نادر گلچین
ظاهر
نادر گلچین (زاده ۱ مهر ۱۳۱۵ رشت – درگذشته ۳۱ شهریور ۱۳۹۶ تهران) خواننده آواز کلاسیک ایرانی بود. نادر گلچین از جمله خوانندگان صاحب سبک و دارای صدایی خاص خود بود. بیشتر آثار او به سالهای پیش از انقلاب بازمیگردد.
گفتاوردها
[ویرایش]۱۳۹۵
[ویرایش]- «چند ماه پیش در مراسمی که برای بنده در تالار وحدت برگزار شده بود خانم خبرنگاری قبل از اجرای رسمی برنامه در سالن انتظار من را دید و با صدای بلند دوان دوان پیش آمد و بعد از اظهار لطفی که داشت، از من پرسید «شما بهتر میخوانید یا آقای شجریان؟» من از سؤال این خبرنگار بسیار متعجب شدم و به او پاسخ دادم «سؤال شما از صورت مسئله غلط است که باید آن را پاک کنید». این مثال را گفتم تا به این نکته اشاره کنم که هر هنرمند و نوازنده ای شنونده ای دارد که یا از اثر آن هنرمند خوشش میآید یا نمیآید؟ چنین فضایی موجب گرایشات مختلف شنیداری در سلیقه مخاطبان میشود که باید به این نکته توجه کنیم و اصلاً هنرمندی را با هنرمند دیگر مقایسه نکنیم.»[۱]
۱۳۹۳
[ویرایش]- «ما باید اساس موسیقی خودمان را حفظ کنیم و بعد به تزیینات آن بپردازیم، اگر گوش شنونده از ریشههای آواز ایرانی دور شود، فاجعه رخ میدهد»
- «در اوایل انقلاب اغلب به من پیشنهاد میشد که سرود اجرا کنم. البته تعدادی سرود هم توسط برخی خوانندهها اجرا شد که صدایشان برای این کار مناسب بود اما وقتی به من پیشنهاد میدادند که سرود بخوانم، خودم اذعان میکردم که نمیتوانم. خواندن سرود توانایی خاصی را میطلبد و هر خواننده لطیفخوان و ظریفخوانی نمیتواند هیجان سرود را اجرا کند؛ بنابراین وقتی چنین کارهایی به من پیشنهاد میشد آنها را نمیپذیرفتم.»
- «بعد از انقلاب، مسوولانی که در رأس کار قرار گرفتند- چون شناخت دقیقی از موسیقی نداشتند- هنرمندان زیادی را ممنوعالکار کردند، در این بین من هم مورد بیمهریهای اینچنینی قرار گرفتم.»
- «من به دلیل عشق و علاقه و وابستگی بیحد و حصری که به شعر و ادبیات فارسی داشتم هیچوقت نتوانستم به زندگی در جایی غیر از ایران فکر کنم.»
- «ناگفته پیداست که این دو نفر (داوود پیرنیا و هوشنگ ابتهاج) از نظر ماهیت اصلی و محصول نهایی کارشان تفاوتهای اساسی با هم داشتند. درست مثل طعم دو غذای متفاوت که رنگ و بوی خاص خود را دارند.»
- «آقای ابتهاج اطلاعات شعری بسیار زیادی دارد و یکی از شعرای برجسته ایران است و بیشک در تاریخ ادبیات ایران ماندگار خواهد بود اما این کفایت نمیکند. چون برای مدیریت بر موسیقی باید تا حدی هم دانش موسیقی وجود داشته باشد. او آن اندازه که داوود پیرنیا به موسیقی اشراف داشت و از دیگران کمک میگرفت به این مسئله توجه نمیکرد و تنها کسی که کارهای ایشان را به لحاظ موسیقایی اداره میکرد فریدون شهبازیان بود.»
- «من همیشه دوست داشتم که از خشکی ردیف و اجرای صرف آن فاصله بگیرم. به همین دلیل هم معمولاً میگویند من روش خاص خودم را دارم.»
- «من مسوول موسیقی ارشاد شهر سنندج در دوران بحبوحه جنگ بودم اما کارمندان آنجا با وجود اینکه میگفتند برای من احترام قایل هستند، نمیتوانستند بپذیرند که یک غیربومی در این سمت مشغول به کار است. پس از این اتفاق به تهران برگشتم و به مسوولان وقت گفتم که با شرایط موجود، نمیتوانم در سنندج کار کنم. آنها هم پذیرفتند و قرار شد که سمتی را در تالار وحدت برایم در نظر بگیرند تا در تهران مشغول به کار شوم. اما پس از دو ماه و چند روز، نامهای به دستم رسید با این مضمون که شما از دستور پیروی نکردید و ترک خدمت کردهاید و به همین دلیل شما اخراج هستید؛ و من را دوباره اخراج کردند.»[۲]
دربارهٔ او
[ویرایش]- «از مجموعه ترانههایی که در عمر هشتاد و یک ساله خود شنیدهام، شعر و آهنگ مرغ سحر ساخته مرتضی نیداود و سروده ملکالشعرای بهار با تنظیم فرامرز پایور و صدای نادر گلچین، نه تنها سرآمد بوده، که کلام مؤثر بهار، زنگ دل میزداید و برای زخم دل، مرهمی است بینظیر. «مرغ سحر» داستان خستگی، و نالهاش قصههای بیپایان ماست. عقیده دارم که این درهمآمیزی آهنگ، شعر، تنظیم و خواندن، یک اتفاق نادر در موسیقی ما بودهاست. تا کجا و تا کی، مادر گیتی دیگر یک ملکالشعرای بهار بزاید؟ گُلچین عزیز؛ تو خودت گُلی و این دیگران هستند که باید از نوای دلانگیز صوت تو گُلچین باشند. میدانم که سالهاست از این هیاهوی موسیقی به دور بودهای و خاموشی گزیدهای، اما این را بدان که قدر صدای نرم و دلنشینات با همین تصنیف «مرغ سحر» که خواندهای، پیش اهل نظر، برای همیشه محفوظ خواهد بود. من که عمری را در راه هنر موسیقی سپری کردهام و رنج و مرارت بسیار کشیدهام، نیک میدانم که «آواز»، شیونهای ناهنجار نیست،... و اساساً استادی در کار و عمل هنرمند است، نه در لفظ دیگران! من هرگز اهل مداهنه نبودهام و نیستم، ولی لازم دیدم که در این وقت و هنگام، و پس از گذشت سالها، از بهترین پدیدآورندگان تصنیف جاودانه «مرغ سحر»، به سهم خودم، یاد و تقدیر کنم. موسیقی ما گرچه در این سالیان، فقیر یا بهتر بگویم: تحقیر شدهاست، اما… ای خدا، ای فلک، ای طبیب، جوانهای ما را یاری کن تا راه صحیح در این هنر بپویند؛ و فردای بهتری برای آن بجویند.»
منابع
[ویرایش]- ↑ اعطای نشان درجه یک هنری به فضلالله توکل/ دو اثر استاد رونمایی شد، ۲۰ آذر ۱۳۹۵.
- ↑ گفتگو با روزنامه اعتماد، ۲۰ اسفند ۱۳۹۳.
- ↑ نشان «مرغ طلایی» حسن کسایی برای خواننده تصنیف «مرغ سحر»، ۵ اسفند ۱۳۸۸.