جنگ ایران و عراق یک درگیری نظامی میان جمهوری اسلامی ایران و جمهوری عراق از سپتامبر ۱۹۸۰ تا آگوست ۱۹۸۸ بود که طولانیترین نبرد کلاسیک در قرن بیستم و دومین جنگ طولانی این قرن پس از جنگ ویتنام شد.
«از وقتی تاریخ روشن میکند، جنگ میان میانرود (بینالنهرین) با ایلام داریم تا به امروز که جنگ هشت ساله خود را دیدیم. دعوا بر سر خوزستان، که همیشه یا ایلامیها به بینالنهرین حمله میکردند یا بینالنهرینیها به ایلام حمله میکردند.»
«زمانی که خمینی در سال ۱۹۷۹ به قدرت رسید، تصور میکرد همه رهبران مشابه شاه ایران هستند و چون شاه را به سادگی از قدرت خلع کرده، میتواند اقدامی مشابه را در هر نقطه دیگری از جمله عراق پیاده کند.»
«فرض کنید یک روز پسر همسایه، فرزند شما را کتک میزند. روز بعد، پسر همسایه، گاوهای شما را اذیت میکند. سپس فرزند همسایه با اخلال در سیستم آبیاری به مزرعه شما آسیب میزند. اگر این حوادث رخ دهد سرانجام شما به همسایه خود نزدیک میشوید و شرح این وقایع را به او میگویید و میخواهید از کارش دست بکشد. معمولاً اعلام هشدار یا نزدیک شدن به همسایه کافی است تا این رفتارها متوقف شود… اما در مورد ایران این روش کارساز واقع نشد. ایران، ناقض قرارداد الجزایر (۱۹۷۵) در ارتباط با این آبراهه (اروندرود) بود …»
صدام حسین دومین جلسه بازجویی از صدام حسین، روز هشتم فوریه ۲۰۰۴ در یک بازداشت گاه نظامی در فرودگاه بینالمللی بغداد[۴]
«ایران، پیش ازجنگ، «۵۴۰ مورد تجاوز» به خاک عراق صورت داد که ۲۴۹ مورد از این تجاوزات شامل رخنه یا حملات هوایی به خاک عراق بودهاست.»
«ما افتخار میکنیم که اَبَرقدرتها و نوکرانِ پستِ آنها، اسلام و انقلابِ ما را بکوبند و با آن دشمنی کنند؛ ما به حقانیّتِ خود مطمئن میشویم. راستی اگر ملک حسین و ملک حسن و ملک خالد و شیخ نشینها و صدّامِ یزیدی از انقلابِ ما دفاع میکردند، میبایستی در اصالتِ خود شک کنیم.»
مصطفی چمران «یادنامهٔ شهید دکتر مصطفی چمران» ص 119
«جایی که دیگر مرگ و زندگی مطرح نیست، زنده ماندن مهم نیست، شهید شدن مهم نیست، مسئله شرف و رسالت و تعّهد و مسئولیّت است؛ آنجا که اقتضاء میکند آدمی کشته شود ولی زنده به دشمن نیفتد، شرف و افتخار سربازی ایجاب میکند که همهٔ بود-و-نبودها و همهٔ هستی را فراموش کند.»
«روزهای سخت اوایل مهرماه سال ۱۳۵۹ را از یاد نمیبرم؛ روزهایی که مردم خرمشهر خیابان به خیابان ایستادند و مقاومت کردند و خانه به خانه جنگید تا از سراسر ایران برای دفاع، به خرمشهر بیایند… امروز ۲۵ سال از آن روزها میگذرد. اکنون خرمشهر زنده است اما هنوز زخم را در سیمای شهر میتوانیم ببینیم، بنابراین باید برای این شهر بیشتر فداکاری کرد. تا رسیدن به خرمشهر خرم و آبادان آباد، فاصله داریم..»
«عراق به هیچ وجه قصدِ جنگ با ایران را در خارجِ از چارچوبِ دفاع از حاکمیّت و حقوقِ مشروعِ خویش ندارد … دولتِ عراق صمیمانه امیدوار است که دولتِ ایران وضعیّتِ جدید را بپذیرد و با درایت و منطق عمل کند.»
سعدون حمادی۲۱ سپاتمبر ۱۹۸۰، UNSCOR,supplement for July,August,September 1980,pp.113-114(S/14191)
«طبق اطلاعاتی که به ما رسیده آمریکا و یک کشور دیگر درصدد تقویت نیروی هوایی عراق برآمدهاند. اما هیچ کمکی صدام را نجات نخواهد داد.»
میرحسین موسوی روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۸ مرداد ۱۳۶۱، صفحهٔ ۱۲
«صدام زمانی خواب سلطه بر خلیج فارس را میدید، که با نیروی رزمندگان مؤمن، این خواب درست از آب درنیامد.»
میرحسین موسوی روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۸ مرداد ۱۳۶۱، صفحهٔ ۱۲
«به هر حال تیز پروازان دلیر نیروی هوایی و رزمندگان مؤمن ما، هرلحظه حاضرند دست این رژیم آمریکایی را بشکنند.»
میرحسین موسوی روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۸ مرداد ۱۳۶۱، صفحهٔ ۱۲
«صدام البته از هر جنایتی که از دستش بر بیاید خودداری نمیکند و نکردهاست و از اول جنگ هم هر زور و قدرتی که داشته پای کار بردهاست، لافهایی که میزند لافهای بیهودهای است، زیرا او درصدد است که امنیت خلیج فارس را مورد تهدید قرار دهد، در مقابل این مسئله نه تنها کشورما، بلکه همه کشورهای منطقه خلیج فارس خواهند ایستاد .»
«با سقوط صدام جبهه مبارزه با صهیونیسم یک عمق استراتژیک پیدا خواهد کرد و اسرائیل باید آرزوی خودش را که در میان کشورها به عنوان پایگاه استعمار عامل امپریالیسم باشد از دست بدهد .»
«هنگام شروع جنگ ذخایر ارزی ما در مقابل عراق که ۳۶ میلیارد دلار ذخیره ارزی داشت بسیار اندک بود و به خاطر نبودن مکانیزمی که مصرف را با درآمد ارزی ما متعادل کند و همچنین عدم فروش نفت به حد کافی در حالت بدی قرار گرفتیم … مکانیسمی را پیشنهاد کردیم تا تعادلی بین درآمدهای ارزی و مصارف ما باشد؛ بنابراین باید دقت کرد تا این مقادیر محدود ارزی در جایی مناسب خرج شود.»
وقتی پای دفاع از سرزمین پیش میآید تا جایی که از سرزمینمان دفاع میکنیم، چاره ای نیست و باید این کار را بکنیم ولی من احساس میکنم که ذات انسان خردهشیشه دارد و به محض این که از دفاع فارغ میشود و کمی قدرت میگیرد، خودش جنگ را دامن میزند و آن را ادامه میدهد؛ یعنی همان اتفاقی که دیدیم بعد از فتح خرمشهر پیش آمد و مسائل گوناگونی که پس از آن به وجود آمد.
من هرگز و تحت هیچ شرایطی به کسی باج ندادهام و حتی درسختترین شرایط به ساختن فیلمی که از نظر هنری باور ندارم که فیلم خوبی میشود، اقدام نمیکنم.
جعفر پناهی، ۱۰ ژوئن ۲۰۰۸/ ۲۱ خرداد ۱۳۸۷؛ مصاحبه با «رادیو فردا»[۷]
همه به حق گفتهاند که عراق بود که این جنگ ظالمانه، احمقانه و خطرناک را آغاز کرد. عراق طبق قوانین موجود مهاجم است. ولی چه کسی جز این ملا با ارسال مزدوران، آدمکشان و پول به منظور متزلزل کردن همسایهٔ غربی ما، عراق را به جنگ کشاند، حتی به این کار ناگزیرش کرد؟ … مأموران خمینی با تحریک اکثریث شیعه علیه دولت، ثبات عراق را به مخاطره انداخته بودند.
خمینی فکر همه چیز را کرده بود: سرنوشت ملت عراق را همچون سرنوشت ایران به تنهایی میخواست سامان دهد، به علاوه از نظر او ایران و عراق، در پهنهٔ قلمرو اسلامی، حکم واحد را داشت و عراقیها هم طبعاً نمیتوانستند این نوع تظاهرات را جدّی تلقی نکنند. چند ماهی این وضع را تحمل کردند و بعد دست به حمله زدند.
این جنگی که فقط برای مصرف داخلی به راه افتاد، مثل همهٔ جنگها ابلهانه است، به خصوص علیه عراق که هرگز برای ما خطری محسوب نمیشدهاست. ما هر دو متعلق به یک منطقهٔ نفتخیزیم و منافع اقتصادیمان به هم پیوستهاست. رژیم سیاسی عراق درست است که برای خمینی غیرقابل تحمل است ولی باید این نکته را بداند که آدم همه چیز را میتواند عوض کند جز پدر و مادر و در غالب موارد همسایهاش را. ظاهراً این واقعیت بدیهی در سورههایی که خمینی طبق آنان عمل میکند، درج نیست.
من در عکاسی جنگ به دنبال تکنیک نبودم، بیشتر به دنبال محتوای واقعه بودم. هدف اصلی من انسان و تأثیرات جنگ به روی انسان بود. به همین دلیل از تکنیک فاصله میگرفتم و خودم را به انسان نزدیک میکردم، انسانی که میتواند درون زشتیها غرق شود. جنگ زشتترین فاجعه بشری است و اصلاً قهرمان ندارد، ولی روش انسانی قهرمان دارد. جنگ هیچگاه برای بشریت قهرمان نمیسازد ولی روش انسانی برای بشر قهرمان میسازد.
من در دل جنگ در جستوجوی انسان بودم؛ چراکه قهرمان را در جنس انسانیت و ارزشهای انسانی که در جنگ خمیر و له میشد، جستوجو میکردم؛ جانهایی که متلاشی میشد. نوع اخلاص رزمندگان در قاب عروج انسانها برایم تجسم پیدا میکرد و مهم بود. انسانهایی که آنجا جنگیدند، خالص و صادق بودند.
آیا تاریخ و نسلهای جدید میخواهند با جنگی که نمیتوان حوادث، احساسات و عواطفی که در آن موج میزد را بیان کرد، رودررو شوند؟ تنها چیزی که میتواند به نوعی حس فضای جنگ را زیر پوست جریان دهد، عکسهای جنگ است.
سعید صادقی، ۲۵ ژوئن ۲۰۱۹/ ۴ تیر ۱۳۹۸؛ مصاحبه با «ایسنا»[۹]