اکبر گلپایگانی
ظاهر
اکبر گلپایگانی خوانندهٔ موسیقی کلاسیک ایرانی است.
گفتاوردها
[ویرایش]- فکر میکنید آن زمان بر سر ما نمیزدند؟ همان زمان که من به دعوت پیرنیا، سرپرست برنامه «گلها»، البته نه برای برنامه «گلهای رنگارنگ» بلکه برای برنامه «گلهای جاویدان» به رادیو رفتم تا آواز بخوانم، در راهرو با آقای مشیر همایون شهردار برخورد کردم که آن زمان رئیس موسیقی رادیو بود. او میدانست که من نزدیک به ۱۰ سال شاگرد نورعلی خان برومند بودهام. همین آقای لطفی خدا بیامرز دو سال با من همشاگردی بود اما من ۹ سال و نیم شاگرد نورعلی خان بودم. مشیر همایون که من را در راهرو دید، گفت «گلپا جان کجا میروی؟»، گفتم «میروم برنامه گلهای جاویدان برای آقای پیرنیا، آواز راست پنجگاه و نوا که خوانده نشده یا کمتر خوانده شده را بخوانم»، گفت «آقا برو پشت مُرده بخوان!»، گفتم «من؟!»، گفت «آره»، گفتم «چرا؟»، گفت «کسی دیگر آواز گوش نمیکند».[۱]
- برخلاف همه که تصور میکنند ۷نت در موسیقی وجود دارد، معتقدم نت هشتمی هست که سکوت نام دارد. من نه به سیاست علاقهمندم و نه از آن سررشتهای دارم. وقتی میتوانم در هر آواز اسم خدا را بیاورم چرا بهدنبال سیاست بروم؟ تا وقتی به اصل، دسترسی دارم دنبال فرع نمیروم.[۲]
- نمیتوانم از خاک وطنم دل بکنم و فکر دوری از ایران به ذهنم خطور نکردهاست. حتی اگر تا پایان عمر آواز نخوانم، خاکم را ترک نمیکنم. مخاطب من اینجاست؛ برای همین ماندم و به قول شما هزینه دادم. به قول شاعر چه کنم عاشق ایرانم من…[۲]
- یک بار از دستاندرکاران موسیقی سؤال کردم که چرا مرا از آوازخواندن منع کردهاید؟ گفتند چهکسی گفته نخوان؟ البته عدهای گفته بودند اگر گلپا بخواند صدای ما دیگر گل نمیکند و بههمین دلیل در آن برهه کاری کردند تا از صحنه هنر دور باشم اما معتقدم مردم در مورد شخصیت هنرمندان قضاوت میکنند. اگر مردم پشت سر هنرمندی نباشند بهرغم برخورداری از حمایت صاحبمنصبان محبوب نمیشود اما هنرمندی که در مسیر مردم قدم بردارد صاحب ارج و قرب میشود. خدا را شکر در سالهای دوری از صحنه مورد توجه مردم و بخش قابل ملاحظهای از اهالی موسیقی بودهام. خطاب به آنهایی که مانع فعالیت هنریام در این سالهای طولانی شدهاند میخواهم بگویم: «شکست شیشه دل را مگو صدایی نیست/ که این صدا به قیامت بلند خواهد شد»[۲]
- عدهای ایراد گرفتند که گلپا برای جوانها و عامه مردم میخواند. اتفاقاً من فقط برای مردم میخوانم، برای دل جوانانها میخوانم. همه دلخوشیام در طول سالها این بوده که علیه مردم چیزی نخواندهام. میگویند گلپا به موسیقی پشت پا زد. من برای مردم و بدون درنظر داشتن نفع مالی میخوانم و تا جاییکه جان در بدن دارم این روال زندگیام خواهد بود.[۲]
- از دوران جوانی اهل کتاب و مطالعه بودم. شاید خیلی از جوانان امروز نمیدانند که چندین و چندجلد کتاب نوشتهام؛ البته خودم هم اصراری ندارم که جار بزنم. من کارم را انجام دادهام و نقش خود را در موسیقی ایفا کردهام. ۵کشور بزرگ دنیا به من مدرک دکتری اعطا کردهاند و ۲بار مجسمهام را ساختهاند اما نسل کنونی در ایران آنطور که باید و شاید با افتخاراتم آشنا نیست.[۲]
- من از تیم فوتبال ایرانجوان با مربیگری حسین فکری شروع کردم و بعد به تیم دارایی رفتم که از تیمهای مطرح ایران بود و سپس به دانشکده افسری و در تیم سرباز بازی کردم و همدوره ما در آن زمان حسین خواجه امیری (ایرج) بود که در خدمت ایشان از صدای زیبای او لذت میبردیم.[۳]
- ردیف همان چهار عمل اصلی ریاضی است. شما فقط آنها را یادمیگیرید ولی نمیتوانید روی آنها مانوری دهید و یک اثر خلق کنید. شما همینطور بگویید دو دوتا، تا کی؟ آدم خسته میشود. موسیقی ما حالایک شکل شده و همه شبیه همدیگر میخوانند. شعرها جدید است و طراوت و واضحی گذشته را ندارد.[۳]
دربارهٔ او
[ویرایش]- «تا قبل از آمدن اکبر گلپایگانی، مردم استقبال کمی از آواز میکردند اما با آمدن ایشان تازه فهمیدند مثلاً در دستگاه شور، گوشهای هم به اسم مثنوی داریم که ملودی بسیار زیبایی دارد. او شنوندهها را به خود جذب کرد، ما باید کاری کنیم که آواز ایرانی فقط به مخاطبان خاص محدود نشود.»[۴]
- «دو صدا در تاریخ موسیقی ما جاودانیاند؛ آن هم نه برای عظمت صدا و سواد موسیقاییشان، بلکه به دلیل رنگ صدا. یکی از این صداها اکبر گلپایگانی است و یکی هم نادر گلچین. در سالها عمری که من کردهام مشابه این دو صدا را نشنیدهام. این صداها به ملودی روح و عظمت میدهند. اشتباه میکنند ترانههای زیبایی که سالها داوود پیرنیا در برنامه گلها جمعآوری کردهاست را پخش نمیکنند. یکی از صداهایی که من دوست داشتم با او کار کنم، اما به دلیل همان معذوریت اداری بین وزارت فرهنگ و هنر و رادیو این همکاری اتفاق نیفتاد، آقای گلپایگانی بود. یادش بخیر من و آقای گلپایگانی کلاس هفت و هشت و نه با هم همکلاس بودیم و من هم مبصر کلاس بودم.»[۵]
- «صدایی زیباتر از صدای استاد اکبر گلپایگانی نشنیدهام، سه بیت در یک آواز را آنچنان زیبا میخوانند که اگر حافظ یا سعدی زنده بودند او را تحسین میکردند، اینها نبوغ است و مادر میدهد، فکر نمیکنم همه را استاد یاد بدهد.».[۶]
- «کلاس هشتم یا نهم بودم که خواننده جدیدی قدم به عرصه گذاشت که یکباره توجه همگان را به خود جلب کرد؛ اکبر گلپایگانی.»[۷]
- محسن کرامتی
- «صدای گلپا اشک استاد صبا را درآورد. وقتی صدای گلپا از رادیو پخش میشد، خیابانها از مردم خالی میشد.»[۸]
منابع
[ویرایش]- ↑ گفت و گوی«قانون»بااکبر گلپایگانی:مدعیان موسیقی اصیل دلسوز جوانان نیستند، ۱۳۹۶/۶/۲۵.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ ۲٫۴ احوالپرسی از اکبر گلپایگانی که 4 دهه خاموشی را به ادامه فعالیت هنری در غربت ترجیح دادهاست چه کنم عاشق ایرانم، ۲۶ مهر ۱۳۹۷
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ گفت وگو با علی اکبر گلپایگانی به بهانه دریافت جایزه جهانی رز طلایی: جایزه ام را از مردم گرفتهام، روزنامه ایران، ۱۰ تیر ۱۳۹۱.
- ↑ «من به دلیل عشق و علاقه و وابستگی بیحد و حصری که به شعر و ادبیات فارسی داشتم هیچوقت نتوانستم به زندگی در جایی غیر از ایران فکر کنم»، گفتگوی نادر گلچین با موسیقی ایرانیان، ۲۰ اسفند ۱۳۹۳.
- ↑ گفتوگوی مفصل ایرنا با آهنگساز نامدار موسیقی ایران؛با استاد عباس خوشدل؛ از نیلبک تا نوای کاروان و نیلوفرانه، ۶ مهر ۱۳۹۸.
- ↑ برنامه نقد موسیقی، اردیبهشت ۱۳۹۵.
- ↑ گفتگو با روزنامه همشهری، ۲۸ آبان ۱۳۹۷.
- ↑ صحبتهای محمدرضا لطفی در مورد استاد گلپا.
این یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |