یک سیاست حقیقی و حکیمانه باشد.» [۷]
- «بیایید دست به دست هم بدهیم و سیاست را در خدمت فرهنگ درآوریم. بیایید در قرن آینده با زبان فرهنگ با هم سخن بگوییم.»[۸]
- «توسعهٔ جامع و پایدار، توسعهای است که در آن اقتصاد و سیاست و فرهنگ با هم رشد بکنند، ولی اصل توسعهٔ سیاسی یعنی حرمت نهادن به مردم و مردم را باور کردن.»[۹]
- «اگر سیاستمداران از منظر فرهنگ به قدرت و سیاست بنگرند، بسیاری از مشکلات و مسایل دنیای امروز حل خواهد شد.»[۱۰]
- «جهان و مزایای آن متعلق به همهٔ بشریت است و هیچ سیاستمداری حق ندارد به نام تاریخ، ملت و فرهنگ خود خواستهای ویژهٔ خود را بر جهان تحمیل کند.»[۱۱]
- «از مشکلات روزگار ما این است که اصحاب فکر باید پای صحبت سیاستمداران بنشینند و تا این وضعیت ادامه یابد وضع جهان وضع خوبی نخواهد بود.»
- «آنگاه میتوان امیدوار به آینده بود که سیاستمداران شنوندهٔ سخنان اهل فکر و فرهنگ باشند و نه آنکه اصحاب فرهنگ شنوندهٔ سخنان سطحی سیاستمداران.»[۱۲]
” | سیاستمداران مهمان تاریخ هستند و دیر یا زود از سر سفره تاریخ برخواهند خواست. | “ |
—محمد خاتمی (۱۹۴۳) |
- «سیاستمداران مهمان تاریخ هستند و دیر یا زود از سر سفره تاریخ برخواهند خواست.»
- «پیامبران ماندگاراناند، چنانکه فیلسوفان، عالمان، هنرمندان؛ ولی صاحبان قدرت که در دوران خویش زندگیشان دارای زرق و برق بوده است، در تاریخ مدفون میشوند.»[۱۳]
- «بسیاری از روشنفکران و سیاستمداران بوده و هستند که جهان را به اندازهٔ قد-و-قوارهٔ خیال خود خواستهاند و فاجعه تنها در خلط میان وهم و واقعیت نیست. فاجعه در این است که آنها تمام قدرت جامعه و کشور خود را در راه تحقق چیزی به کار گیرند که اساساً وجود ندارد. بلافاصله در همینجا برای رفع هرگونه سوء تفاهم باید توضیح دهم که هیچکس حق ندارد و نمیتواند از متفکران و سیاستمداران و مردمان یک جامعه بخواهد که دست از آرمانخواهی و اشتیاق به زندگی و جامعهای عادلانه و انسانیتر بردارند و تسلیم امر واقع شوند.»[۱۴]
- «من میدانم که علم را قدرتمندان پدید نمیآورند، اما فاجعه آن است که قدرتمندان یا بهتر است بگوییم سیاستمداران از علم و تکنولوژی در مسیر آنچه منافع خود میدانستهاند، سوء استفادههای فراوان کردهاند، چنانکه از دین و فلسفه و هنر و سایر تجلیات روح بلند آدمی بهرهبرداری سوء شده و میشود.»[۱۵]
- «معتقدم جوهر ادیان با آزادی، پیشرفت و ترقی انسان مغایرت ندارد و با عقل انسان و بهکارگیری آن مخالفتی ندارد. معتقدم میان دین به این معنا با سیاست تضادی وجود ندارد.»[۱۶]
- «متأسفانه سیاست و سیاستمداری در طول تاریخ و حتی دوران مدرن، ماهیت و روند مطلوبی نداشته و ندارد. هیچ وقت نگاه من به دنیای سیاست نگاه مثبتی نبوده است؛ گرچه معتقدم در دنیایی که همه چیز آن سیاسی شده و سیاست بر پایه زور، فریب و دروغ استوار است، یک متفکر ناچار است به سیاست بیاندیشد، قبل از آنکه به آن اقدام کند. تأمل و تدبر در سیاست برای هر کسی که خود را نسبت به انسان و انسانیت دارای تفکر و مسؤولیت میداند امری ضروری و لازم است.»[۱۷]
- «همیشه سیاست ضد اخلاق بوده است و نه تنها اخلاق توسط حکومتهای دیکتاتور و مستبد پایمال شده بلکه در جوامعی که حکومت دموکراتیک هم داشتهاند اخلاق قربانی سیاست شده است.»[۱۸]
- «تاریخ نشان داده است که در زمان وقوع جنگها، سیاستمداران با هم میجنگند و نمایندگان فرهنگ و تمدن با هم به تبادل نظر میپردازند.»[۱۹]
- «سیاست جدیترین واقعیت در زندگی جمعی است که نمیتوان به آن نیاندیشید، ولی حتی نمیتوان دامن اندیشه و رفتار را از تأثیر آن بازکشید؛ ولی آنچه دلرباست و زندگی را معنیدار میکند، اخلاق و ادب است.» [۲۰]
- «کسانی که وارد عرصهٔ سیاست میشوند باید مثل شطرنجبازِ ماهر، حرکات و تغییرات بعدی عرصه را نیز محاسبه و پیشبینی کنند.» [۲۱]
- «سیاست این است که جامعه را هدایت کند و راه ببرد، تمام مصالح جامعه را در نظر بگیرد و تمام ابعاد انسان و جامعه را در نظر بگیرد، و اینها را هدایت کند به طرف آن چیزی که صلاحشان هست، صلاح ملت هست، صلاح افراد هست و این مختص به انبیاست. دیگران این سیاست را نمی توانند اداره کنند.» [۲۲]
- «سیاست یک ارثی نیست که مال دولت باشد، یا مال مجلس باشد، یا مال افراد خاصی باشد. سیاست معنایش همین وضع آن چیزهایی [است] که در یک کشوری می گذرد از حیث ادارۀ آن کشور. همۀ اهالی این کشور در این معنا حق دارند.[...] دین اسلام یک دین سیاسی است. یک دینی است که همه چیزش سیاست است، حتی عبادتش.» [۲۳]
- «سیاست خدعه نیست، سیاست یک حقیقتی است.» [۲۴]
- «اسلام دین سیاست است.» [۲۵]
د، ذ
[ویرایش]” | سلطنتِ درویشیِ هنر، بزرگتر و ماندگارتر از امپراتوری سیاست است. | “ |
—فرهاد دریا (۱۹۶۲) |
- «سلطنتِ درویشیِ هنر، بزرگتر و ماندگارتر از امپراتوری سیاست است.»
- «تاریخ شاهد است هنر هر از گاهی توانسته تکانه سیاستها شود، ارزشها را دیگرگون و در نتیجه، روح ملتها را بهتر از سیاست، رهبری کند.»
- «میان سیاست و رهبری، تفاوت کلانی است.»[۲۶]
- «سیاست، در مدت کمی به آنچه در طول قرن ها ساخته شده بود ضربه زد. امید و اعتماد مردم را از بین برد. ارزش قانون، جامعه، عدالت و بخصوص عدالت را از میان برداشت.» [۲۷]
- «به فکرم رسیده است که «وقتی هنر تحتالحمایه سیاست قرار میگیرد» درست بدان میماند که زنی نتواند بدون اجازه شوهرش جایی برود یا کار مستقلی انجام بدهد.» در «نون نوشتن»
- «ممکن است یک نویسنده بهاندازه یک سیاستمدار و یا یک جهانگشا در تغییر سرنوشت دنیا دخالت داشته باشد.» (بیمنبع)
- «حکومت جهان بهدست افراد دیگری غیر از آنهائی که در صحنه سیاست هستند، میباشد.» (بیمنبع)
- «کلام، ابزار سیاستمداران است. در دوران امروز هم واقعیتش این است که در عالم سیاست آنچه بیشترین کارکرد را دارد، تبلیغات سیاسی با گسترش رسانههاست و تبلیغ لزوماً حقیقت را نمیگوید.» [۲۸]
- «ماکیاولی در واقع پردهٔ فریب را کنار زد و واقعیتهای جاری در سیاست را بیان کرد.» [۲۸]
- «اساسیترین حکم اخلاق حوزهٔ عمومی یعنی سیاست، چیزی است به نام «مصلحت» و اکثر فسادها به علت سوءاستفاده از این حکم است. در این حوزهٔ سیاست، مصلحت بر حقیقت تقدم دارد، چه در سیاست داخلی چه بینالملل و شما نمیتوانید همه آنچه را که میگذرد درجا بیان کنید چون بیانش شاید عوارض و عواقبی داشته باشد. مصلحتاندیشی در حوزه اخلاق سیاسی پذیرفته است اما سوءاستفاده از آن مجاز نیست و آنچه اتفاق میافتد سوءاستفاده از مفهوم مصلحت است.»[۲۸]
- «در عالم سیاست، چانهزنی غیراخلاقی نیست اما به شرطی که اعلام شود چانهزنی صورت میگیرد چون توازن قدرت در عالم سیاست خیلی مهم است.»[۲۸]
- «وقتی اشتباهی رو میشود سیاستمدار حق ندارد با دروغ و قصهبافتن، قضیه را توجیه کند. یکی از شهامتهای سیاستمدار با اخلاق، اعتراف به اشتباهش است. ما از سیاستمدار اصلاً انتظار نداریم که هرگز اشتباه نکند اما انتظار داریم وقتی عیان شد که اشتباه کرده است، اعتراف کند.»[۲۸]
- «پاسداری از اخلاق اصلاً موکول به نیت افراد نیست. من تنها میتوانم به عملکردها نگاه کنم و قضاوت کنم. اگر اینها نباشد، سیاست، همانی میشود که مردم راجع به آن فکر میکردند که «سیاست پدر مادر ندارد.» این سازوکارها معمولاً در قانونهای اساسی و قوانین آمده اما مشکل آنجاست که در برخی کشورها قانون، نادیده گرفته شود و مردم بیپناه شوند؟»[۲۸]
- «اگر در سیاست مصلحت جایی دارد، در قوهٔ قضاییه مصلحت هیچ جایی ندارد، آنجا فقط حق است که حکم میراند.»[۲۸]
- «دفاع از قانون یعنی دفاع از اخلاق در عالم سیاست. شهروند باید شهامت داشته باشد.»[۲۸]
ر، ز، ژ
[ویرایش]- «شکی نیست که اینترنت میتواند در خدمت سیاستهای متعارض باشد و تأثیرات متناقضی تولید کند. مثلاً، میتوان همه شکلهای سنتی تفکر و سازمانهای سلسلهمراتبی از بالا به پایین را یافت؛ ولی در ضمن اینترنت برای خلق شکلهای بدیعی از بحث، رویارویی و بسیج جمعی مردم اهمیت دارد و روشهای سنتی احزاب موجود در سیاست را زیر سؤال میبرد. البته تا آنجا پیش نمیروم که بگویم اینترنت دستاورد دموکراسی است ولی ابزارهای زیادی به ما میدهد که میتواند برای پیشبرد دموکراسی مفید باشد.»
- «باید همواره به هستهٔ اصلی فهمِ دموکراسی برگردیم: قدرت مردم. «مردم» را نباید طبقات پایین یا یک گروه قومی (ethnos) در نظر گرفت، یعنی اجتماعی در پیوند با خاک یا خون، بلکه جمعی از افرادند که سیاستمداران حرفهای یا مدیران دولتی نیستند. پیشفرض برابری، توانایی همگان به حکومتداری است.»
- «افزایش مشارکت شهروندان در سیاست، تغییر اساسی در دموکراسی نمایندگی و گردهماییهای عمومی چیزی است که هماکنون محتاج آنیم.»
” | هیچ چیز در دنیای سیاست غیرممکن نیست. | “ |
—حسن روحانی (۱۹۴۸) |
- «هیچ چیز در دنیای سیاست غیرممکن نیست.»[۳۰]
- «دنیای سیاست هم مانند دنیا ورزش، رقابتی است.»[۳۱]
- «یک سیاستمدار واقعی زمانی سیاستمدار است که بتواند از بروز جنگ و نزاع جلوگیری کند و چنانچه سیاستمداری وارد جنگ شد، سیاست و سیاستمدار هر دو شکست خوردهاند.»[۳۲]
- «سیاستمدار باید کاری کند که بر جنگ پیروز شود و اجازه ندهد که جنگی اتفاق بیفتد؛ نه اینکه در جنگ پیروز شود.»[۳۲]
- «برخی سیاستمداران میخواهند جنگی انجام شود تا در آن پیروز شوند و بر مبنای آن منافع شخصی و حزبی خود را در جامعه پیش ببرند که به نظر من سیاستمداری که بر این مبنا وارد جنگ شود، شکست خورده است.»[۳۲]
- «شعار من این است: اگر هوای آزادی را داشته باشی، حقیقت هوای خودش را خواهد داشت. گفته من مبتنی بر حقیقت، گفتهای است که جمعی از مردمِ آزاد و آزاده برسرِ حقیقت بودنش توافق کردهاند. اگر ما زحمتِ برقراریِ آزادی سیاسی را بکشیم، حقیقت هم خودش به عنوان پاداش نصیبمان میشود.» (بیمنبع)
- «کسی که تحمل حتی یک بحث دربارهٔ سیاست بینالمللی را نداشته باشد نمیتواند مدعی دموکراسی باشد.» (بیمنبع)
- «زندگی در گفتمان ولایت بر اساس قانون خدا و پیوند بین معنویت و سیاست است.»[۳۳]
س، ش
[ویرایش]” | نباید بگوییم که به سیاست علاقهای نداریم و باید فراجناحی عمل کنیم و با مردم ارتباط داشته باشیم. در زندگی چیزهایی هست که فقط در ارتباط با افرادی که متفاوت با ما هستند بهدست میآیند. تنوع ارزشمند است و زمان دفاع از آن فرا رسیده است. | “ |
—الیف شفق (۱۹۷۱) |
- «یکی از بزرگترین اشتباهات نخبگان سیاسی، قاطی کردن دموکراسی با اکثریتگرایی بود. در حالی که دموکراسی خیلی بیشتر از یک صندوق رأی است. دموکراسی به جدایی واقعی قدرتها، حکمفرمایی قانون، آزادی بیان، رسانه آزاد و متنوع، حقوق زنان و … است. اگر تو هیچیک از اینها را نداری پس اکثریتگرایی داری، نه یک دموکراسی درست.»[۳۴]
- «نباید بگوییم که به سیاست علاقهای نداریم و باید فراجناحی عمل کنیم و با مردم ارتباط داشته باشیم. در زندگی چیزهایی هست که فقط در ارتباط با افرادی که متفاوت با ما هستند بهدست میآیند. تنوع ارزشمند است و زمان دفاع از آن فرا رسیده است.»[۳۵]
ص، ض
[ویرایش]ط، ظ
[ویرایش]ع، غ
[ویرایش]ف، ق
[ویرایش]- «کنش سیاست خارجی کشورها نیز در خلأ شکل نمیگیرد و از سیاست داخلیشان نشئت میگیرد. از این منظر است که متفکران علوم سیاسی و روابط بینالملل با اذعان به ارتباط دوسویه میان سیاست داخلی و سیاست خارجی، سیاست خارجی را تداوم سیاست داخلی کشورها و سیاست داخلی را متأثر از سیاست خارجی میدانند که خروجی این تعامل دوسویه میتواند در توسعهیافتگی یا عدم توسعهیافتگی آنها نقش بسزایی داشته باشد.»[۳۶]
ک، گ
[ویرایش]- «هنرمند با سیاست کاری ندارد. یک هنرمند نمیتواند سیاسی باشد. نزدیک کردن تمام انسانهای دنیا به همدیگر و ایجاد صلح و آزادی و انسانیت وظیفهٔ هنرمند است.» [۳۷]
- «چه بانگ شومی است بانگ سیاست؛ اَه، چه توهینی!// خدای را به گاهِ سحر شکرگذارم که دغدغه و شور امپراتوری روم ندارم.// بسی غنیمت، بسی سعادت// که نه قیصرم، نه پادشاه جهانم.»
- یوهان ولفگانگ گوته/ فاوست، آئرباخ کلر در لایپزیک
ل
[ویرایش]- «انسانها در سیاست همیشه قربانیان سادهدلِ فریب و خود فریبی بوده و خواهند بود؛ و تا زمانیکه نیاموزند، منافع طبقاتی این یا آن گروه را در پشت عبارات اخلاقی، مذهبی، سیاسی و اجتماعی و وعدههای آنها جستجو کنند، قربانی خواهند شد.» (بیمنبع)
- «این حقیقتی است کهن، که در سیاست باید اغلب از دشمنان آموخت.» (بیمنبع)
م
[ویرایش]- «سیاست نوعی تدبیر است، یک نوع موضع اخلاقی نیست. یعنی در مقابل مسائل موجود و مسائلی که من ایجاد نکردهام چه کاری کنم که بهترین باشد، نه اینکه از ابتدا به ساکن یک ارزش مطلقی را بتوانم اجرا کنم.» [۳۸]
- «بهترین از لحاظ کاربرد روز اتخاذ میشود. در ابتدا دادههای موقعیت را در نظر میگیرید و از سوی دیگر موقعیت را شما انتخاب میکنید. موقعیت موجود است. این موقعیت، وضعیت اقتصادی است، وضعیت اشتغال است، وضعیت اختلاف طبقات است، وضعیت درآمدهاست، وضعیت عدم اشتغال جوانان است، در قبال اینها یک تدبیر اندیشیده میشود. در سیاست است که تدبیر وجود دارد.» [۳۸]
- «در اخلاق، ارزشها میتواند مطلق و میتواند شخصی باشد. در سیاست این ارزشها مطلق نیست، کاربردی است. باید بتوان در روزمره از آن استفاده کرد و شخصی نیست بلکه جمعی است. یک سیاستمدار اخلاقی نفعِ جمع و یا اکثریت را در نظر میگیرد، نه نفعِ فرد را در صورتی که در اخلاق میتوانیم حقِّ فرد را در نظر بگیریم. نمیگویم تقابل، ولی هر کاری کنید میان سیاست و اخلاق یک فاصلهای باقی میماند.» [۳۸]
- «در سیاست مسئلهای که مهم است، قدرت است. خیلی ساده بگویم مسئلهٔ اخلاق، الزاماً مسئلهٔ قدرت نیست. مسئلهٔ سیاست، مسئلهٔ قدرت است. در این قدرت، حقیقت تابع سیاست میشود، ارزشها تابع سیاست میشوند، چون اصل بر قدرت است و شما نمیتوانید کار سیاسی بدون قدرت انجام دهید؛ در نتیجه، حقایق اخلاقی یا غیراخلاقی راجع به فضایل و … هر کاری کنید باید تابع حفظ آن قدرت و تدبیر باشید. اخلاق از لحاظی یک امر فردی است. خود شخص و وجدان فرد مطرح است، نه نظر کل جمع. همیشه یک گسستی بین این دو بوده است. حالا حق این است که از طریق تعلیم و تربیت، آگاهی دادن، نوشتهها، اشاعهٔ فرهنگ سالم سعی کنیم به نحوی موقعیتی را فراهم کنیم که اصول اخلاقی در یک مقیاس وسیعتری قابل حفظ باشد، علیرغم این که هیچ وقت با سیاست روز منطبق نخواهد بود.» [۳۸]
- «هر کاری کنید شما میتوانید اخلاق و سیاست را تا حدودی نزدیک به هم کنید ولی نمیتوانید بهطور تام این دو را برهم منطبق کنید.» [۳۸]
- «سیاستمدار گاهی در هر صورت مجبور است یک تدبیری داشته باشد.» [۳۸]
- «سیاستمدار به تدبیر میاندیشد بدون این که بخواهد اخلاق مطلقی را بیان کند.» [۳۸]
- «تدبیر مستلزم شناخت واقعیت و بهترین گزینه براساس آن واقعیت است. [...] ملاک واقعیت است. [...] واقعیت عینی را در نظر میگیرید و اینکه بهترین گزینه را چه کنید؟ تدبیر همین مفهوم را میرساند.» [۳۸]
- «سیاست یعنی تدبیر. به هیچ عنوان نمیتوان سیاست و تدبیر را از هم جدا کرد.» [۳۸]
- «سرنوشت را فرهنگ می سازد نه سیاست.»[۳۹]
- «من سیاست را نمیفهمم. همیشه از هرچیزی که نفهمم گریزانم.» [۴۰]
- «سیاست و اداره کشور باید بر اساس عقل و عاطفه باشد نه بر اساس لجاجت و انتقام.» [۴۱]
- «دین اسلام مشحون از سیاست است و حکومت و سیاست جزو بافت اسلام است، اگر به کسی بگویند در سیاست دخالت نکن معنای آن این است که تو دین نداشته باش.» [۴۲]
- «هرگاه دین و ارزشهای آن ابزار سیاست و حکومت گردد و از دین برای مقاصد سیاسی یا سرکوب افراد و نیروها استفاده شود، واکنش طبیعی آن جز سکولاریسم یا لائیک نخواهد بود.» [۴۳]
- «خصیصهٔ ستیزهجویانهٔ سیاستْ سویهای نفیکننده نیز دارد که همان ایجاد «ما» ست برای مقابله با «آنها». بدون این نزاع آگونیستی هیچ سیاستی وجود ندارد.» [۴۴]
- «واقعیت این است که در شرایط کنونی سیاست بر فرهنگ چیره شده است. بر اساس آموزههای فرهنگی، ما موظف به پذیرش دیگری هستیم که به خاطر تفاوتهای ایدئولوژیک و عادتهای روزمره لزوما تفکری مشابه ما ندارد. ممکن است ما در یک سیاره، دولت، شهر یا حتی یک خانواده زندگی کنیم؛ اما در هر حال شکاف عمیقی بین نسلها وجود دارد. فرهنگ در واقع پلی بین افراد است، در شرایطی که سیاست و تندروی تمام پلها را خراب کرده است.»
- «چیزی که با فرهنگ آمیخته میشود را نمیتوان از راه سیاست پالایش کرد.» [۴۵]
ن
[ویرایش]” | عدم تعریف قوی از سیاست باعث این شده که سیاست همیشه یک پدیدهٔ بدنام باشد، اما من فکر میکنم که تعریف واقعی از سیاست این است که سیاست واقعی، وظیفهای است با معیار خیلی قوی و بلند که تمام عرصههای دیگر را زیر چتر خود دارد. | “ |
—فرخنده زهرا نادری (۱۹۸۱) |
- «[...] سیاست جهان خاص خود را دارد. [...] باید یک فرد سیاسی درک نماید زمانی که برای مردم کار میکنی تا حد امکان باید به صداهای که منحصر به کرکترشان میشود، جهت درمان به دردشان گوش شنوا داشته باشی، هرچند که از آزادی بیان حرف میزنی باید روی دیفیمیشن (Defamation) توجه جدی حقوقی داشته باشیم.»[۴۶]
- «عدم تعریف قوی از سیاست باعث این شده که سیاست همیش یک پدیده بدنام باشد، اما من فکر میکنم که تعریف واقعی از سیاست اینست که سیاست واقعی، وظیفهٔ است با معیار خیلی قوی و بلند که تمام عرصههای دیگر را زیر چتر خود دارد. اما متأسفانه سیاست هیچگاهی معیاری نبوده، سیاست معمولاً از سوی افرادی که مسلکی نبودهاند تعریف شده؛ در بعضی موارد از سیاست سوء استفاده شده است.»[۴۶]
- «خواستهها، توقعات و حفظ باورهای مردم خیلی مهم است. در سیاست یکی از بخشهای بزرگ و مهم، متشکل از ارزشهاست.»[۴۶]
- «[...]سیاستمدار نه با تعریف سنتی که ریا و نیرنگ است بلکه به معنای سیاستی که حقایق جامعه را با تفکر و عقلانی تحلیل میکند…»[۴۶]
- «من به هیچوجه آدم سیاسی نیستم و به نظرم هنر هیچ ربطی به سیاست ندارد.»[۴۷]
و
[ویرایش]- «اینکه تا امروز نیرویی ظالم بر جهان حکمرانی میکرده است و اینکه علم سیاست در کودکی خود به سر میبرد از امتناع فلاسفه برای ارائهٔ مفیدترین معرفتها به کسی که تشخیص را محدود میکند، آشکار میشود.»[۴۸]
ه
[ویرایش]- «اینها نمیدانم چطور توی چشم مردم نگاه میکنند؟ این روزنامهنگارها را من نمیدانم فردا با چه آبرویی میآیند با یکی دیگر میخواهند مصاحبه کنند؟ این قلمها چرا شکسته؟ این زبانها چرا بسته شده؟ این دهانها چرا خفه شده؟ این سیاستمدارها چرا این قدر بی انصافاند، چرا این قدر بیوجداناند؟ دنیا چرا این قدر تاجر خون است؟» [۴۹]
- اکبر هاشمی رفسنجانی «خطبهٔ نماز جمعه؛ درباره جنگ ۱۹۸۲ لبنان»
ضربالمثلها
[ویرایش]- «درستکاری بهترین سیاست است.»
- «سیاست پدر و مادر ندارد.»
- «سیاست از خاکانداز آلودهتر است.»
نوشتارهای وابسته
[ویرایش]منابع
[ویرایش]- ↑ اسپریگنز، توماس ای.. فهم نظریههای سیاسی. ترجمهٔ فرهنگ رجایی. تهران: آگاه، ۱۳۸۹ش. شابک ۹۶۴۳۲۹۰۷۹۴.
- ↑ «انسان؛ بالاتر از حکومت و سیاست است». مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی. ۴ مهر ۱۳۹۴.
- ↑ «Corrupting the Youth: A Conversation with Alain Badiou». versobooks. ۲ سپتامبر ۲۰۱۶.
- ↑ «Victor Pinchuk Quotes». Brainyquote.
- ↑ «گفتگو با جمالا، برنده مسابقه آواز یوروویژن». یورونیوز. ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۵.
- ↑ «ادبیات و رهایی اخلاقی». روزنامه شرق، ۸ خرداد ۱۳۹۶.
- ↑ «دیدگاه مهدی حائری یزدی درباره فلسفه». مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی. ۲۳ تیر ۱۳۹۵.
- ↑ «مروری بردیدگاههای «آموزگار ادب و شکیبایی»، ۳». ایسنا. ۲۷ تیر ۱۳۸۴.
- ↑ «مروری بردیدگاههای «آموزگار ادب وشکیبایی»، ۶». ایسنا. ۳۱ تیر ۱۳۸۴.
- ↑ «خاتمی: غرب پایان تاریخ نیست». روزنامهٔ خراسان. ۱۸ اسفند ۱۳۸۰.
- ↑ «رئیس جمهور در دیدار مسوولین دانشگاه سیتنهال نیوجرسی: هیچ سیاستمداری حق ندارد به نام تاریخ، ملت و فرهنگ، خواستهای ویژهٔ خود را بر جهان تحمیل کند». ایسنا. ۲۵ مرداد ۱۳۸۱.
- ↑ «خاتمی: آنگاه میتوان امیدوار به آینده بود که سیاستمداران شنوندهٔ سخنان اهل فکر و فرهنگ باشند؛ نه آنکه اصحاب فرهنگ شنوندهٔ سخنان سطحی سیاستمداران». ایسنا. ۱۱ بهمن ۱۳۸۳.
- ↑ «رئیسجمهور: قدرت باید توسط مردم مهار و جلوی خودسریهای آن گرفته شود ملت باید بخواهد که به هیچچیز دیگری جز محیط آزاد، آرام، مردمسالار تن درندهد». ایسنا. ۱۹ بهمن ۱۳۸۲.
- ↑ «خاتمی: به نام دین نمیتوان و نباید خشونت ورزید هدف باید صلح پایدار در سراسر جهان باشد». ایسنا. ۱۶ خرداد ۱۳۸۶.
- ↑ «خاتمی: باید علم را از دست زورگویان و سودجویان بیرون آورد امنیت بزرگترین گمشده امروز بشر در جهان به هم پیوسته است». ایسنا. ۲۸ مهر ۱۳۸۶.
- ↑ «خاتمی: امیدوارم ائتلاف تمدنها پا بگیرد انقلاب اسلامی بزرگترین اصلاحات بود دخالت بیگانه را در ایران به شدت نفی میکنیم». ایسنا. ۲۵ دی ۱۳۸۶.
- ↑ «اگر بیایم نمیتوانم هویتم را تغییر دهم». وبسایت سید محمد خاتمی.
- ↑ «علی علیه السلام هرگز اخلاق را فدای سیاست ورزی نکرد». وبسایت سید محمد خاتمی.
- ↑ «بشر فقط در سایه صلح میتواند معنای زندگی را درک کند». وبسایت سید محمد خاتمی. ۱۲ اسفند ۱۳۸۸.
- ↑ «مراسم هفتادمین زادروز سید محمد خاتمی». وبسایت سید محمد خاتمی. ۲۲ مهر ۱۳۹۲.
- ↑ «جوانان عزیز و باهوش، نگذارند تیر دشمن، به هدف بخورد». پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری. ۶ آبان ۱۳۸۸.
- ↑ «توطئه دشمنان در انزوای روحانیون و وظیفه خطیر روحانیون در مقطع کنونی». وسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س). ۳ دی ۱۳۵۹.
- ↑ «توطئه جدایی دین از سیاست - بیان جامعیت مکتب اسلام». وسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س). ۲۶ شهریور ۱۳۵۸.
- ↑ «مقایسه رژیم پهلوی با دولت های اموی و عباسی ـ فلسفه عزاداری امام حسین (ع) ـ ضرورت حفظ جمهوری اسلامی با محتوای اسلامی». وسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س). ۴ مهر ۱۳۵۸.
- ↑ «اسلام دین سیاست است». وسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س). ۲ شهریور ۱۳۵۸.
- ↑ «دردهای مردم را میخوانم». روزنامهٔ شرق. ۲۷ اسفند ۱۳۹۳.
- ↑ «نگاه یک روشنفکر هنرمند به انتخابات و آینده ایتالیا». یورونیوز. ۲۱ فوریه ۲۰۱۳.
- ↑ ۲۸٫۰ ۲۸٫۱ ۲۸٫۲ ۲۸٫۳ ۲۸٫۴ ۲۸٫۵ ۲۸٫۶ ۲۸٫۷ «افشاگری خوب افشاگری بد». روزنامه شرق. ۱ اسفند ۱۳۹۱.
- ↑ «سیاست هنر». روزنامهٔ شرق. ۱ آذر ۱۳۹۴.
- ↑ «امروز شرایط برای فعالیت اقتصادی و سرمایهگذاری جهانی در ایران مهیا است». پایگاه اطلاعرسانی ریاستجمهوری، ۳ بهمن ۱۳۹۲.
- ↑ «دکتر روحانی در ضیافت افطار با ورزشکاران». پایگاه اطلاعرسانی ریاستجمهوری، ۲۴ تیر ۱۳۹۴.
- ↑ ۳۲٫۰ ۳۲٫۱ ۳۲٫۲ «دکتر روحانی در دیدار نخبگان و اندیشمندان آمریکایی». پایگاه اطلاعرسانی ریاستجمهوری، ۱ مهر ۱۳۹۵.
- ↑ «نباید به لغو تحریم دلخوش باشیم چاره مشکلات اقتصاد مقاومتی است». پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی. ۲۷ فروردین ۱۳۹۴.
- ↑ «Elif Şafak: Türk milleti tokatlanmaya alışkındır». Kelebek Magazin, Hürriyet. ۴ ژوئن ۲۰۱۴.
- ↑ «بحث بر سر چندگانگی فرهنگی؛ میزگرد یورونیوز در داووس». یورونیوز. ۱۷ ژانویه ۲۰۱۷.
- ↑ «نقش سیاست خارجی در انتخابات». روزنامهٔ شرق. ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۶.
- ↑ «محمدعلی کشاورز: وظیفه صداوسیما کمک به سینما نیست درها برای فعالیت هنرمندان باز است». ایسنا. ۱۱ آذر ۱۳۸۴.
- ↑ ۳۸٫۰ ۳۸٫۱ ۳۸٫۲ ۳۸٫۳ ۳۸٫۴ ۳۸٫۵ ۳۸٫۶ ۳۸٫۷ ۳۸٫۸ «گفت و گوی شرق پارسی با دکتر کریم مجتهدی». شرق پارسی. ۱۱ فوریه ۲۰۱۴.
- ↑ «کریم مجتهدی: سرنوشت را فرهنگ می سازد نه سیاست». مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی. ۶ اردیبهشت ۱۳۹۶.
- ↑ «قرار نبود جزو جمعیت دنیا باشم». روزنامه شرق. ۲۷ شهریور ۱۳۹۳.
- ↑ ««۴۲» پاسخ به پرسشهای جمعی از دانشجویان تهران». وبسایت رسمی آیتالله العظمی منتظری. ۱۷ دی ۱۳۷۹.
- ↑ «ابطه دین و سیاست». وبسایت رسمی آیتالله العظمی منتظری. چاپ ۱۳۸۴.
- ↑ «سکولاریسم حاصل شکست حکومت دینی کلیساتاریخ=چاپ ۱۳۸۴». وبسایت رسمی آیتالله العظمی منتظری.
- ↑ پلابراس آل مارخن، «آخرین نبرد؛ پوپولیسم چپ در برابر پوپولیسم راست: گفتوگویی با شانتال موفه دربارهٔ معنای امروزی پوپولیسم و دمکراسی»، ترجمهٔ سید علی تقوینسب، سایت ترجمان برگرفته از سایت VERSO، یکشنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۵
- ↑ «العلاقات الثقافية بين الإيرانيين والعرب». شرق الأوسط. ۴ نوامبر ۲۰۱۳.
- ↑ ۴۶٫۰ ۴۶٫۱ ۴۶٫۲ ۴۶٫۳ «گفتگوی اختصاصی با فرخنده زهرا نادری، عضو مجلس نمایندگان». خبرگزاری خامه پرس. ۲۰ ثور ۱۳۹۳.
- ↑ «هنر ربطی به سیاست ندارد». جامجم. ۱۸ اسفند ۱۳۹۵).
- ↑ مری ولستونکرافت، «انقیاد زنان»، ترجمهٔ حسین کاظمی یزدی، نشر در سایت بورژوا
- ↑ «هاشمی: ما از غرب و ارتجاع عرب انتقام خواهیم گرفت». جمهوری اسلامی. ۲۹ خرداد ۱۳۶۱،۱۲.