ازدواج: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز حذف الگوی نامرتبط+حذف موارد نامرتبط |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
== الف == |
== الف == |
||
* « |
* «ازدواج یکی از فرصتهای فراروی از خود و کنار گذاشتن خودخواهی است، اما بیشتر تجربه کنندگان، آن را به عنوان فرصتی برای خودخواهیهای بیشتر میبینند و در آن، خودبینانه تر از قبل عمل میکنند.» |
||
** ''[[ایلیا میم]]'' |
** '''[[ایلیا میم]]''' |
||
⚫ | |||
⚫ | |||
⚫ | |||
⚫ | |||
* «ازدواج پرخطر است اما ازدواج هماهنگ ضروريست.» |
|||
** ''[[ایلیا میم]]'' |
|||
* « مهمتر از اينكه ازدواج كني يا نه پاسخ اين سؤال است كه بداني چه كسي با چه كسي ازدواج ميكند و محصول اين ممزوج چيست؟» |
|||
** ''[[ایلیا میم]]'' |
|||
* « ازدواج يكي از فرصت هاي فراروي از خود و كنار گذاشتن خودخواهي است، اما بيشتر تجربه كنندگان، آن را به عنوان فرصتي براي خودخواهي هاي بيشتر مي بينند و در آن، خودبينانه تر از قبل عمل مي كنند.» |
|||
** ''[[ایلیا میم]]'' |
|||
* «ازدواج انسان را پیر و خانهنشین میکند، وقتیکه هنوز جوان است.» |
* «ازدواج انسان را پیر و خانهنشین میکند، وقتیکه هنوز جوان است.» |
||
** ''[[ری بردبری]]'' |
** ''[[ری بردبری]]'' |
||
* «ازدواج به مثابه |
* «ازدواج به مثابه هندوانهاست. گاهی خوب و گاهی بد از آب در میآید.» |
||
** ''[[ضربالمثلهای اسپانیایی|ضربالمثل اسپانیایی]]'' |
** ''[[ضربالمثلهای اسپانیایی|ضربالمثل اسپانیایی]]'' |
||
خط ۳۳: | خط ۲۵: | ||
** ''[[ضربالمثلهای فرانسوی|ضربالمثل فرانسوی]]'' |
** ''[[ضربالمثلهای فرانسوی|ضربالمثل فرانسوی]]'' |
||
* «ازدواج سرنوشتی است که جامعه سنتی به زن عرضه میکند. زن مجرد خواه محروم مانده از پیوند، خواه طغیان کرده بر آن، و یا حتی بیاعتنا به این نهاد، بر اساس ازدواج تعریف میشود… {{سخ}} ازدواج به دو دلیل به زن تحمیل |
* «ازدواج سرنوشتی است که جامعه سنتی به زن عرضه میکند. زن مجرد خواه محروم مانده از پیوند، خواه طغیان کرده بر آن، و یا حتی بیاعتنا به این نهاد، بر اساس ازدواج تعریف میشود… {{سخ}} ازدواج به دو دلیل به زن تحمیل شدهاست: ۱- زن باید [[کودک]]انی به جامعه بدهد و ۲- زن وظیفه دارد نیازهای جنسی مرد را برآورد و مراقبت از خانه او را به عهده گیرد. {{سخ}} برای هر دو طرف ازدواج در آن واحد، هم لازم است و هم سودمند، اما در موقعیتهای این دو طرف، موازنه وجود ندارد. برای دختران جوان، ازدواج یگانه وسیلهای است که بتوانند جزو اجتماع شوند و اگر «روی دست بمانند» از نظر اجتماع تحقیر شدهاند.{{سخ}} …دختر جوان مطلقا منفعل است؛ پسرها ازدواج میکنند، زن میگیرند. پسرها در ازدواج، انبساط و تاکید وجود خود را میجویند نه حق وجود داشتن را. ازدواج برای آنها نوعی شیوه [[زندگی]] است نه سرنوشت.» |
||
** ''[[سیمون دوبوار]] ، جنس دوم، فصل پنجم'' |
** ''[[سیمون دوبوار]] ، جنس دوم، فصل پنجم'' |
||
خط ۳۹: | خط ۳۱: | ||
** ''[[آرتور شوپنهاور]]'' |
** ''[[آرتور شوپنهاور]]'' |
||
* «ازدواج مانند نردبان است؛ هر چه او را بیشتر خم کنید، بهتر |
* «ازدواج مانند نردبان است؛ هر چه او را بیشتر خم کنید، بهتر میتوانید بالا بروید.» |
||
** ''[[ضربالمثلهای لاتین|ضربالمثل لاتین]]'' |
** ''[[ضربالمثلهای لاتین|ضربالمثل لاتین]]'' |
||
* «ازدواج مثل شهر |
* «ازدواج مثل شهر محاصرهشدهاست، کسانیکه داخل شهر هستند سعی میکنند از آن خارج، و آنها که خارج هستند کوشش دارند که داخل شوند.» |
||
** ''[[بنیامین فرانکلین]]'' |
** ''[[بنیامین فرانکلین]]'' |
||
خط ۴۸: | خط ۴۰: | ||
** ''[[اوشو]]'' |
** ''[[اوشو]]'' |
||
* «ازدواجهای |
* «ازدواجهای غیرمتناسب مانند پارچههای ابریشمی و پشمی است که سرانجام ابریشم، پشم را قطع خواهد کرد.» |
||
** ''[[انوره دو بالزاک]]'' |
** ''[[انوره دو بالزاک]]'' |
||
خط ۶۲: | خط ۵۴: | ||
* «اول ازدواج کن، [[عشق]] خودش به وجود میآید!» |
* «اول ازدواج کن، [[عشق]] خودش به وجود میآید!» |
||
** ''[[ضربالمثلهای انگلیسی|ضربالمثل انگلیسی]]'' |
** ''[[ضربالمثلهای انگلیسی|ضربالمثل انگلیسی]]'' |
||
* «ازدواج مي تواند همه چيز را در زندگي تو تغيير دهد حتي خدايي را كه تو براي خود داري . وقتي به خانه ات آمد گوش هايت هميشه آن را مي شنوند اما او به تو گوش نمي دهد مگر وقتي كه هنوز آنرا نديده اي .» |
|||
** ''[[ایلیا میم]]'' |
|||
== ب == |
== ب == |
||
خط ۷۴: | خط ۶۴: | ||
* «بعد از یکسال که از مزاوجت زن و مرد گذشت هیچکدام در پی زیبایی صورت یکدیگر نیستند، بلکه هردو توجه به خلق و رفتار یکدیگر دارند.» |
* «بعد از یکسال که از مزاوجت زن و مرد گذشت هیچکدام در پی زیبایی صورت یکدیگر نیستند، بلکه هردو توجه به خلق و رفتار یکدیگر دارند.» |
||
** ''[[ساموئل اسمایلز]]'' |
** ''[[ساموئل اسمایلز]]'' |
||
* «بعضي از مواد را اگر با يكديگر تركيب كنيد برآيند تأثيرات آن ها بر يكديگر خرابي است اين آن را فاسد مي كند و شايد آن هم اين را . بعضي غذا ها را اگر با هم بخوريد ، تأثير خوب آن ها بسيار بيشتر است بعضي ديگر ، اگر با هم خورده شوند اثري مسموم كننده و حتي كشنده دارند. رابطه ، رابطة جنسي و ازدواج هم همينطور است .» |
|||
** ''[[ایلیا میم]]'' |
|||
* «با كسي ازدواج نكن كه تو را صرفِ خود يا ديگر خيرها كند و از خدا بازدارد حتي اگر همسر مناسبي براي تو باشد. اما اگر او توانست تو را به خدا مشغول كند و از خود بازدارد ازدواج با او بركت است.» |
|||
** ''[[ایلیا میم]]'' |
|||
== پ == |
== پ == |
||
خط ۹۱: | خط ۷۷: | ||
* «جوان را مفرست به زن گرفتن، پیر را مفرست به [[خر]] خریدن!» |
* «جوان را مفرست به زن گرفتن، پیر را مفرست به [[خر]] خریدن!» |
||
** ''[[ضربالمثلهای فارسی|ضربالمثل فارسی]]'' |
** ''[[ضربالمثلهای فارسی|ضربالمثل فارسی]]'' |
||
* «جفت هاي روحي حقيقي كساني هستند كه هر لحظه قلب خود را بسوي عشق مي گشايند، در مسيري معنوي قرار مي گيرند و خدمتي معنوي را به انجام مي رسانند. بنابراين رابطه ميان آنها محدود به جسم يا شخصيت هر يك نخواهد بود و رابطه اي قلبي خواهند داشت.» |
|||
** ''[[ایلیا میم]]'' |
|||
== ح == |
== ح == |
||
* «حسب و نسب زن و شوهر از رفتاری که موقع پرخاش و جدال باهم میکنند، معلوم |
* «حسب و نسب زن و شوهر از رفتاری که موقع پرخاش و جدال باهم میکنند، معلوم میشود.» |
||
** ''[[جورج برنارد شاو]]'' |
** ''[[جورج برنارد شاو]]'' |
||
خط ۱۰۵: | خط ۸۹: | ||
* «[[دوستی]]، ازدواج دو روح است که در آن طلاق و جدایی جایز نیست.» |
* «[[دوستی]]، ازدواج دو روح است که در آن طلاق و جدایی جایز نیست.» |
||
** ''[[ولتر]]'' |
** ''[[ولتر]]'' |
||
* «در انتخاب همسرت خودنهانياش را ببين نه خودنمايياش را كه اكثر فريب خودنماييها را ميخورند.» |
|||
** ''[[ایلیا میم]]'' |
|||
== ر == |
|||
* «رابطة جنسي بين دو نفر به رابطة ميان دو سرنوشت منجر مي شود. زيرا آن به معناي پيوند سرنوشت است و اين پيوند به شراكت طرفين در تقديرات منجر مي شود. هر يك در نور ها و تاريكي هاي ديگري ، در تأثيرات پيشين و پسين خوب و بد ، در امكانات و ضد امكانات ديگري سهيم مي شود. اين شراكت تقديري مانند زنجير خوردن و بسته شدن دو نفر به همديگر است. آن ها و آنچه بر هر يك واقع مي شود ، تا پايان جريان زندگي در اين جهان و جهان هاي ديگري به ديگري تأثير گذار است. حال اين اثرات ممكن است سازنده باشد يا مخرب اما غالباً مخرب و مختل كننده است . مگر آنكه ارتباط جنسي هماهنگ رخ داده باشد .» |
|||
** ''[[ایلیا میم]]'' |
|||
* «روح انسان در حال چرخش است. اين روح و روان را بايد با روح و رواني جفت كنيد كه با هم متناسب و هماهنگ و موزون باشد جز اين سياليت آنها و جريان سرنوشتشان با اشكال مواجه خواهد شد. زندگي بر آنان سخت مي شود و شايد هم در درونشان متوقف گردد.» |
|||
** ''[[ایلیا میم]]'' |
|||
* «رابطه جنسي هماهنگ تعالي بخش است و ارتباط ناهماهنگ تخريب ميکند.» |
|||
** ''[[ایلیا میم]]'' |
|||
== س == |
== س == |
||
* «سختیها و ناراحتیها بهترین وسیله آزمایش زندگی زناشویی است، زیرا رنج و محنت، اخلاق واقعی زن و مرد را آشکار میسازد.» |
* «سختیها و ناراحتیها بهترین وسیله آزمایش زندگی زناشویی است، زیرا رنج و محنت، اخلاق واقعی زن و مرد را آشکار میسازد.» |
||
** ''[[ساموئل اسمایلز]]'' |
** ''[[ساموئل اسمایلز]]'' |
||
در انتخاب همسرت خودنهانياش را ببين نه خودنمايياش را كه اكثر فريب خودنماييها را ميخورند. |
|||
* ''[[ایلیا میم]]'' |
|||
== ع == |
== ع == |
||
* «[[عشق]] سپیدهدم ازدواج است و ازدواج شامگاه عشق.» |
* «[[عشق]] سپیدهدم ازدواج است و ازدواج شامگاه عشق.» |
||
** ''[[انوره دو بالزاک]]'' |
** ''[[انوره دو بالزاک]]'' |
||
* «[[عشق]] : نوعی جنون موقت که با ازدواج یا خارج کردن بیمار از شرایطی که تحت آن به این نارسایی دچار |
* «[[عشق]] : نوعی جنون موقت که با ازدواج یا خارج کردن بیمار از شرایطی که تحت آن به این نارسایی دچار شدهاست، درمان میگردد.» |
||
** ''[[آمبروز بییرس]]'' |
** ''[[آمبروز بییرس]]'' |
||
== ع == |
|||
== ف == |
|||
«فقط تعداد اندكي از تصميم ها انتخاب آزادانه است. بيشتر تصميم ها يا تحليلي اند يا تقديري يا ترحمي يا تنفري يا توهمي. تصميم ازدواج نيز همين طوراست.» |
|||
** ''[[ایلیا میم]]'' |
|||
== ط == |
|||
* «طوري ازدواج نكن كه بقيه ي عمرت را صرف حل كردن و گرفتار شدن به مسايلي بگذراني كه ازآن پديد مي آيد.» |
|||
** ''[[ایلیا میم]]'' |
|||
== م == |
== م == |
||
خط ۱۴۴: | خط ۱۰۵: | ||
* «محبت در ازدواج از احترام ایجاد میگردد.» |
* «محبت در ازدواج از احترام ایجاد میگردد.» |
||
** ''[[فرانسوا فنلون]]'' |
** ''[[فرانسوا فنلون]]'' |
||
* «مهمتر از اينكه ازدواج كني يا نه پاسخ اين سؤال است كه بداني چه كسي با چه كسي ازدواج ميكند و محصول اين ممزوج چيست؟» |
|||
** ''[[ایلیا میم]]'' |
|||
* «ملاقات بين جفت هاي روحي زماني اتفاق خواهد افتاد كه هر دو طرف از آمادگي لازم برخوردار باشند و بتوانند مسئوليت يكديگر را بر عهده بگيرند.» |
|||
** ''[[ایلیا میم]]'' |
|||
== و == |
== و == |
||
* «وقتی از [[میکل آنژ]] سؤال شد، چرا تا بهحال ازدواج نکردهای؟ بدون تأمل جواب داد: من با [[هنر]] خود ازدواج کردهام و آثاری که از خود بهجای میگذارم در حکم فرزندان من هستند...» |
* «وقتی از [[میکل آنژ]] سؤال شد، چرا تا بهحال ازدواج نکردهای؟ بدون تأمل جواب داد: من با [[هنر]] خود ازدواج کردهام و آثاری که از خود بهجای میگذارم در حکم فرزندان من هستند...» |
||
** ''[[ناشناس]]'' |
** ''[[ناشناس]]'' |
||
* «وقتي رابطة (جنسي) ميان دو نفر كه با يكديگر هماهنگي ندارند اتفاق مي افتد اين مثل آنست كه دو درخت غير پيوندي را به يكديگر پيوند بزنيد. نه تنها پيوند اين دو ، اتفاق نمي افتد بلكه ممكن است دو درخت خشك شوند و زندگي خود را به تدريج از دست دهند. و يا شايد ، اين پيوند خود را در تغييرات ناهنجار و سرطاني متجلي سازد . درخت را به بيماري كشندة ظاهري يا دروني مبتلا كند و ميوه و وجود آنرا فاسد و تخريب كند.» |
|||
* ''[[ایلیا میم]]'' |
|||
== هـ == |
== هـ == |
||
* «هرچه عده متأهلها زیادتر گردد، جنایت کمتر خواهد شد.» |
* «هرچه عده متأهلها زیادتر گردد، جنایت کمتر خواهد شد.» |
||
** ''[[ولتر]]'' |
** ''[[ولتر]]'' |
||
* «همسری ، همدستی نیست پس با کسی که صرفاً |
* «همسری ، همدستی نیست پس با کسی که صرفاً میتواند همدست تو باشد و همکار خوبی برایت باشد ازدواج نکن . همسر تو میتواند هم دست تو باشد اما هم دست تو به صرف هم دستی اش نمیتواند همسر تو باشد . همسر تو حتماً همراه و همسفر تو در زندگی است اما همسفر تو در زندگی حتماً همسر تو نیست...» |
||
* ''[[ایلیا میم]]'' |
** '''[[ایلیا میم]]''' |
||
== پیوند به بیرون == |
== پیوند به بیرون == |
||
{{الگو:ویژگیهای یک مسلمان}} |
|||
{{ویکیپدیا}} |
{{ویکیپدیا}} |
||
{{ویکیواژه}} |
{{ویکیواژه}} |
نسخهٔ ۱۶ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۰۹:۵۳
آ - الف - ب - پ - ت - ث - ج - چ - ح - خ - د - ذ - ر - ز - ژ - س - ش - ص - ض - ط - ظ - ع - غ - ف - ق - ک - گ - ل - م - ن - و - هـ - ی
آ
- «آنجا که ازدواجی بدون عشق صورت گیرد، حتمأ عشقی بدون ازدواج در آن رخنه خواهد کرد.»
الف
- «ازدواج یکی از فرصتهای فراروی از خود و کنار گذاشتن خودخواهی است، اما بیشتر تجربه کنندگان، آن را به عنوان فرصتی برای خودخواهیهای بیشتر میبینند و در آن، خودبینانه تر از قبل عمل میکنند.»
- «ازدواج با یک نفر، ازدواج با سرنوشت او و شریک شدن درهمهٔ مسایل و نتایج اوست.»
- «ازدواج انسان را پیر و خانهنشین میکند، وقتیکه هنوز جوان است.»
- «ازدواج به مثابه هندوانهاست. گاهی خوب و گاهی بد از آب در میآید.»
- «ازدواج، زودش اشتباه بزرگ و دیرش اشتباه بزرگتری است.»
- «ازدواج سرنوشتی است که جامعه سنتی به زن عرضه میکند. زن مجرد خواه محروم مانده از پیوند، خواه طغیان کرده بر آن، و یا حتی بیاعتنا به این نهاد، بر اساس ازدواج تعریف میشود…
ازدواج به دو دلیل به زن تحمیل شدهاست: ۱- زن باید کودکانی به جامعه بدهد و ۲- زن وظیفه دارد نیازهای جنسی مرد را برآورد و مراقبت از خانه او را به عهده گیرد.
برای هر دو طرف ازدواج در آن واحد، هم لازم است و هم سودمند، اما در موقعیتهای این دو طرف، موازنه وجود ندارد. برای دختران جوان، ازدواج یگانه وسیلهای است که بتوانند جزو اجتماع شوند و اگر «روی دست بمانند» از نظر اجتماع تحقیر شدهاند.
…دختر جوان مطلقا منفعل است؛ پسرها ازدواج میکنند، زن میگیرند. پسرها در ازدواج، انبساط و تاکید وجود خود را میجویند نه حق وجود داشتن را. ازدواج برای آنها نوعی شیوه زندگی است نه سرنوشت.»- سیمون دوبوار ، جنس دوم، فصل پنجم
- «ازدواجکردن، نصفکردن حقوق و دو برابرکردن وظایف است.»
- «ازدواج مانند نردبان است؛ هر چه او را بیشتر خم کنید، بهتر میتوانید بالا بروید.»
- «ازدواج مثل شهر محاصرهشدهاست، کسانیکه داخل شهر هستند سعی میکنند از آن خارج، و آنها که خارج هستند کوشش دارند که داخل شوند.»
- «ازدواج وسیلهای است برای فرار از ترس تغییر، ازدواج وسیلهای است تا پیوند را تثبیت کنی. اما عشق چنان پدیدهای است که به محض تلاش برای تثبیت آن، خواهد مرد. ایستایی در عشق همان و نابودی عشق همان. عشق واقعی تنهایی را به یگانگی مبدل میسازد.»
- «ازدواجهای غیرمتناسب مانند پارچههای ابریشمی و پشمی است که سرانجام ابریشم، پشم را قطع خواهد کرد.»
- «ازدواج همیشه به عشق پایان دادهاست.»
- «ازدواج یعنی با چشمان بسته به امید گرفتن یک مارماهی، دست فروبردن در جوالی پر از مار.»
- «اول ازدواج کن، عشق خودش به وجود میآید!»
ب
- «با مصلحت دیگران ازدواج کردن، در جهنم زیستن است.»
- «برای داشتن یک زندگی آرام و بدون مخمصه، شوهر باید کر و زن باید لال باشد.»
- «برخورداری کشیشان از حق ازدواج که بهوسیله لوتر پایه گذاری شد، از ازدیاد نسل بچههای نامشروع جلوگیری کرد. برعکس در کلیسای کاتولیک, فرزندان نامشروع ترسایان هنوز ننگ حرامزادگی را بهناحق با خود حمل میکنند.»
- «بعد از یکسال که از مزاوجت زن و مرد گذشت هیچکدام در پی زیبایی صورت یکدیگر نیستند، بلکه هردو توجه به خلق و رفتار یکدیگر دارند.»
پ
- «پیش از ازدواج چشمها را خوب باز کنید، بعد از ازدواج کمی ببندید!»
ت
- «تاک را از خاک خوب و دختر را از مادر خوب انتخاب کنید!»
ج
- «جوان را مفرست به زن گرفتن، پیر را مفرست به خر خریدن!»
ح
- «حسب و نسب زن و شوهر از رفتاری که موقع پرخاش و جدال باهم میکنند، معلوم میشود.»
د
- «در دام زنان نیفتید خاصه بیوهگان کُرهدار.»
- «در زندگی زناشویی، کارگردانی و فیلمنامه به عهدهٔ شوهر، صدابرداری و دیالوگ به عهدهٔ زن است.»
- «دوستی، ازدواج دو روح است که در آن طلاق و جدایی جایز نیست.»
س
- «سختیها و ناراحتیها بهترین وسیله آزمایش زندگی زناشویی است، زیرا رنج و محنت، اخلاق واقعی زن و مرد را آشکار میسازد.»
ع
- «عشق سپیدهدم ازدواج است و ازدواج شامگاه عشق.»
- «عشق : نوعی جنون موقت که با ازدواج یا خارج کردن بیمار از شرایطی که تحت آن به این نارسایی دچار شدهاست، درمان میگردد.»
م
- «مجردی و قلندری را مایه شادمانی و اصل زندگانی دانید!»
- «محبت در ازدواج از احترام ایجاد میگردد.»
و
- «وقتی از میکل آنژ سؤال شد، چرا تا بهحال ازدواج نکردهای؟ بدون تأمل جواب داد: من با هنر خود ازدواج کردهام و آثاری که از خود بهجای میگذارم در حکم فرزندان من هستند...»
هـ
- «هرچه عده متأهلها زیادتر گردد، جنایت کمتر خواهد شد.»
- «همسری ، همدستی نیست پس با کسی که صرفاً میتواند همدست تو باشد و همکار خوبی برایت باشد ازدواج نکن . همسر تو میتواند هم دست تو باشد اما هم دست تو به صرف هم دستی اش نمیتواند همسر تو باشد . همسر تو حتماً همراه و همسفر تو در زندگی است اما همسفر تو در زندگی حتماً همسر تو نیست...»
پیوند به بیرون
این یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |