کلاهقرمزی: «آقای رارنده/ آقای رارنده/ یالله بزن تو دنده/ برو به سمت تهرون/ می خوام برم تلویزیون/ من میشم همکار مجری/ همدم و همراه مجری/ می گیم و میخندیم و شادیم و سرخوش/ واسه بچهها داریم برنامه خوش/ می گیم و میخندیم و شادیم و سرخوش/ دیگه تهنا نیستیم/ قول می دیم به دست هم با دلهای خوش ...»[۱]