پرش به محتوا

گناه

از ویکی‌گفتاورد

گناه

گفتاوردها

[ویرایش]
  • «هرکسی که گناه می‌کند بردهٔ گناه است.»
  • «گناهی که تو را پشیمان کند بهتر از کار نیکی است که تو را به خود پسندی وادارد.»
  • «آفریده [بنده] را فرمان بردن نشاید آنجا که نافرمانی آفریننده [خدا] لازم آید .» (در اصل: لا طاعةَ لمخلوق فی معصیة الخالق)
    • ترجمه‌های دیگر: «هیچ آفریده‌ای را حقِّ فرمانبری از دیگری ندارد آنجا که نافرمانی آفریدگار باشد.»
    • علی بن ابی‌طالب نهج البلاغه، کلمات قصار، ۱۶۵
  • «[ از او دربارهٔ خِیر پرسیدند: ] خیر و خوبی آن نیست که مال و فرزندت بسیار شود، بلکه خیر آن است که دانشت فراوان گردد و صبرت بزرگ مقدار شود، و در پرستش پروردگار در میان مردم سرفراز باشی. پس اگر کاری نیک کردی خدا را سپاس گویی و اگر گناه ورزیدی از او آمرزش جویی، و در دنیا خیری نیست جز دو کس را: یکی آن که گناهانی ورزید و به توبه آن گناهان را در رسید، و دیگری آن که در کارهای نیکو شتابید.»
  • «نماز گناهان را می‌زداید چنان‌که برگ را از درخت بزدایند، و گناهان را از گناهکار می‌گشاید، چنان‌که بند از کسی بگشایند.»
  • به همان اندازه که گناه را در درون خود کوچک بشماری آن گناه نزد خداوند بزرگ می‌شود، و هر چه یک گناه را در درون خود بزرگ به حساب آوری آن گناه نزد خداوند کوچک می‌شود.
  • «بهترین ثواب راستی و بدترین گناه دروغ است.»
  • «کسی که از صحنه گناه غایب باشد، ولی در دل به آن راضی باشد، همچون کسی است که در صحنه گناه بوده است.»
  • «دلت گر به راه خطا مایلست// ترا دشمن اندر جهان خود دلست.»

منابع

[ویرایش]