مدراتو کانتابیله
ظاهر
مُدِراتو کانتابیله (به فرانسوی: Moderato cantabile) رمانی از مارگریت دوراس است.
گفتاوردها
[ویرایش]- «نسیم همیشه بر میگردد. همیشه، و نمیدانم شما متوجه شدهاید که هر روز به صورت دیگری است، گاهی ناگهانی، به خصوص هنگام غروب خورشید، گاهی برعکس، خیلی آرام، اما وقتی که هوا گرم است، و اواخر شب، حوالی ساعت چهار صبح و سپیده دم. برگ نوها فریاد میزنند، میفهمید؟ اینطور است که من به وجود نسیم پی میبرم.»[۱]
گفتگوها
[ویرایش]- مادام پرسید: نوشتهای را که بالای ورقهٔ نت ات هست میخواهی بخوانی؟
- بچه گفت: مُدِراتوکانتابیله.
- مادام با ضربهٔ مداد روی پیانو، این جواب را تأیید کرد.
- بچه، که سر به سوی ورقهٔ نت برگردانده بود، بی حرکت ماند.
- - «مُدِراتوکانتابیله» یعنی چه؟
- - نمیدانم.
- - میخواستم حالا شما به من بگویید که چطور آنها به این مرحله رسیدند که دیگر با هم حرف نزنند.
- - من هیچ چیز نمیدانم. شاید بر اثر سکوتهایی که شب در میان آنها برقرار میشد و بعد تقریباً در هر ساعتی از شبانه روز؛ و آنها نمیتوانستند با هیچ چیز بر آن غلبه کنند. با هیچ چیز.
- - در یکی از شبها، آنها در اتاق میچرخند، مانند حیوانات زندانی میشوند، نمیدانند که چه به سرشان آمده است. به تدریج احساس میکنند که میترسند.
- - دیگر هیچ چیزی آنها را اقناع نمیکند.
- - با واقعیتی روبرو شدهاند، اما نمیتوانند فوراً آن را بگویند. یا شاید برای اینکه به آن پی ببرند ماهها لازم است.
- - باز هم برایم حرف بزنید. به زودی، دیگر هیچ چیزی از شما نخواهم پرسید.
- - پیش از اینکه به این خانه برسم، بوتههای برگ نو در باغ بود. از این بوتهها در باغ خیلی زیاد است. وقتی که طوفان نزدیک میشود، آنها مثل سایش فولاد صدا میکنند. عادت کردن به آن مثل اینست که انسان صدای قلب خودش را بشنود. من به آن عادت کردهام… کاری که باید کرد زندگی در یک شهر بی درخت است. وقتی که باد هست درختها فریاد میزنند اینجا همیشه باد هست همیشه غیر از دو روز در سال میدانید اگر من جای شما بودم از اینجا میرفتم اینجا نمیماندم همه پرندهها یا تقریباً همه شان پرندههای دریایی هستند که بعد از طوفانها لش مردهها را پیدا میکنند و وقتی که طوفان خاموش میشود و درختها دیگر فریاد نمیزنند در ساحل صدای آنها را میشنوند که مثل گلو بریدهها جیغ میکشند و این جیغها نمیگذارند که بچهها بخوابند نه من از اینجا خواهم رفت.
- - واقعاً وقتی که باد در این شهر متوقف میشود، چنان نادر است که گویی انسان خفه میشود.
جستارهای وابسته
[ویرایش]منابع
[ویرایش]- ↑ مارگریت دوراس، مُدِراتو کانتابیله، ترجمهٔ رضا سید حسینی، انتشارات نیلوفر، ۱۳۸۷.