کیهان: ادیسهای فضازمانی فصل ۱ قسمت ۱
کیهان: ادیسهای فضازمانی یک مستند علمی سریالی، محصول ۲۰۱۴ آمریکا میباشد.
- مجری نیل دگراس تایسون.
گفتاوردها
[ویرایش]عالم، همه آن چیزی است که وجود دارد
وجود داشته است
یا به وجود خواهد آمد
با من همراه شوید
یک نسل قبل بود که
اخترشناسی به نام کارل ساگان اینجا ایستاد
و صدها میلیون نفر از ما را با خود
به سفری پرماجرا برد
حالا وقت آن فرا رسیده که دوباره عازم این سفر شویم
ما در آستانه آغاز سفری هستیم که ما را با خود
از دنیای ابعاد بینهایت کوچک تا جهان بینهایت
و از سپیده دم زمان تا آیندهای دور خواهد برد
ما به کاوش کهکشانها و ستارهها و دنیاهای دیگر خواهیم پرداخت
به موج سواری برروی امواج گرانشیِ فضا-زمان خواهیم پرداخت
با حیات در دل آتش و یخ رودرو خواهیم شد
به کاوش سیارههای ستارگانی خواهیم پرداخت که هیچگاه نمیمیرند
به کشف اتمهایی هم جرم با خورشیدها خواهیم پرداخت
و جهانهایی کوچکتر از اتم
عالم اما داستانی درباره خود ما هم هست
حماسهای پر شکوه از اینکه چطور گروهی از شکارچیان و دانه چینها
راه خود را به سوی ستارگان پیدا کردند
یک ماجراجویی بزرگ با قهرمانانی بسیار
برای انجام این سفر به قوه تخیلمان نیاز خواهیم داشت
اما تخیل به تنهایی کافی نیست
چراکه واقعیت جهان از هرآنچه که ممکن است به تخیل ما در آید
بسیار شگفت انگیز تر است
این سفر ماجراجویانه، به مدد چندین نسل از محققانی ممکن شده است
که به مجموعه سادهای از قوانین وفادار و متعهد بودهاند
آزمودن نظرها با آزمایش و مشاهده
توسعه دادن ایدههایی که از این آزمونها موفق بیرون آمدند و
رد کردن آنهایی که در آزمون شکست خوردند
دنبال کردن مدارک به هر کجایی که ما را رهنمون میشوند
و به پرسش گرفتن همه چیز
این قوانین را بپذیرید
و عالم از آن شما است
حال! با من همراه شوید
در این سفینه خیال
رها از محدودیتهای فضا و زمان
میتوانیم به هر جایی سفر کنیم
اگر میخواهید ببینید ما در کجای فضا قرار داریم
نگاهی به پنجره مقابل بیاندازید
در بعد زمان گذشته در زیر پای ما قرار گرفته است
این زمین مااست آنگونه که دویست و پنجاه میلیون سال بود
اگر میخواهید آینده را ببینید، بالا را نگاه کنید
زمین ما در ۲۵۰ میلیون سال آینده منظرهای شبیه به این خواهد داشت
اگر قرار است جسورانه
به دوردستهای عالم سفر کنیم
باید آدرس کیهانی خود را بدانیم
و این اولین خط این نشانی است
ما روی زمین زندگی میکنیم تنها خانهای که تا کنون
در کنارههای دور دست جهان شناختهایم
نزدیک ترین همسایه ما ماه است. بدون آسمان
بدون اقیانوس و بدون حیات
تنها با زخمهایی یادگار از برخوردهای کیهانی
ستاره ما نیرو بخش بادها و موجها
و همه انواع حیاتی است که در سطح سیاره ما وجود دارد
خورشید همه سیارههای منظومه شمسی را
در آغوش گرانش خویش گرفته است خانوادهای که از عطارد آغاز میشود
زهره پوشیده از ابر جایی که اثر گلخانهای لجام گسیخته
آن را به چیزی شبیه جهنم بدل کرده است
سیارهای که خشکیهای آن هم اندازه خشکیهای زمین است
کمربندی از سیارکهای سنگی که در بین مدارهای
مشتری و مریخ به دور خورشید در حال گردش هستند
با چهار قمر عظیم و دهها قمر کوچکتر
مشتری به گونهای منظومه کوچکی برای خود تشکیل داده است
جرم مشتری به تنهایی بیشتر از مجموع جرم بقیه سیارههای منظومه ما است
لکه سرخ غول آسای مشتری
طوفانی به ابعاد سه برابر سیاره ما
که قرنها است در حال وزیدن است
دُردانه منظومه شمسی ما زحل
با حلقههایی که همچون شاهراههایی شکل گرفته از بی شمار گوله برفیهایی است
به آرامی این سیاره را غلط زنان دور میزنند که
هر کدام از این گوله برفیها، قمری کوچک به شمار میروند
و نپتون
دوردست ترین سیارهها که برای مزدمان باستان ناشناخته بودند
و تنها بعد از اختراع تلسکوپ بود که کشف شدند
فراسوی دورترین سیاره
جمعیتی از دهها هزار دنیای یخ زده قرار دارد
و پلوتو یکی از آنها است
از بین همه فضاپیماهای ما
این یکی بیش از دیگران از خانه دور شده است
این سفینه پیامی را برای میلیاردها سال آینده با خود حمل میکند
نشانهای از اینکه ما چه کسانی بودیم
چه احساساتی داشتیم
و موسیقی که ما ساخته بودیم
در اعماق ژرف تر آبهای
این اقیانوس عظیم کیهانی
بی شمار جهان دیگر در مقابل ما است
شاید از اینجا خورشید شبیه به ستارهای معمولی دیده میشود
اماهنوز هم کشش گرانشی خود را
بر تریلیونها هسته دنباله دار یخ زده اعمال میکند
بقایایی از دوران پیدایش منظومه شمسی
در حدود ۵ میلیارد سال پیش
نام این منطقه ابر اورت است
هیچ کس تا کنون نه آنها را از نزدیک دیده است و نه میتوانسته که ببیند
چرا که هر کدام از این دنیاهای کوچک
به اندازه فاصله زمین از زحل
با نزدیک ترین همسایه خود فاصله دارند
این ابر عظیم دنباله دارها منظومه شمسی رادرون خود محصور کردهاند
که دومین خط از نشانی کیهانی ما را تشکیل میدهد
زمین منظومه شمسی
ما فقط به مدت چند دهه است که توانستهایم سیارههایی
در اطراف ستارههای دیگر را کشف کنیم
اما میدانیم که سیارهها بسیار فراوان هستند
و تعداد آنها از ستاره هاهم بیشتر است
تقریبا همه آنها بسیار متفاوت از زمین ما خواهند بود
و برای زندگی به آن گونهای که ما میشناسیم محیطی متخاصم به شمار میروند
اما ما اصلا درباره حیات چه میدانیم؟
ما تا کنون تنها با یک نوع حیات مواجه بودهایم
حیات زمینی
چیزی میبینید؟
فقط فضای خالی. درسته؟
چشمان انسان تنها میتواند باریکه از نوری را ببیند که
در عالم میدرخشد
اما علم به ما توان آن را داده است که بتوانیم چیزهایی را ببینیم که حسهای ما نمیتوانند
فروسرخ یکی از انواع نوری است
که با کمک عینکهای دید در شب میتوان آن رادید
حسگری فروسرخ را در مقابل تاریکی قرار دهید
سیاره سرگردان
جهانی بدون خورشید
میلیاردها نمونه از آنها در کهکشان ما هستند شناور در تاریکی ابدی
آنها یتیم هستند. سیارههایی که به دلیل شرایط آشوبناک تولد منظومه مادری خویش
از ستاره مادر خویش دور افتادهاند
سیارههای سرگردان هستههایی مذاب
و سطحی یخ زده دارند
شاید اقیانوسهایی از آب مایع
در منطقهای میان این دو کرانه حداکثری وجود داشته باشد
کسی چه میداند آنجا چه چیزی ممکن است در حال شنا کردن باشد؟
این کهکشان راه شیری است آنگونه که در نور فرو سرخ دیده میشود
نه فقط درخشان ترین نقاط نورانی که تک تک نقاطی که میبینید
یک ستاره است
چند ستاره؟
چه تعداد دنیای (سیاره) دیگر؟
چند روش مختلف برای زندگی و حیات؟
ما در کجای این تصویریم؟
آن بازوی بیرونی را میبینید؟
انجا، جایی است که ما زندگی میکنیم
در فاصلهای در حدود ۳۰ هزار سال نوری از از مرکز
کهکشان راه شیری
خط بعدی آدرس کیهانی ما است
الان صد هزار سال نوری از خانه فاصله داری
نور که سریعترین چیزی است که وجود دارد
صدهزار سال طول میکشد تا از زمین به ما برسد
این کهکشان بزرگ مارپیچی در آندرومدا است
کهکشانِ همسایه دیوار به دیوار ما
ما دو کهکشان عظیم (راه شیری و آندرومدا)
و چندتایی کهکشان کوچکتر را
گروه محلی مینامیم
زمین منظومه شمسی راه شیری گروه محلی
از اینجا حتی نمیتوانیم کهکشان خودمان را پیدا کنیم
کهکشان ما فقط یکی از هزاران کهکشان در ابر خوشه سُنبُله است
در این مقیاس
همه اجرامی که میبینیم از جمله کوچکترین نقاط
هر کدام آنها یک کهکشان هستند
هر کهکشانی میلیاردها ستاره را در دل خود جای داده است
و بی شمار دنیای دیگر
با همه این احوال کل ابر خوشه سنبله هم
فقط بخش فوقالعاده کوچکی از عالم ما را تشکیل داده است
این عالم است در بزرگترین مقیاسی که میشناسیم
شبکهای از صد میلیارد کهکشان
این آخرین خط در نشانی کیهانی ما است
فعلا
زمین منظومه شمسی کهکشان راه شیری گروه محلی ابر خوشه سنبله جهان قابل مشاهده
جهان قابل مشاهده!؟
معنی این مفهوم چیست؟
حتی برای ما سوار بر سفینه خیالمان
حدی برای دیدن دور دستها در فضا – زمان وجود دارد
این حد، افق عالم است
در فراسوی این افق بخشهایی از جهان قرار دارد
که آن قدر از ما دورند که
تاریخ ۱۳٫۸ میلیارد ساله جهان
زمانی کافی برای
رسیدن نور آنها به ما نبوده است
بسیاری از ما مظنونیم که همه اینها
همه جهانها، ستارهها کهکشانها و خوشههای
درون جهان مشاهده شدنی ما
فقط حبابی کوچک در اقیانوسی نا متنهای
از عالمهای دیگر باشد
... یک کیهان سار (مولتی ورس)
جهانی بر جهانی
دنیاهایی بی پایان
کمی احساس کوچکی میکنید?
خوب در این مقیاس از عالم، ما واقعا کوچک هستیم
ما شاید موجود کوچکی باشیم که روی یک ذره غبار زندگی می کنه
که در عظمتی بی پایان غوطه ور است
اما ما کوچک فکر نمیکنیم
این چشم انداز کیهانی نسبتا تازه و جدید است
در حدود چهار قرن پیش دنیای کوچک ما نسبت به
بقیه عالم غافل بود
تلسکوپی وجود نداشت
عالم همه آن چیزی بود که میتوانستید با چشمان غیر مسلح ببینید
در سال ۱۵۹۹ (۹۷۸ خورشیدی)
همه میدانستند که سیارها و ستارهها
نورهایی در آسمان هستند که به دور زمین می گردندد
و اینکه ما در مرکز عالمی کوچک قرار داریم
عالمی که برای ما ساخته شده است
در تمام سیاره ما تنها یک مرد بود
که عالمهای نا متناهی و بزرگتر را پیش بینی میکرد
و فکر میکنید او چطور عید سال نو خود در
سال ۱۶۰۰ (۹۷۸ خورشیدی) را سپری میکرد؟
البته که در زندان بود
زمانی در زندگی ما فرا میرسد که
برای اولین بار متوجه میشویم در مرکز عالم قرار نداریم
اینکه به چیزی بسیار بزرگتر از خودمان تعلق داریم
این بخشی از فرایند بزرگ شدن است
و همانطوری که این اتفاق برای همه ما میافتد
برای تمدن ما هم در قرن ۱۶ میلادی
شروع به رخ دادن کرد
جهان را پیش از اختراع تلسکوپ تصور کنید
زمانی که عالم تنها همان چیزی بود که میتوانستی
با چشم غیر مسلح ببینی
در آن زمان بدیهی بود، که زمین بی حرکت و پایداره
و هرچیزی که در آسمانها وجود دارد
خورشید، ماه، ستارهها، سیارهها
به دور ما در حال چرخشند تا اینکه
یک ستارهشناس و کشیش لهستانی به نام کپرنیک
طرح نا متعارفی را ارایه داد زمین مرکز عالم نیست
بلکه فقط سیارهای مثل بقیه سیارهها
که به دور خورشید میچرخد
بسیاری از افراد، نظیر مصلح پروتستان، مارتین لوتر
این ایده را به عنوان بی حرمتی جنجال برانگیزی در مقابل متن مقدس برداشت کردند
آنها وحشت زده شده بودند
اما یک نفر بود که فکر میکرد کپرنیک به اندازه کافی جلو نرفته است
نام او جوردانو برونو
و یک شورشی مادرزاد بود
او مشتاق بود تا از آن جهان تنگ و کوچک پا بیرون بگذارد
حتی در قامت یک کشیش فرقه دومنیکن در ناپل
شخصی ناجوری نسبت به محیطش به شمار میرفت آن دوره زمانی بود
که آزادی اندیشه جایی در ایتالیا نداشت
اما برونو تشنه
دانستن همه چیز درباره خلقت خداوند بود
او جسورانه کتابهایی را میخواند که از سوی کلیسا ممنوع اعلام شده بود
و همین هم عامل نابودی اش شد
در یکی از آنها بود که
یک مرد اهل روم باستان که هزار و پانصد سال قبل از آن تاریخ درگذشته بود
با او از جهانی بسیار بزرگتر زمزمه کرد
جهانی بی مرز و بی پایان همچون تصوری که او از خدای خویش داشت
لوکرتیوس از خوانندههایش میخواست
تا تصور کنند که بر لبه جهان ایستادهاند
و تیری را به سوی بیرون آن پرتاب میکنند
اگر تیر به طور دایم به سفرش ادامه دهد پس به وضوح
در فراسوی آنچه شما گمان میکردید مرز جهان است ادامه دارد
اما اگر این تیر از حرکت باز بماند
مثلا به یک دیوار برخورد کند پس آن دیوار که
در فراسوی تصور شما از کرانه جهان قرار دارد باید لبه و مرز جهان باشد
حال ااگر شما برروی آن دیوار بایستید و تیر دیگری را پرتاب کنید
دوباره تنها همان دو امکان پیش میآید
یا برای همیشه به پرواز در درون فضا ادامه میدهد
یا به مرزی برخورد میکند
جایی که میتوانید بر آن بایستید و تیر دیگری بپرانید
در هر صورت جهان بی مرز و بیانتها است
عالم باید نامتناهی باشد
برای بورونو این ایده کاملا با عقل جور در میآمد
خدایی که او میپرستید نا متناهی بود
او استدلال میکرد چطور چنین خدایی میتواند مخلوقی خُرد و محدود بیافریند؟
این آخرین شغل پایداری بود که در طول زندگیش داشت
بعدتر زمانی که ۳۰ ساله بود
رویایی دید که که ایمانش را مستحکم کرد
در این رویا خود را در دنیایی میدید
که درون کاسهای از ستارهها محدود شده است
این عالمِ زمان برونو بود
برای یک لحظه وحشتی دلهره آور را تجربه کرد
نکند همه چیز
در زیر پای او از هم فرویپاشد
اما همه شهامتش را جمع کرد
من با اطمینان به سوی فضا بال گشودم
و به سوی بینهایت پرواز کردم و آنچه را دیگران
از دیدن آن نا توان بودند را را پشت سر گذاشتم
اینجا نه بالایی هست نه پایینی و نه لبهای
و نه مرکزی
من خورشید را دیدم که تنها ستارهای چون ستارههای دیگر بود
و ستارههایی که خورشیدهای دیگری بودند و هر یک را زمینی دیگر مانند زمین ما
همراهی میکرد
مکاشفه این عظمت همانند
عاشق شدن بود
برونو به مبلغی تبدیل شد تا
این بشارت نا متناهی را در سراسر اروپا پراکنده کند
او تصور میکرد بقیه عاشقان خداوند به طور طبیعی از این چشم انداز
عظیم تر و با شکوه تر آفرینش استقبال خواهند کرد
چه نادانی بودم
او از سوی
کلیسای کاتولیک در وطنش مرتد اعلام شد
کالوینیستها در سویس او را طرد کردند
و همینطور هم لوتریها در آلمان
برونو دعوتی مبنی
بر تدریس در اکسفورد در انگلستان را پذیرفت
او فکر میکرد بالاخره
فرصتی دست داده تا ایدههایش را با مخاطبانی از صنف و رده خود در میان بگذارد
من آمدهام تا چشم انداز تازهای از عالم را ارایه کنم
کپرنیک راست میگفت که جهان ما
مرکز عالم نیست
زمین به دور خورشید میچرخد
زمین یک سیاره است درست مانند بقیه سیارهها
اما کپرنیک تنها سپیده دم بود
من طلوع خورشید را برای شما آوردهام
ستارهها خورشیدهای سوزان دیگری هستند
که از همان ترکیبات مواد زمین ساخته شد اند
و آنها هم زمینهای پر آب خود را در اطرافشان دارند
با گیاهان و حیواناتی که هیچ کم ارزش تر و دون تر از دنیای ما نیستند
دیوانه شدهای یا نادانی؟
همه میدانند که فقط یک دنیا وجود دارد
چیزی که همه میدانند اشتباه است
خداوند نا متناهی ما جهانی نا متنهای آفریده است
با بیشمار دنیای دیگر
آنجایی که ازش آمدهای ارسطو را نخواندهاند؟
یا حتی کتاب مقدس را؟
من التماس میکنم، دوران قدیم را کنار بگذارید، سنت، ایمان و اقتدار قدیم را کنار بگذارید
بیایید را ه جدیدی را
با شک کردن به همه آن چیزهایی که آنها را
اثبات شده فرض میکردیم شروع کنیم مرتد، رافضی
کافر
خدای شما خیلی کوچک است
شاید یک فرد خردمند تر از این واقعه درس میگرفت
اما برونو چنین مردی نبود
او نمیتوانست چشم انداز صعودش در عالم را پیش خود نگاه دارد
علی رغم اینکه مجازات چنین کاری
در دنیای او شریرانه ترین نوع
بی رحمی و مجازاتی غیر معمول بود
جوردانو برونو در زمانی میزیست که چیزی به نام
جدایی نهاد دین از دولت وجود نداشت
یا دیدگاهی که آزادی بیان را حقی مقدس برای همه افراد
در نظر بگیرد
بیان عقایدی که با باورهای سنتی مغایرت داشت
میتوانست شما را به گرفتاری عظیمی دچار کند
برونر، بی پروا به ایالیا بازگشت
شاید دچار غم غربت شده بود
اما با این وجود او باید میدانست که وطنش
یکی از خطرناک ترین مکانها در اروپا است
که ممکن است بخواهد به آن سفر کند
کلیسای کاتولیک رم مجموعهای از دادگاهها را بر پا کرده بود
که به تفتیش عقاید (انگیزاسیون) معروف بودند
و تنها هدف آنها بازجویی و شکنجه هر کسی بود
که به خود جرات میداد تا نظری را بیان کند که با دیدگاه و نظر آنها تفاوت دارد
زمان زیادی نگذشت که برونو در چنگال
پلیس عقاید گرفتار آمد
این خانه به دوشی که جهان بی پایان را میپرستید
هشت سال تمام را در سلول زندان میپژمرد
در طی بازجوییهای بی رحمانه اش
او سرسختانه از تجدید نظر در عقایدش سرباز زد
چرا کلیسا میخواست
چنین مدتی طولانی به شکنجه برونو بپردازد؟
آنها از چی میترسیدند؟
اگر برونو راست میگفت آنگاه تقدس کتاب مقدس
و جایگاه و نفوذ کلیسا
مورد سوال قرار میگرفت
سرانجام کاردینالهای تفتیش عقاید
حکم خود را صادر کردند
تو مجرم شناخته شدهای
به دلیل تشکیک در تثلیث مقدس
و الوهیت عیسی مسیح
به دلیل باور به اینکه خشم الهی ابدی نیست
وهمگان در نهایت مشمول رحمت الهی میشوند
به دلیل ادعای وجود دنیاهای دیگر
همه کتابهایی که نوشتهای
جمعآوری و در میدان سنت پیتر سوزاند خواهد شد
پدر روحانی این هشت سالی که در زندان گذراندهام
فرصت طولانی برای تامل در اختیارم گذاشت
خوب
پس گفتههای خود را پس میگیری؟
عشق و حرمت من به خالق
الهام بخش رویا و بینش من از خلقتی نا متناهی بود
تو تحویل حاکم رم خواهی شد
تا مجازات مناسب کسانی را که از توبه سر باز میزنند را
در مورد تو اجرا کند
شاید تو از بیان حکم این محکمه
بیشر میترسی تا من از شنیدن آن
ده سال بعد از شهادت بورونو
گالیله برای اولین بار از درون تلسکوپ به آسمان نگاه کرد
و متوجه شد که تمام مدت حق با برونو بوده است
راه شیری از بی شمار ستاره ساخته شده است
که با چشم غیر مسلح نمیتوان آنها را دید
و برخی از آن نورهایی که در آسمان دیده میشوند وقعا دنیاهای دیگری هستند
برونو دانشمند نبود
چشم انداز او از کیهان حدسی همراه با خوش شانسی بود
چراکه او هیچ مدرکی برای اثبات ادعایش نداشت
مانند بسیاری از حدسها ممکن بود ایده او نیز اشتباه از کار در آید
اما به محض اینکه ایدهای مطرح میشود
به دیگران هدفی را برای نشانه رفتن میدهد
حتی اگر تنها نیتشان رد آن باشد
برونو نیم نگاهی به بی کرانگی فضا انداخته بود
اما کوچکترین آگاهی از پیچدگی شگفت انگیز زمان نداشت
چطور ما انسانها که به ندرت ممکن است بیش از یک قرن عمر کنیم
میتوانیم امیدوار به درک پهنه بی پایان زمانی باشیم
که تاریخ عالم ما به شمار میرود؟
جهان ۱۳٫۸ میلیارد سال سن دارد
برای اینکه تصوری از اوقات کیهانی داشته باشیم
بیایید همه آن را در یک سال تقویمی فشرده کنیم
تقویم کیهانی در روز اول ژانویه با تولد عالم ما شروع میشود
این تقویم در بردارنده همه چزهایی است که از آن زمان تا
اکنون رخ داده است
یعنی جایی که در این تقویم معادل نیمه شب روز ۳۱ دسامبر میشود
در این مقیاس هر ماه بیان گر چیزی در حدود یک میلیارد سال است
هر روز تقریبا معادل چهل میلیون سال است
بیایید تا جایی که میتوانیم به عقب برگردیم
به نخستین لحظه عالم
اول ژانویه، مهبانگ (انفجار بزرگ)
این دورترین جایی است که میتوانیم در گذشته ببینیم
فعلا
همه جهان ما از دل نقطهای کوچکتر از یکدانه اتم به وجود آمد
خود فضا در آتشی کیهانی منفجر شد
و انبساط عالم راآغاز کرد
و همه انرژیها را به وجودآورد
و همه موادی که امروز میشناسیم
میدانم که به نظر جنون آمیز میآید
اما مدارک رصدی قوی وجود دارد
که نظریه مهبانگ را تایید میکند
یکی از این مدارک مقدار هلیوم موجود در جهان ما است
و همچنین تابش امواج رادیویی که از آن انفجار به جای مانده است
عالم در حین انبساط خنک میشد
و برای حدود ۲۰۰ میلیون سال تاریکی برقرار بود
گرانش، تودههای گاز را کنار هم قرار میداد و آنها را گرم میکرد
تا اینکه سرانجام نخستین ستارهها درخشش خود را در روز ۱۰ ژانویه
آغاز کردند
در روز ۱۳ ژانویه این ستارهها به هم پیوستند و
نخستین کهکشانهای کوچک را تشکیل دادند
این کهکشانها با هم ترکیب شدند تا کهکشانهای بزرگتر را شکل دهند
از جمله کهشکان خود ما، راه شیری
که چیزی در حدود یازده میلیارد سال پیش شکل گرفت
در روز ۱۵ مارس این تقویم کیهانی
صدها میلیارد ستاره
کدامشان ستاره ما است؟
هنوز به دنیا نیامده است
ستاره ما از دل خاکستر ستارههای دیگر شکل گرفت
آن نورها را میبینید که که مثل فلاش دوربین چشمک میزنند؟
هر کدام آنها یک ابرنواختر است
مرگ شعلهور یک ستاره غول پیکر
ستارهها در محلی مانند این به دنیا میآیند و میمیرند
زایشگاههای ستارهای
آنهامنقبض میشوند، مانند قطرههای باران
که از ابر غول آسایی از گاز و غبار میبارند
آنها به قدری داغ میشوند مه که هسته اتمها
در اعماق آنها با هم میجوشند
اکسیژنی که تنفس میکنیم کربنی که در عضلات ما است
کلسیومی که در استخوانهای ما است آهنی که در خون ما است
همه آنها در قلب آتشینِ ستارهای
که مدتها پیش از بین رفته است به وجود آمدهاند
شما، من، همه ما
ما از مود ستارهای ساخته شدهایم
این مواد ستارهای بازیابی و غنی میشوند
دوباره و دوباره
روندی که در طی ظهور نسلهای متعدد ستارهها اتفاق میافتد
چقدر تا تولد ستاره ما باقی مانده است؟
زمانی طولانی
خورشید ما تا ۶ میلیارد سال دیگر
درخشش خود را آغاز نخواهد کرد
تولد خورشید ما در روز ۳۱ آگوستِ تقویم کیهانی
اتفاق افتاد
چهار و نیم میلیارد سال قبل
به همراه بقیه سیارههای منظومه شمسی
زمین ما از قرصی از غبار و گاز شکل گرفت
که در اطراف خورشید تازه زاده شده درحال چرخش بود
برخوردهای متوالی تودههای عظیمی از ذرات را به وجود آوردند
آن سیارک را میبینید؟
نه، اون نه
اون یکی، آنجا
ما وجود داریم چون گرانش آن یکی که پهلوی آن است
آن را یک اینچ به سمت چپ کشید
مگر یک اینچ در مقیاس منظومه شمسی
چه تاثیری میتواند داشته باشد؟
صبر کنید، خواهید دید
زمین ما در یک میلیارد سال ابتدای پیداشش
دوران برخوردهای وحشتناکی را از سر گذراند
بقایای برخوردهایی که در مدار بودند با هم برخورد کرده و در هم تنیده شدند
تا اینکه مانند گوله برفی بزرگ ماه را تشکیل دادند
ماه یادگاری از عصری پر تنش است
اگر شما بر سطح زمین در آن عصر کهن میایستادید
ماه به نظر چیزی در حدود صد برابر درخشان تر دیده میشد
و در حدود ۱۰ بار به ما نزدیک بود
گرانش آن را در جایی نزدیک تر به ما تثبیت کرده بود
با سرد شدن زمین دریاها شروع به شکل گرفتن کردند
در آن زمان جزر و مدها هزار برابر بلند تر از امروز بودند
در طول میلیونها سال نیروهای کشندی زمین
ماه را به سمت بیرون هل دادند
حیات یک جایی در این حوالی شروع شد
روز ۲۱ سپتامبر
سه و نیم میلیارد سال پیش روی جهان کوچک ما
ما هنوز هم نمی دانیم حیات چگونه آغاز شد
همه چیزی که میدانیم این است
که ممکن است که از جای دیگری از راه شری به اینجا آورده شده باشد
منشا حیات
یکی از بزرگترین رازهای حل نشده علم است
این دست پخت حیات است
برای رسیدن به همه فرآیندهای شگفت انگیز و پیچیده اش
روشهای زیست شیمایی مختلف را تکامل و توسعه داد
روز ۹ نوامبر حیات میتوانست تنفس کند، حرکت کند
غذا بخورد و به محیط خود واکنش نشان دهد
ما بدهی بزرگی به آن میکروبهای پیشگام داریم
اوه، راستی یک چیز دیگر
آنها سکس را هم اختراع کردند
روز ۱۷ دسامبر عجب روزی بود
زندگی درون دریاها اوج گرفت
و شاهد انفجاری از نظر تنوع بود
گیاهان و حیوانات بزرگتری به وجود آمدند
تیکتالیک یکی ازاولین جانورانی بود که قدم بر خاک نهاد
برای او باید تجربهای شبیه به مواجهه با سیارهای دیگر بوده باشد
جنگلها، دایناسورها
پرندگان، حشرات
همه آنها در هفته آخر دسامبر تکامل پیدا کردند
نخستین گل
در ۲۸ دسامبر شکوفا شد
همانطور که این جنگلهای باستانی رشد میکردند و میمردند
و در زیر سطح مدفون میشدند
بقایای آنها به ذعال تبدیل شد
سیصد میلیون سال بعد
ما انسانها بیشتر آن ذغال را برای تولید نیرو میسوزانیم
و تمدن خود را به خطر میاندازیم
آن سیارکی را که در ابتدای شکل گیری منظومه شمسی
نشانتان دادم را یادتان میآید؟
همون که اندکی به سمت چپ کشیده شده بود؟
خوب، اینجا است. داره میآید
در ساعت ۶:۲۴ دقیقه صبح
روز ۳۰ دسامبر در تقویم کیهانی
چیزی بیش از صدمیلیون سال پیش
دایناسورها اربابان سیاره زمین بودند
در حالیکه اجداد ما پستانداران کوچک
در زیر پای آنها ترسان و لرزان این سو و آن سو میرفتند
این سیارک همه چیز را تغییر داد
فرض کید که از جای خود جابجا نشده بود
در اینصورت اصلا به زمین برخورد نمیکرد
و تا جایی که میدانیم ممکن بود دایناسورها هنوز هم این دور و بر میبودند
ولی مااینجا نبودیم
این مثال خوبی از وقوع احتمالات حداکثری است
ماهیت تصادفی وجود داشتن
جهان تا الان بیش از ۱۳٫۵ میلیارد سال
سن دارد
هنوز نشانهای از ما نیست
در اقیانوس بی کران زمان که این تقویم آن را نمایش میدهد
ما انسانها تنها در آخرین ساعت تکامل یافتیم
اخرین ساعت از آخرین روز سال کیهانی
ساعت ۱۱:۵۹ دقیقه و ۴۶ ثانیه
همه تاریخ ثبت شده ما تنها چهارده ثانیه آخر را به خود اختصاص داده است
و همه انسانهایی که شما نامی از آنها شنیدهاید
جایی در این حوالی زیستهاند
همه شاهان و نبردها مهاجرتها و ابداعات
جنگها و عشقها هرچیزی که در کتابهای تاریخ است
اینجا در آخرین ثانیه تقویم کیهانی
اتفاق افتاده است
اما اگر ما میخواهیم به کاوش
چنین لحظه کوچکی از زمان کیهانی بپردازیم
باید مقاس خود را تغییر دهیم
ما نوقدمان عالم هستیم
داستان ما از آخرین شب تقویم کیهانی شروع شده است
ساعت ۹:۴۵ شب سال نو
سه ونیم میلیون سال قبل
اجداد ما، شما و من، این ردپاها را از خود به جای گذاشتند
ما قد برافراشتیم و راه خود را از آنها جدا کردیم
به محض آنکه برروی دو پای خود ایستادیم
دیگر چشمان ما به روی زمین خیره نماند
حالا میتوانستیم تا بالا و شگفتیها را ببینیم
برای طولانی ترین مدت از زمانی که انسان وجود دارد
چیزی در حدود ۴۰ هزار نسل
ما سرگردان بودیم
در گروههای کوچکی از شکارچیان ودانه چینها زندگی میکردیم
ابزار ساختیم، آتش را مهار کردیم
بر اشیا نام نهادیم
همه اینها در یک ساعت آخر تقویم کیهانی بود
برای اینکه بدانیم بعد از آن چه اتفاقی افتاد باید مقیاس را تغییر دهیم
تا بتوانیم آخرین دقیقه از آخرین شب
تقویم کیهانی را ببینیم
۱۱:۵۹
ما در مقیاس جهانی آن قدر جوان به شمار میرویم
که نخستین تصویری که کشیدیم
تنها در آخرین ۶۰ ثانیه تقویم کیهانی بود
حدود ۳۰ هزار سال قبل
این موقعی بود که ما ستارهشناسی را ابداع کردیم
در واقع همه ما نوادگان ستاره شناسان هستیم
بقای ما به این وابسته بود که بدانیم چطور ستارهها را بخوانیم
تا بتوانیم آمدن زمستان را پیش بینی کنیم
و زمان مهاجرت رمهها را تعیین کنیم
و سپس در حدود ۱۰ هزار سال پیش
انقلابی در نحوه زیستن ما رخ داد
اجداد ما یاد گرفتند که چطور محیط اطراف خود را شکل دهند
گیاهان و حیوانات وحشی را رام کنند
زمین را کشت کنند و یک جا ساکن شوند
این همه چیز را تغییر داد
برای نخستین با در تاریخ
ما چیزهایی بیش از آن داشتیم که بتوانیم با خود حمل کنیم
ما به راهی نیاز داشتیم که بتوانیم حساب کارهایمان را نگاه داریم
ثانیه مانده به نیمه شب چهارده
یا در حدود ۶۰۰۰ سال پیش بود که ما نوشتن را اختراع کردیم
و زیاد طول نکشید که شروع به ثبت چیزهایی
بیش از تعداد پیمانههای غلات کردیم
نوشتن ما را قادر کرد تا اندیشه هایمان را حفظ کنیم
و آنها را به جایی بسیار دوردست تر در فضا و زمان ببریم
علایمی کوچک برروی لوحی گلی
برای ما معنی دار شدند تا بتوانیم بر میرایی غلبه کنیم
این موضوع جهان را زیر و رو کرد
موسی هفت ثانیه پیش به دنیا آمد
بودا، ۶ ثانیه قبل
مسیح، ۵ ثانیه قبل
محمد، ۳ ثانیه قبل
حتی دو ثانیه هم از زمانی نگذشته که خوب یا بد
دو نیمه زمین همدیگر را کشف کردند
و تنها در آخرین ثانیه
تقویم کیهانی بود که ما شروع به استفاده از علم کردیم
تا اسرار عالم و قوانینش را آشکار کنیم
روش علمی آنچنان قدرتمند است
که در طی حدود چهار قرن
ما را از نخستین نگاهی که گالیله از درون تلسکوپ به دنیایی دیگر انداخت
به گام گذاشتن بر روی ماه رسانده است
به ما اجازه داده است تا به پهنه فضا و زمان بنگریم
تا کشف کنیم که در کجا و در چه زمانی از عالم قرار داریم
ما ابزاری برای عالم بودیم تا خود را بشناسد
کارل ساگان یک نسل قبل
راهنمای سفر کاسموس بود
او موفق ترین مروج علم
در قرن بیستم بود
اما در درجه اول او یک دانشمند بود
کارل سهم به سزایی در
دانش امروز ما از سیارهها دارد
او به درستی وجود دریاچههای متان بر قمر سیاره زحل به نام تایتان را
پیش بینی کرد
او نشان داد که اتمسفر زمین آغازین
میبایست در بردارنده گازهای گلخانهای قوی بوده باشد
او اولین کسی بود که متوجه تغییرات فصلی بر مریخ و ارتباط آن با
وزش طوفانهای غبار شد
کارل یک پیشگام بود
در جستجوی حیات فرازمین
و هوش فرازمینی
او نقشی کلیدی را در همه ماموریتهای بزرگ فضایی
که در ۴۰ سال اول عصر فضا عازم سیارههای منظومه شمسی میشدند بازی کرد
اما این همه کاری نبود که او کرد
این تقویم سال ۱۹۷۵ کارل ساگان است
اون موقع من کی بودم؟
یک بچه ۱۷ ساله از بروکس
که رویایش این بود که دانشمند شود
و به گونهای مشهورترین ستارهشناس جهان دربرنامه خود وقتی پیدا کرد
تا مرا به ایتاکا در شمال ایالت نیویورک دعوت کند
تا روز شنبهای را با وی سپری کنم
من آن روز برفی را مثل اینکه دیروز بوده باشد به یاد میآورم
او مرا در ایستگاه اتوبوس ملاقات کرد
آزمایشگاهش در دانشگاه کورنل را به من نشان داد
کارل پشت میزش نشست و این کتاب را برای من امضا کرد
برای نیل، ستارهشناس آینده
کارل
در پایان آن روز او مرا به ایستگاه اتوبوس رساند
برف شدیدتر میبارید
او روی یک تکه کاغذ شماره تلفنش را برایم نوشت
تلفن منزلش را و گفت اگر اتوبوس نتوانست برود
به من زنگ بزن و شب را پیش من و خانوادهام بمان
من از قبل هم میدانستم میخواهم دانشمند شوم
اما آن روز عصر از کارل یاد گرفتم
که دوست دارم چه نوع انسانی شوم
او من و بی شما دیگر را تحت تاثیر قرار داد
الهام بخش بسیاری از ما برای مطالعه، تدریس و انجام علم شد
علم فعالیتی مشارکتی است
که از میان نسلها میگذرد
این داستان دست به دست کردن مشعلی از معلم به شاگرد و به معلم است
یک جامعهای از اندیشهها و مغزها که تا عهد عتیق به عقب میرود
و تا ستارگان در آینده ادامه مییابد
اکنون! با من همراه شوید
سفر ما تازه آغاز شده است
پخش کننده
[ویرایش]- فاکس
- نشنال جئوگرافیک