مورچه
ظاهر
- «ای شخص کاهل نزد مورچه برو و در راههای او تأمل کن و حکمت را بیاموز که وی را پیشوایی نیست و نه سرور و نه حاکمی اما خوراک خود را در تابستان مهیا میسازد و آذوقه خویش را در موسم حصاد جمع میکند.»
- انجیل عهد عتیق، امثال سلیمان - ۶، ۶، ۷، ۸
- «آزارش به مورچه نمیرسد.»
- «چشم مور و پای مار و نان ملا کس ندید.»
- «چوب نرم را موریانه بخورد.»
- «در خانه مور شبنمی طوفان است.»
- «شیر از مورچه می گریزد.»
- «فیل روی پلک چشمان دیده نمیشود اما مورچه آن طرف رودخانه دیده میشود.» ضربالمثل اندونزیایی
- «مورچه چیه که کلهپاچهاش چی باشه.»
- «مور در خانه خود حکم سلیمان دارد.»
- «مور همان به که نباشد پرش.»
مورچه در شعر فارسی
[ویرایش]- «آهنی را که موریانه بخورد// نتوان برد از او به صیقل زنـگ»
- «بود قطره آب، طوفان مور// به کم مایهای، ناقص آید به شور»
- «پای ملخ پر بود از دست مور// دجله بود قطرهای از چشم کور»
- «پس از بردن و گـرد کردن چو مور// بخور پیش از آن کت خورد کرم گور»
- «دشمن خواجه به بال و پر مغرور مباد// که هلاک و اجل مورچه اندر پر اوست»
- «دولت (همت) اگر سلسلهجنبان شود// مور تواند که سلیمان شود»
- «مروت نباشد بر افتاده زور// برد مرغ دون دانه از پیش مور»
- «مور گرد آورد به تابستان// تا فراغت بود زمستانش»
پیوند به بیرون
[ویرایش]
این یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |