میهن بهرامی

از ویکی‌گفتاورد

میهن بهرامی (۳ ژوئیه ۱۹۴۷، تهران - ۲۳ آوریل ۲۰۱۷، تهران) روان‌شناس، داستان‌نویس، فیلم‌نامه‌نویس، ناقد سینمایی و پژوهشگر ایرانی بود که به نقاشی نیز پرداخت.

گفتاوردها[ویرایش]

دههٔ ۱۹۷۰[ویرایش]

  • «شک نیست که تهران به‌سرعت به زشت‌ترین شهر دنیا تبدیل شده است. اما ساختمان‌های بلندش، ساختمان‌های سیمانی زشت بلندش، زیست آدم را - زیستی که به هستی گران‌قدر ما شکل می‌دهد - تحقیر می‌کنند و ماشین‌ها - همه نوعشان - به‌نظر من زشت، بی‌رحم و مزاحم‌اند.»
  • «... اما من زن هستم. من فاقد نبات در روند متعادلم. در من سرکشی احساس‌ای تند تذکار زندگی است. من مایلم در هر پدیده‌ای که به نحوی به من مربوط می‌شود، دخالتی داشته باشم…
  • «من در نقاشی روشی دارم، سال‌هاست که به همین روش کار می‌کنم. اول طرحی کلی و ساده از آنچه که انتخاب کرده‌ام، طراحی می‌کنم. وقتی طرح نظر مرا دربرگرفت، اجزاء تشکیل‌دهندهٔ «کمپوزیسیون» را تکمیل می‌کنم و نه رنگ می‌زنم.»
    • در مقالهٔ «چشم‌انداز و من»، چاپ فروردین ۱۳۵۵/ مارس ۱۹۷۶، مجلهٔ نگین، شماره ۱۳۰، فروردین ۱۳۵۵، ص ۵۰

دههٔ ۲۰۰۰[ویرایش]

  • «در مورد نفی کامپیوتر در فیلم، باید بگویم که ما باید عقلانی و حساب شده با مقولهٔ کامپیوتر برخورد کنیم. بچه نباید به این متکی باشد که هر تخیلی را فقط با وابستگی به کامپیوتر به ظهور برساند؛ این درست نیست و محدودیت عمل ایجاد می‌کند. موقعی که کامپیوتر نبود، شاهکارهای والت دیزنی به‌وجود آمد؛ بنابراین در یک مورد آن‌ها را نفی نمی‌کنم. من هم معتقد هستم تخیلی که متکی بر قصه‌های عامیانه ماست، فوق‌العاده ارزشمند است. ما باید این تفکر را در فرد فرد تقویت کنیم و نگه داریم. اما این مغایر با آن نیست که به عنوان یک ابراز، و نه جانشین، کامپیوتر را هم به کار بگیریم.»
    • ۲۷ اوت ۲۰۰۰/ ۶ شهریور ۱۳۷۹ [۱]
ما در هجوم تصوری از مدرنیسم هستیم. مدرنیسم لباس نیست، ماشین و کامپیوتر نیست؛ مدرنیسم فکر است و فکر باید جهش داشته باشد. اگر جهش نداشته باشد، هیچ وسیله و ابزاری نمی‌تواند آن را حرکت دهد.

—۲۸ نوامبر ۲۰۰۰/ ۸ آذر ۱۳۷۹

  • «ما در هجوم تصوری از مدرنیسم هستیم. مدرنیسم لباس نیست، ماشین و کامپیوتر نیست؛ مدرنیسم فکر است و فکر باید جهش داشته باشد. اگر جهش نداشته باشد، هیچ وسیله و ابزاری نمی‌تواند آن را حرکت دهد.»
  • «مدرنیسم آگاهی است؛ اگر امپرسیونیسم‌ها آگاهی ژرفی از جهان به‌دست نیاورده بودند و یک پشتوانهٔ حیرت‌انگیز از تکنیک نداشتند، نمی‌توانستند یک دفعه نقاشی را به باغ و بیابان ببرند و بگویند نقاشی به آب‌وهوا احتیاج دارد و اکسپرسیونیست‌ها از خطوط تشریح حالات درونی را مواد می‌کنند؛ بعد شعر اکسپرسیونیست می‌آید، معماری و فرهنگ اکسپرسیونیستی می‌آید.»
  • «سینماگر، پژوهشگر و نظاره‌گر جامعه است و ماحصل آن را در فکر خودش می‌آورد؛ آیا ما کارگردانی را داریم که موضوع خودش را بسازد؟ موضوعی که از ذهن و قلبش بیرون آمده باشد؟ موضوعی که خودش در زندگی کشف کرده است. موضوعی که درکش کرده باشد؟ نه آن که هر روز باشد و هیچ نوع بینشی را به بیننده نمی‌دهد.»
    • ۲۸ نوامبر ۲۰۰۰/ ۸ آذر ۱۳۷۹؛ دربارهٔ نگارش داستان بلند سیاه‌کشیم [۲]
فرهنگ عظیم ما با فرهنگ‌های بزرگ دنیا نظیر یونان، هند، مصر و چین، برابری می‌کند و دارای خصوصیات و روانشناختی یک قوم بزرگ است که روانشناسی امروز حداکثر می‌تواند تا لایهٔ چهارم آن را درک کند و لایه‌های ششم و هفتم آن که به تعبیری همان هفت آسمان است، به سهولت قابل دستیابی نیست.

—۲۲ دسامبر ۲۰۰۲/ ۱ دی ۱۳۸۱

  • «فرهنگ عظیم ما با فرهنگ‌های بزرگ دنیا نظیر یونان، هند، مصر و چین، برابری می‌کند و دارای خصوصیات و روانشناختی یک قوم بزرگ است که روانشناسی امروز حداکثر می‌تواند تا لایهٔ چهارم آن را درک کند و لایه‌های ششم و هفتم آن که به تعبیری همان هفت آسمان است، به سهولت قابل دستیابی نیست.»
  • «روانشناسی، اشاره‌ای مستقیم به ثبات شخصیت دارد. انسانی که به طور دائم رنگ عوض می‌کند، براحتی قابل شناسایی نیست. هر کدام از ما که در ذهنیت خود نسبت به عقاید و یافته‌های خود محکم‌تر باشیم، دارای شخصیت محکم‌تری هستیم.»
یکی از مهمترین اصول روانشناسی امروز، توانایی روح و تعامل آن است و ادبیات می‌تواند قوانین با ارزش زندگی بشر را به یاد انسان بیاندازد.

—۲۲ دسامبر ۲۰۰۲/ ۱ دی ۱۳۸۱

  • «یکی از مهمترین اصول روانشناسی امروز، توانایی روح و تعامل آن است و ادبیات می‌تواند قوانین با ارزش زندگی بشر را به یاد انسان بیاندازد.»
    • ۲۲ دسامبر ۲۰۰۲/ ۱ دی ۱۳۸۱؛ «در نشست پژوهشی ـ روانشناسی، مجتمع فرهنگی امام رضا (ع)، مشهد» [۳]
  • «زبانِ داستان‌های امروزی، زبان آسان‌طلب و بدون تکیه بر قیود، فنون و عوامل یا خاستگاهِ زبان مردمی است. این زبان، حتی زبان اصیل عوام و اصطلاحات زبان مردم کوچه‌وبازار نیست. زبان مردم همیشه پر از اطلاعات زندگی عینی مثل ضرب‌المثل‌ها و حکایات کوچک است و به نوعی انتقال تجربیات فردی و ادراک‌های خصوصی است.»
  • «نویسندهٔ متفکر و روشنفکر، زبان مردم را در کارگاه فکر خود نقادی می‌کند و شکل هنری می‌دهد.»
  • «گزارش‌نویسی، خاطره‌نویسی و نوعی گفتار سطحی روزنامه‌ای نمی‌تواند زبان دوره‌ای معرفی‌کنندهٔ ادبیات واقعی یک مردم باشد.»
  • «فخر، زبان‌بازی با کلمات نیست، بلکه تسلط به یک فنِّ برتر است. اما جوان‌ترها به تاریخ ادبیات گذشته ما و به فنِّ ادبی ما نه پی برده‌اند و نه اعتقادی دارند.»
  • «نویسنده اگر فنِّ اصلی را بداند، زبان مردم کوچه‌وبازار را نیز هنرمندانه به کار خواهد گرفت. زبان کوچه‌وبازار زبان لمپنیزم نیست، زبان مردم است.»
    • ۴ ژانویه ۲۰۰۳/ ۱۴ دی ۱۳۸۱[۴]
جاودانه‌ها کسانی هستند که در زندگی خود نقطهٔ روشن و مستقلی یافته‌اند و عمر خود را به پای آن نهاده‌اند.

—۲۲ نوامبر ۲۰۰۳/ ۱ آذر ۱۳۸۲

  • «جاودانه‌ها کسانی هستند که در زندگی خود نقطهٔ روشن و مستقلی یافته‌اند و عمر خود را به پای آن نهاده‌اند.»
  • «زندگی یک هنرمند آن چیزی نیست که دیگران از بیرون می‌شناسند بلکه آن چیزی است که خود او شناخته و همچون چشمه‌ای خروشان آن را در بر می‌گیرد.»
    • ۲۲ نوامبر ۲۰۰۳/ ۱ آذر ۱۳۸۲؛ «مراسم بزرگداشت مهری مهرینا، انجمن بازیگران خانهٔ تئاتر، سالن اجتماعات خانهٔ هنرمندان» [۵]
  • «نمایشنامه‌خوانی به مثابهٔ یک مقدمه در ابتدای یک کتاب غنی است و می‌تواند قدم اول برای شناساندن تئاتر به جامعه باشد.»
  • «نمایشنامه‌خوانی همچون مقدمه‌ای برای اجرای نمایش است اما در عین حال با یک اجرای کامل تئاتر تفاوت دارد. همچون سرفصلی است که برای مقدمه یک کتاب نوشته می‌شود و که با خواندن آن می‌توان به درون مایه کتاب پی‌برد.»
  • «من برای تئاتر امروز ایران، یک هویت غنی پیش بینی می‌کنم.»
  • «هیچ ملتی همچون ایران در ذات خود تئاتری نیست.»
    • ۶ دسامبر ۲۰۰۴/ ۱۶ آذر ۱۳۸۳؛ «در اولین جشنواره نمایشنامه‌خوانی نیاوران» [۶]
  • «ادبیات جدی جا باز می‌کند و ذره‌ای جای خود را به چیز دیگری که از خود متنزل باشد، نمی‌دهد؛ ولی اگر خوانده نمی‌شود، به‌دلیل خستگی مردم است.»
  • «ادبیات عامه‌پسند خطر نیست؛ بنابراین حساسیت زیادی روی آن وجود ندارد. من قصد توهین به کسی ندارم، اما ادبیات عامه‌پسند همان‌طور که در گذشته پشت سر گروه حرکت کرده، الان هم حرکت می‌کند و دنباله‌روست. من نمی‌گویم روشنفکر می‌تواند تغییر دهد، ولی روشنفکر می‌تواند آگاهی دهد؛ این آگاهی خیلی سخت است و تنها سواد نمی‌خواهد، بلکه یک عمر عمق و ادراک وسیع می‌خواهد که نویسنده باید آن را داشته باشد.»
    • ۹ ژانویه ۲۰۰۵/ ۶ شهریور ۱۳۸۵ [۷]
  • «به گمان من، رُمان حساسیت و شرایط زیادی دارد؛ در عصر ما رمان‌های خیلی کمی بوده، ولی هر کس قصهٔ بلندی نوشته، اسمش را رمان گذاشته است.»
    • ۵ اوت ۲۰۰۶/ ۱۴ مرداد ۱۳۸۵؛ دربارهٔ نگارش داستان بلند سیاه‌کشیم [۸]
  • «معتقدم کسی که کار هنری می‌کند باید با حرفه‌اش زندگی کند و با تجربه ۴۰ ساله خود در تئاتر باید بگویم که تئاتر یک معجزه است و علتش این است که با روح ما در ارتباط است.»
    • ۵ اوت ۲۰۰۶/ ۱۴ مرداد ۱۳۸۵؛ «در مراسم جشن انجمن نمایشنامه‌نویسان خانه تئاتر» [۹]

دههٔ ۲۰۱۰[ویرایش]

وقتی انسانی می‌خندد، آن خنده با روح و روان او سر-و-کار دارد…

—۲۱ دسامبر ۲۰۱۰/ ۳۰ آذر ۱۳۸۹

  • «از این پس ترجیح می‌دهم به جای این‌که آثارم را در قالب کتاب چاپ کنم و منتظر فرایند آن باشم، آن‌ها را در سایت شخصی خود منتشر کنم.»
    • ۱ سپتامبر ۲۰۱۰/ ۱۰ شهریور ۱۳۸۹[۱۰]
  • «من گمان دارم وقتی انسانی می‌خندد، آن خنده با روح و روان او سر-و-کار دارد و کسانی که کمدی‌ساز هستند و خنده بر لب تماشاگر می‌نشانند، حق بزرگی به گردن ما دارند که در این زمینه دیگر سن مطرح نیست و کمدی برای پیر و جوان اصلاً فرقی ندارد.»
    • ۲۱ دسامبر ۲۰۱۰/ ۳۰ آذر ۱۳۸۹؛ «در مراسم افتتاحیه عروسک در پردیس سینما ملت»[۱۱]
  • «چندان به افتخار اعتقادی ندارم؛ بیشتر به خوشبختی و مهر معتقدم.»
  • «تئاتر ایران یک موجودیت با حیثیت فاخر دارد و یک برگ برنده که برگ برنده‌اش زندگی است. تئاتر ایران هم آوا و هم پای زندگی ایرانی پیش می‌رود.»
    • ۲۵ فوریه ۲۰۱۲/ ۶ اسفند ۱۳۹۰؛ «در مراسم اهدای جایزه به برترین‌های پنجمین دوره جایزه ادبیات نمایشی» [۱۲]
  • «تئاتر را چیز دیگری می‌دانم. رابطهٔ نفس به نفس از صحنه با تماشاگر یکی از مهم‌ترین امتیازات تئاتر است.»

نوشتارهای وابسته[ویرایش]

ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ

پیوند به بیرون[ویرایش]

منابع[ویرایش]

  1. «میهن بهرامی منتقد با سابقه سینما: به کارهای آقای جبلی و ایرج اطهماسب اعتقاد دارم؛ حتی اگر موفقیت فیلم کلاه قرمزی را نداشته باشد». ایسنا. ۶ شهریور ۱۳۷۹. 
  2. «دکتر میهن بهرامی، منتقد و دکتر فلسفه: سینماگر، پژوهشگر و نظاره‌گر جامعه است و ماحصل آن را در فکر خودش می‌آورد». ایسنا. ۸ آذر ۱۳۷۹. 
  3. «شعر شاهنامه، حدیث شاهان نیست؛ روانشناختی اساطیر ایرانی است». ایسنا. ۱ دی ۱۳۸۱. 
  4. «میهن بهرامی: زبان ادبیات امروز، جامعه ما را به تحمیق و تنبل شدن سوق می‌دهد». ایسنا. ۱۴ دی ۱۳۸۱. 
  5. «دو لوح تقدیر، یک سبد گل و ۲۵۰ هزار تومان، برای تقدیر از بازیگر پیشکوست تئاتر، سینما و تلویزیون کشور!». ایسنا. ۲ آذر ۱۳۸۲. 
  6. «هیچ ملتی همچون ایران در ذات خود تئاتری نیست». ایسنا. ۱۶ آذر ۱۳۸۳. 
  7. «میهن بهرامی: خوانده نشدن ادبیات جدی به‌خاطر خستگی مردم است». ایسنا. ۶ شهریور ۱۳۸۵. 
  8. «میهن بهرامی به نگارش داستان بلند "سیاه‌کشیم" مشغول است «هر کس قصهٔ بلندی نوشته، اسمش را رمان گذاشته است»». ایسنا. ۱۴ مرداد ۱۳۸۵. 
  9. «پنج مترجم و نمایشنامه‌نویس تجلیل شدند». خبرگزاری فارس. ۱۵ اردیبهشت ۱۳۸۸. 
  10. «خبری از کتاب‌های میهن بهرامی». ایسنا. ۱۰ شهریور ۱۳۸۹. 
  11. «گزارش فارس از مراسم افتتاحیه «عروسک» در پردیس سینما ملت». خبرگزاری فارس. ۳۰ آذر ۱۳۸۹. 
  12. ««یک دقیقه سکوت» گزارش ایسنا از معرفی برترین‌های ادبیات نمایشی ایران». ایسنا. ۲۰ مهر ۱۳۹۲. 
  13. «مراسم تولد "اکبر رادی" با تقدیر از نادری و کاویانی برپا شد». ایسنا. ۲۰ مهر ۱۳۹۲.