علی دشتی
ظاهر
علی دشتی (۱۱ فروردین ۱۲۷۶ در کربلا - ۲۵ دی ۱۳۶۰ در تهران) پژوهشگر، نویسنده، اندیشمند، مترجم، منتقد ادبی، روزنامهنگار، دیپلمات ایرانی، از اعضای مجلس شورای ملی و مجلس سنای ایران در دورهای از سلسله پهلوی بود.
گفتاوردها
[ویرایش]- «این بد است، من هم میدانم بد است و شاید به همین جهت باشد که نه یک سیاستگر ماهر و نه یک داستاننویس زبر دست و نه در هیچ موضوعی صاحب تخصص نگردیدهام.»[۱]
- «آن روزها تمام انرژی و جوانی و قطره قطره خون خود را صرف تقویت او [رضا شاه]، تأیید فکر و سیاست او میکردم و خوشحال بودم که به تجدید حیات و عظمت ایران خدمت میکنم. اینک به پاداش این جهش کریمانه روح پر از ایمان و بیدریغ، حتی مثل یک حمال هم نمیتوانم آزادانه نفس بکشم.»[۱]
- «حسرت برید ای عقلای گیتی که به عقل و دانش خود افتخار میکنید، بر آن دیوانهای که نمیفهمد و ادراک نمیکند.»[۱]
- «تمدن قسمت اعظم بشر را بدبخت نموده، تا یک دسته را خوشبخت و سعادتمند نماید. باید این تمدن ظالم را ویران کرد و بر آثار و خرابههای آن، توحشی که نسبتاً به سعادت نزدیکتر باشد بر پا نمود.»[۱]
- «من از کودکی در کربلا و در خانوادهای بسیار متعصب با خشکیها و نادانیها و فشارها بزرگ شدهام و دنیای منجمد قشریون را با همه وجودم لمس کردهام و میدانم که تعصب چه بلائی است و وظیفه خود میدانم که آنچه در توان دارم با این بلا بجنگم.»[۱]
دربارهٔ او
[ویرایش]- «می توان دید و دریافت که این بچه آخوند «شرور» چه جان پاک و روان تابناکی داشتهاست. او از نسل کهن بود ولی به شهادت نوشتههایش و سیری که در آثار بزرگان شعر و ادب ایران داشت، نشان داد که کوششهای موفقی نیز در نوآوری داشتهاست… سیاستمداران پیرامون خود را مجموعهای از بادکنکهای سیاسی میدید و در درون و بیرون، سیاست را از چپ چپ تا راست راست که خودش نیز در حاشیه آن بود میکاوید و از پوچی و بیهودگی این دستگاه ابلهِ ابله پسندِ ابله پرورِ ابله پایگاه… به ادبیات بلند و والای فارسی پناه میبرد و در شخصیتهای حافظ و رومی و فردوسی و خیام و سعدی و رنجهای آنان خیره میماند.»