حقیقت و مرد دانا
ظاهر
حقیقت و مرد دانا کتابِ داستانی از بهرام بیضایی است که سالِ ۱۳۴۹ برای کودکان نوشته شد و سالِ ۱۳۵۱ با تصویرهایی کارِ مرتضی ممیّز منتشر شد.
از کتاب
[ویرایش]. . . ای پیر، ای پدر، آیا تو داناترینی؟
− افسوس، نه. کسی هست که بسیار از من داناتر است. او پس از این میآید.
− او را چگونه بشناسم؟
پیر لبخندی زد و به دور خیره شد: من نشستهام و او راه میرود، من به آخر رسیدهام و او آغاز میکند. او هرگز یک جای نمیماند. او − اینک − پسرکیست، در سن و سال تو. او، دریای پرسش است و میخواهد، بداند.
- صفحهٔ ۴۸، پایانِ داستان
دربارهٔ کتاب
[ویرایش]منابع
[ویرایش]- ↑ نعیمی، زری. «بچههای ما میفهمند!». کتاب ماه کودک و نوجوان، ش. ۷۷ (اسفند ۱۳۸۲): ۲۸.
|