نمایش در ایران (کتاب)
ظاهر
نمایش در ایران کتابِ بهرام بیضایی است در تاریخِ نمایش ایرانی، نوشتهٔ سالِ ۱۳۴۴.
از کتاب
[ویرایش]- در یکی دو سرزمین همسایهی ما موزههایی هست که در آنها برای مثل عروسکهای شببازی ایرانی از عهد سلجوقی تا امروز را میشود دید. ولی اینجا موزهها از هیچ چیز پر است، فقط گفتههای پراکندهیی در برخی کتابها، نقل قولها، یادداشتها، سفرنامهها و حرف حرف حرف!
- پیشگفتار
- دینهای یکخدایی − مثل دین زرتشتی و یا اسلام که ما داشتیم − کمتر از دینهای چندخدایی − آنچنانکه در هند و یونان بود − روحیهی نمایشپذیری داشتهاند.
- ص. ۲ (مقدمات)
دربارهٔ کتاب
[ویرایش]- به دانشکده گفتم موضوع پایاننامهام را یافتهام: نمایش در ایران. گفتند در ایران نمایش وجود ندارد، اگر دارد موضوع این دانشکده نیست. و من از دانشگاه بیرون آمدم.
- بیضایی، دههٔ ۱۳۶۰[۱]
- یادم هست زمانی در فرنگ، دانشجویان ایرانی پایاننامهشان را درباره تعزیه مینوشتند. بعد، میدیدیم همه پایاننامههایی که در این مورد در اروپا نوشته شده، ترجمهای است از «نمایش در ایران» آقای بیضایی.
- داریوش مؤدّبیان، ۸ مهرِ ۱۳۶۹[۲]
- آن دسته از کسانی که شکوه هنر تاتر یونانی را میشناسند، ادبیات نمایشی آن خطه را میخوانند و از بازماندههای بناهای تاریخی تاتری یونان از ترکیه تا ایتالیا شاهد آن هستند، بی اختیار میخواهند که ایران آن دوران هم چنین هنری را داشته باشد و نمیتوانند به نتیجهی دیگری برسند. چرا که تمدن ایران باستان را با تمدن یونان مقایسه میکنند و هیچ کم و کسری در خود نمیبینند. برای همین مدام دنبال این اسناد هستند و اگر سندی نیافتند، به تخیل و حدس و گمان دست میزنند تا به نتیجهی دلخواه برسند. نمونهی این دسته از اهل نظر به نظر من ابوالقاسم جنتی عطایی است و این شیوه در کتاب «بنیاد نمایش در ایران» متبلور گشته است.
- شماری اما سعی دارند راه دیگری را در امر بررسی طی کنند. اینها از خود میپرسند آیا باید هنر تاتر را آنگونه تعریف کرد که در یونان باستان بوده و یا کافیست که به جای «هنر تاتر» ما از واژهی «نمایش» بهره گیریم و هر چه که انسان را به تماشا میکشاند و مینشاند را «هنر تاتر» بدانیم و دنبال چنین هنری در ایران باشیم و کاری با نوع یونانی آن نداشته باشیم. این عده البته در این جا فقط واژهی «نمایش» را به جای تاتر جایگزین نکردهاند، یعنی دست به گزینش واژهی فارسی «نمایش» به جای «تاتر» نزدهاند، بلکه عملن و عمدا دست به اغماض و تساهل در امر تعریف هنر نمایش/هنر تاتر هم زدهاند. یعنی آگاهانه مقوله را اندکی ساده کردهاند تا تعریف و نیت مربوطه قابل قبول شود. نمونهی موفق این دسته از اهل نظر بهرام بیضایی در کتاب با ارزش خود «نمایش در ایران» است.
- اصغر نصرتی، ۱۴۰۰[۳]
- نمایش در ایران در واقع مانیفستی بود علیه نگاه سطحی و خودباختهی کسانی که صرفاً برای برساختن تجدد در عرصهی نمایش در ایران به غرب چشم دوخته بودند.
- علی بزرگیان، ۱۴۰۱[۴]
- . . . کتاب نمایش در ایران در سال پنجاه منتشر شده و دیگر برای الان کامل نیست.
- امین اکبرینسب، آذرِ ۱۴۰۱[۵]
منابع
[ویرایش]- ↑ بیضایی، بهرام و زاون قوکاسیان. گفتوگو با بهرام بیضایی. تهران: انتشارات آگاه، ۱۳۷۱. ۱۲. شابک ۹۶۴-۴۱۶-۱۱۰-۶.
- ↑ مخبری، مهشاد. «کارگردانی مهمترین بازی است!». گزارش فیلم، ش. ۸ (آذر و دی ۱۳۶۹): ۳۷.
- ↑ اصغر نصرتی؛ تاریخ تاتر ایران از نگاه دیگران ۱
- ↑ بزرگیان، علی. «بهرام، پسر ایران». اندیشه پویا، ش. ۸۰ (تیر و مرداد ۱۴۰۱): ۶۸.
- ↑ https://ana.press/003R1b
|