پرش به محتوا

خرس

از ویکی‌گفتاورد
«یکی از دوستانم گفت بستان// مگر نشینده‌ای از خرس مویی؟» - یغما جندقی

خرس، از خانواده پستانداران گوشتخوار

  • «و گرگ با بره سکونت خواهد داشت و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید و گوساله و شیر و پرواری باهم و طفل کوچک آن‌ها را خواهد راند و گاو با خرس خواهد چرید و بچه‌های آن‌ها باهم خواهند خوابید و شیر مثل گاو کاه خواهد خورد.»
  • «پس من برای ایشان مثل شیر خواهم بود و مانند پلنگ به سر راه کمین خواهم نشست. و مثل خرسی که بچه‌هایش را از وی ربوده باشند بر ایشان حمله خواهم آورد و پرده دل ایشان را خواهم درید و مثل شیر ایشان را در آنجا خواهم خورد و حیوانات صحرا ایشان را خواهند درید.»
  • «خانه خرس و انگور آونگ؟»
  • «خانه خرس و بادیه مس.»
  • «خرس، تخم می‌کنه یا بچه؟ از این دم‌بریده هرچی بگی برمیاد.»
  • «خرس را شکارنکرده پوستش را نفروش.»
  • «سر بز آهنگر را ببرید تا چشم خرس بترسد.»
  • «یه مو از خرس کندن غنیمته.»
  • «مثل خرس.»
  • «مثل خرس تیرخورده.»
  • «هرجا خرس است جای ترس است.»

خرس در شعر فارسی

[ویرایش]
  • «شیر گردن ستبر از آن دارد// که رسولی به خرس نگذارد»
  • «مهر ابله مهر خرس آمد یقین// کین او مهر است و مهر اوست کین»
  • «زآن یکی خرس که بدخشی طبع// دیگری پیل که شد فسق پرست»

پیوند به بیرون

[ویرایش]
ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ
خرس
دارد.