صائب تبریزی
ظاهر
صائب تبریزی، (محمدعلی)، شاعر ایرانی سده یازدهم هجری. وی در تاریخ (۱۰۸۱ هجری قمری) در اصفهان درگذشت. مولانا صائب تبریزی مشهورترین شاعر دوران صفوی و یکی از غزلسرایان نامدار ایران است. این گویندۂ رنگین خیال و مضمون آفرین، پایهٔ سبک اصفهانی (معروف به هندی) را به اوج کمال رساند و در این طرز، صاحب شیوه ای خاص شد که در حقیقت باید ’’سبک صائب‘‘ نامیده شود. کلیات او را که شامل غزلیات، قصاید و چند قطعه و مثنوی کوتاه است، بین ۱۲۰ تا ۲۰۰ هزار بیت ـ و بیشترهم ـ نوشتهاند. رقم صد هزار بیت را به تحقیق میتوان پذیرفت. تدوین حاضر، به تقریب دربرگیرندۂ ۷۴ هزار بیت از اشعار مولاناست.
دارای منبع
[ویرایش]شعر معروف
[ویرایش]- دیوان صائب تبریزی، ص ۱.
محوکی از صفحه دلها شود آثار من؟ | من همان ذوقم که مییابند از گفتار من |
دیوان اشعار
[ویرایش]- «آبرو در پیش ساغر ریختن دونهمتی است// گردنی کج میکنی باری می از مینا طلب»
- «ایدل از پست و بلند روزگار اندیشه کن// در برومندی ز قحط برگ و بار اندیشه کن// از نسیمی دفتر ایام برهم میخورد// از ورقگردانی لیل و نهار اندیشه کن// زخم میباشد گران شمشیر لنگردار را// زینهار از دشمنان بردبار اندیشه کن// روی در نقصان گذارد ماه چون گردد تمام// چون شود لبریز جامت از خمار اندیشه کن// پشه با شبزندهداری خون مردم میخورد// زینهار از زاهد شبزندهدار اندیشه کن»
- «بود مصاف تو ای چرخ با شکستهدلان// همیشه شیر تو آهوی لنگ میگیرد»
- «یک عمر میتوان سخن از زلف یار گفت // در بند آن مباش که مضمون نماندهاست»
- «این چه حرفی است که در عالم بالاست بهشت // هرکجا وقت خوش افتاد، همانجاست بهشت»
- «به مستی بیطلب بوس از دهان یار میریزد// ثمر چون پخته گردد خودبخود از دار میریزد»
- «بس که بد میگذرد زندگی اهل جهان// مردم از عمر چو سالی گذرد عید کنند»
- «پرده مردم دریدن عیب خود بنمودن است// عیب خود میپوشد از چشم خلایق عیبپوش»
- «جام جم آیینهدار کاسهٔ زانوی ماست// ما چو طفلان هر طرف بهر تماشا میرویم»
- «در مجالس حرف سرگوشیزدن با یکدگر// در زمین سینهها تخم نفاق افشاندن است»
- «شاه و گدا به دیده دریادلان یکی است// پوشیدهاست پست و بلند زمین در آب»
- «شاهی که بر رعیت خود میکند ستم// مستی بود که میخورد از ران خود کباب»
- «عشق را با هردلی نسبت به قدر جوهر است// قطره بر گل شبنم و در قعر دریا گوهر است»
- «عیش امروز علاج غم فردا نکند// مستی شب ندهد سود به خمیازه صبح»
- «فکر شنبه تلخ دارد جمعه اطفال را// عشرت امروز بیاندیشه فردا خوش است»
- «گردش چرخ، بد و نیک ز هم نشناسد// آسیا تفرقه از هم نکند گندم و جو»
- «مستمع صاحبسخن را بر سر کار آورد// غنچه خاموش بلبل را به گفتار آورد»
و شاه بیت مشهور او
- «تار و پود موج این دریا به هم پیوستهاست // میزند برهم جهان را هر که یک دل بشکند.»
منبع: مجموعهٔ رنگین گل.
- «میتوان پوشید چشم از هرچه میآید به چشم// آنچه نتوان چشم از او پوشید، بیداری بود»
- «نخواهد آتش از همسایه، هرکس جوهری دارد// چنار از سینه خود، میکند ایجاد، آتش را»
- «نرمی ز حد مبر که چو دندان مار ریخت// هر طفل نیسوار کند تازیانهاش»
- «نهاد سخت تو سوهان به خود نمیگیرد// وگرنه پست و بلند زمانه سوهان است// زمانه! بوته خار از درشتخویی تست// اگر شوی تو ملایم جهان گلستان است// گذشت عمر و نکردی کلام خود را نرم// ترا چه حاصل از این آسیای دندان است»
- «نیست پروا تلخکامان را ز تلخیهای عشق// آب دریا در مذاق ماهی دریا خوش است»
- «هیچ قفلی نیست در بازار امکان بی کلید// بستگیها را گشایش از در دلها طلب»
- «عمرها رفت و صبا از تازگیهای سخن// گل ز خاک طالب آمل به دامن میبرد»
بدون منبع
[ویرایش]- «ظرافت آتشافروز جدائیست// ادب آب حیات آشنائیست»
صائب از خاک پاک تبریز است/ هست سعدی گر از گل شیراز
پیوند به بیرون
[ویرایش]- دیوان صائب تبریزی، چاپ شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۴، تهران