سیسرو
ظاهر
مارکوس تولیوس سیسرو (۳ ژانویه ۱۰۶ - ۷ دسامبر ۴۳ پیش از میلاد)، فیلسوف و سیاستمدار رومی.
داری منبع
[ویرایش]- «آنان که دوستی و محبت را به زندگی خود راه نمیدهند،بهآن ماند که طلوع خورشید را مانع شوند.»
- De amicitia ۴۷
- «آنچه برایم عزیز است باخود حمل میکنم.»
- Paradoxa Stoicorum ۱، ۱، ۸
- «آنکه دوست واقعی خود را میبیند، بهنوعی تصویر خویشتن خویش را دیدهاست.»
- De amicitia ۲۳
- «از بازی و بذلهگوئی میتوان لذت برد، همانگونه که از خواب و استراحت، بهشرطی که بهاندازه کافی بهامور جدی و کارهای مفید پرداخته باشیم.»
- De officiis I، ۱۰۳
- «از خویشاوندان بهراحتی میتوان برید، اما رشته دوستی را هرگز.»
- De amicitia ۱۹
- «از قول سقراط شنیدهام که، نمک ِ غذا در گرسنگی، و لذتِ آب در تشنگی است.»
- De officiis ۲، ۲۸، ۹۰
- «از مرگ، کسی را گزیر نیست.»
- Philippica ۸، VIII، ۲۹
- «اشک، زود خشک میشود، بهویژه اشکی که بر ناکامی دیگران جاری شده باشد.»
- De partitione ۵۲
- «اگر اجازه بدهند، بهخاطر کسب آزادی مجدد، خوشحال میشوم، اگر نه، پس این تغییر و تحول بجز سروری که از سرنگونی به سزای یک ستمگر، باچشمان خود مشاهده کردم، چه ارمغانی برای من بههمراه داشته است؟
- در باره مرگ قیصر/ Ad Atticum، XIV، XIV، ۴
- «اگر زیرپا گذاشتن قانون ناگزیر باشد، فقط در جهت کسب قدرت است، در غیر اینصورت، قانون را باید مقدس داشت.»
- De officiis ۸۲
- «انسان تصور میکند که انسانیت را خوب میشناسد.»
- De officiis ۱، ۹ und De legibus ۱، ۱۲، ۳۳
- «با داشتن یک باغچه و در کنار آن یک کتابخانه، هیچ کمبودی نخواهی داشت.»
- ad Familiares IX، Brief IV. an Varro
- «بالاترین حق، در عین حال، کمال ناحقی است.»
- De officiis I، ۳۳
- «بسیار شنیدهام که میگویند، از نوشتارهای دیمقراطیس و افلاطون بهجای ماندهاست که هیچ شاعر بزرگی بدون اشتیاقی آتشین و اندک بهرهای از دیوانگی، قادر به زندگی نیست.»
- Über den Redner ۲، XLVI، ۱۹۴
- «بهوسیله عادت، طبیعت دومی بهوجود میآید.»
- De finibus ۵، ۲۵، ۷۴
- «چهره، تصویری از روح است.»
- Orator ad M. Brutum ۱۷، ۶۰
- «حیثیت و اعتبار اجتماعی، هنرگستر است.»
- Tusculanae disputationes ۱،۲،۴
- «خاک وطن همهکس را عزیز است.»
- Catilinarische Reden ۴، ۱۶
- «خواب را تصویری از مرگ بدان.»
- یک ضربالمثل لاتینی/ Tusculanae Disputationes I، ۳۸، ۹۲
- «خود را بشناس»
- Tusculanae Disputationes I، XXII، ۵۰/ براساس شعارِ معبدِ آپولون در دِلفی
- «خوشبختی کور است.»
- De amicitia ۱۵، ۵۴ und Philippica XIII، ۱۰، V
- «داروی شفابخش روح آدمی، فلسفهاست.»
- Tusculanae Disputationes III، III.، ۶
- «در زیر لباسهای کهنه و کثیف، اغلب فضیلت و دانائی نهفتهاست.»
- Tusculanae disputationes ۳، ۲۳، ۵۶
- «دوست واقعی من، من ِ دوم است.»
- Laelius de Amicitia ۲۱، ۸۰
- «دوستی آن نیست که یکطرف از شنیدن حقیقت دوری جوید و طرفِ دیگر از دروغگفتن فروگذار نباشد.»
- De amicitia ۹۸
- «دوستی، درخشش سعادت را بیشتر میکند.»
- De amicitia ۲۲
- «دولت بیقانون، پیکر بیروح را ماند.»
- Pro Cluentio ۵۳
- «دنیا، دارالمجانین است.»
- Ad familiares ۹، ۲۲
- «زندگی بدون دوستی، معنی ندارد.»
- Laelius ۲۳، ۸۶
- «شرف، پاداش عفت است.»
- Brutus ۲۸۱
- «شناخت علت، در شناختن معلول مؤثر است.»
- Topica، ۶۷
- «طمعکاری، منشأ تمام جنایات و اعمال ناشایست است.»
- Pro Roscio ۷۵
- «قانون در برابر غرش توپ سکوت اختیار میکند.»
- Pro Milone ۴، ۱۰
- «کاتیلینا، تا بهکی میخواهی از صبوری ما سؤاستفاده کنی؟»
- ۱ .Catilinarische Rede، I، ۱
- «کار انجام شده را انجام مده.»
- Ad Atticum ۹، ۱۸، ۳
- «کار دلپذیر است، درصورتیکه بهانجام رسیده باشد.»
- De finibus ۲، ۱۰۵/ نقل قول از یک ضربالمثل
- «ما فقط بهخاطر رضای خویشتن خود، زائیده نشدهایم.»
- De officiis ۱، ۲۲ / نقلقول از افلاطون
- «مثالهای بد، زیانشان از گناه بدتر است.»
- Über die Gesetze، III، XIV، ۳۲
- «مردم از این شناخت غافلند که بیشترین درآمد، در قناعت است.»
- Paradoxa der Stoiker، VI، ۴۹
- «مرگ برای آدمی است.»
- De fato ۹
- «من برای برقراری صلح، پیوسته هشدار میدهم؛ صلحی هرچند غیرعادلانه، بهمراتب بهتر از جنگی عادلانهاست.»
- Ad Atticum، VII، XIV، ۳
- «مورد ستم قرار گرفتن بهتر از ستم رواداشتن است.»
- Tusculanae disputationes ۴، ۵۶ / براساس گفتار سقراط و افلاطون
- «نامه، چهره را از شرم سرخ نمیکند.»
- Ad familiares ۵، ۱۲
- «نه بهکارهای زشت دست خواهیم زد و نه انجام آن را بهعهده دیگران محول خواهیم کرد، حتی اگر انجام آنرا از ما خواسته باشند.»
- De amicitia ۴۰
- «هر بشری از خطاکردن ناگزیر است، تنها ابلهان هستند که در اشتباه خود اصرار میورزند.»
- Philippica ۱۲، ۲
- «هرچه بکاری تو همان بدروی.»
- ضربالمثل یونانی - رومی/ De oratore ۲، ۶۵، ۲۶۱
- «هر موجود زندهای وجود خویش را عزیز میدارد.»
- De finibus ۵، ۹
- «همانگونه که هر شراب کهنهای تبدیل بهسرکه نگردد، هر مردِ سالخوردهای نیز ترشروی نشود.»
- De senectute ۱۸، ۶۵
- «یادآوری خاطرات رنجهای گذشته، بدون غصهخوردن، لذتبخش است.»
- Ad familiares ۵، ۱۲
- «یک دوست قابلاعتماد را در موقعیتی غیرقابلاعتماد میتوان شناخت.»
- نقل قول از اِنیوس/ de amicitia ۱۷، ۶۴
بدون منبع
[ویرایش]- «اجر نیکی شما در عمل نیک شما مستور است.»
- «اطاق بدون کتاب مانند جسم بیروح است.»
- «اعتراف به نادانی از چیزی که نمیدانم، مرا شرمگین نمیکند.»
- «انسان بههرکس که با او همفکر و همخو بود دل میبندد و بههرکسکه دارای علو نفس و جوانمردی و بزرگواری باشد، علاقمند میشود.»
- «برای اینکه ماهمه از قید بندگی آزاد گردیم، باید همه بندهٔ قانون باشیم.»
- «بسا کسانیکه در زندگانی مورد نفرت و انزجار بودهاند اما پس از مرگ، پیشوای اهلدل و محبوب همگان شدهاند.»
- «بهترین میراثی که پدران برای فرزندان خود میگذارند، تربیت خوب است.»
- «پاکان و نیکان، خوبی را تنها برای خود نمیخواهند و از خودپرستی گریزانند، میخواهند و میکوشند که نیکی سراسر جهان را فراگیرد، یعنی همه را دوست میدارند.»
- «تجربه، درسی است گرانبها که ارزش آن از کلیه دروسِ مهمِ اساتید عالیقدر، بالاتر است.»
- «تحقیرِ درد و مرگ، اولین وظیفه مرد است.»
- «جائی که شرافت و فتوت، دشمن را بهچشم ما محبوب و عزیز میکند، نزدیکان و دوستان اگر باانصاف و نیک و دادگر باشند، در دل ما چه مقامی خواهند داشت.»
- «جنگ، کشتارگاه کسانی است که همدیگر را نمیشناسند، بهنفع کسانی است که یکدیگر را میشناسند ولی همدیگر را نمیکشند.»
- «حرص فوقالعادهٔ انسان هیچ وقت پایانپذیر نیست.»
- «در اجرای عدالت، منتظر مکافات شدن، منتهای درجه بیعدالتی است.»
- «در روز سیاه و بدبختی تنها یارِ مشفق است که با همدردی و دلجوئی بار محنت را بر ما آسان میکند.»
- «دوستان حقیقی اگر از دیده بروند، از دل نخواهند رفت.»
- «دوستان واقعی در خدمتگزاری و فداکاری رقیب و حریفند و هیچ پاداشی نمیخواهند.»
- «دوستی براساس تقوی پایدار است و همینکه این پایه لغزید، بنای دوستی واژگون میشود.»
- «سخن شیرین بهزور بازو نیاز ندارد.»
- «سعادت انسان در کار و تفکر، و سعی در حفظ شرافت و تقوی است.»
- «شکستخوردگان دیروز، فاتحان امروز را بوجود آوردهاند.»
- «ممکن است جسم ما دستخوش آفات شود، از این بابت گناهی متوجه ما نمیشود، ولی باید روح خود را از هجوم آفات و مصائب حیات حفظ کنیم.»
- «من از استعداد جوانانی که پیکرشان بهزیور حکمت پیران آراسته شده و پیرانی که نشاط جوانان را دارا هستند در شگفتم، کسانی که بتوانند در همهحال نشاط خود را حفظ کنند، پیری با آنها چهکار دارد.»
- «نامداران جهان، دلیرترین افراد هستند.»
- «نفرت همان خشم و غضب است که روی هم انباشته شدهاست.»
- «هرگز بهبزرگی نمیرسی تا درآن راه زحمت بسیار نکشی.»
- «یک سخنران خوب باید با نیرو و جذابیت تمام درباره همان مطالبی که دیگران با بیلطفی و بیمزهگی بحث میکنند، سخن بگوید.»
- « دستاوردهای بزرگ، به واسطه سرعت وقدرت جسمی حاصل نشده، بلکه بدلیل قدرت تفکر، والایی منش و حس تشخیص و قضاوت است.»
- « اگر شرافت نباشد ، جایگاه منزلت کجاست ؟ »
دربارهٔ او
[ویرایش]- «دربارهٔ بردگی، سیسرو نظریهٔ ارسوط را دربارهٔ نابرابری افراد بشر رد میکند ولی در عین خال بردگی را به عنوان اینکه نتیجهٔ حقوق بینالملل است، میپذیرد؛ دلیل او این است که در جنگ، مغلوبشدگانی که از کشتن آنها چشم میپوشند، باید به صورت بردگان در آیند.
- این نکته واقعیت دارد که سیسرو با بردگان تربیتیافتهای که اهل مشرقزمین بودند، رفتاری نسبتاً انسانی داشت. نامههایی که وی به بندهٔ آزاد شده و همکار خود تیرون نگاشت، بسیار عاطفهآمیز است.»
پیوند به بیرون
[ویرایش]
این یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |
- ↑ «بخش اول؛ سازمانها و مکتبهای سیاسی روم باستان». گاستون بوتو. در Storia delle dottrine politiche [تاریخ عقاید و مکتبهای سیاسی]. ترجمهٔ حسین شهیدزاده. انتشارات مروارید، ۱۳۶۳ش. ۷۷.