پرش به محتوا

انسان طاغی

از ویکی‌گفتاورد

انسان طاغی (به فرانسوی: L'Homme révolté) کتاب-مقاله‌ای است از آلبر کامو در سال ۱۹۵۱ که به هر دو جنبهٔ متافیزیکی و تاریخی توسعهٔ طغیان و انقلاب در جوامع، به خصوص اروپای غربی، می‌پردازد.

گفتاوردها

[ویرایش]
  • «عصیانگر ترجیح می‌دهد که ایستاده بمیرد تا اینکه زانو زده زندگی کند.»
  • «من طغیان می‌کنم، پس ما هستیم.»
  • «عصیان تأیید طبیعت مشترک همه انسان‌هاست، طبیعتی که به جهان قدرت تن در نمی‌دهد.»
  • «درد و رنج کودکان به خودی خود نفرت‌انگیز نیست، بلکه این واقعیت که درد و رنجشان را نمی‌توان توجیه کرد، مایه نفرت می‌شود.»
  • «لازمه ایمان، پذیرش غیب و پذیرش شر، و رضا دادن به بی عدالتی است.»
  • «انسان تنها آفریده‌ای است که نمی‌خواهد همان باشد که هست.»
  • «کسی که دست به خودکشی می‌زند، گمان می‌کند که همه چیز را با خود نابود می‌سازد و به همراه خود می‌برد.»
  • «برده در آغاز عدالت می‌طلبد و در پایان سلطنت می‌خواهد.»
  • «این جهان از اصل، محکوم به مرگ و ویرانی است. پس چرا خوشی امروز را به فردا واگذاریم؟»

‏* «اگر ذهن زندانی آن اندازه توانا باشد که بتواند در سلول زندان فلسفه‌ای اخلاقی بسازد این فلسفه، اگر فلسفهٔ تسلیم نباشد، فلسفهٔ استیلاجویی خواهد بود.»

  • «هر اصل اخلاقی بافته در تنهایی، خواستار قدرت خواهد بود.»
  • «عصیانگر کیست؟ کسی که نه می‌گوید. اما به رغم رد کردن، کناره نمی‌گیرد: نیز او کسی است که از آغاز نخستین حرکتِ خود، آری می‌گوید.»
  • «آدمی با افراط در نتیجه‌گیری از منطق عصیان می‌خواهد زمین را به قلمرویی برای خدایی خود مبدل سازد و این جاست که فرمان‌روایی تاریخ آغاز می‌شود و انسان با همذات شدن با تاریخ و با وفادار نماندن به عصیان واقعی خویش خود را وقف انقلاب‌های نیست انگارانه قرن بیستم می‌کند.»

جستارهای وابسته

[ویرایش]

منابع

[ویرایش]
  • آلبر کامو، انسان طاغی، ترجمهٔ مهبد ایرانی طلب، انتشارات قطره، ۱۳۹۳.
  • آلبر کامو، عصیانگر، ترجمهٔ مهستی بحرینی، انتشارات نیلوفر، ۱۳۹۴.
ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ