ابراهیم یونسی
ظاهر
ابراهیم یونسی (۱۳۰۵–۱۳۹۰) مترجم ایرانی.

گفتاوردها
[ویرایش]- «من معمولاً دستم را به خون نویسنده نمیآلایم و حتی الامکان سعی میکنم حقی از نویسنده ضایع نشود. مترجم باید به زبانِ خاصّ افراد توجّه کند و آن را به نوعی در اثر وارد کند که خواننده زبان شخصیّت را بخوبی درک کند، زیرا روایت یک پزشک با روایت یک هنرمند تفاوت دارد.»[۱]
- «داستان باید طوری نوشته شود که خواننده فکر کند زندگی خودش را دارد میخواند. قاعدتاً آثار امروزی که نوشته میشوند، باید این خصوصیّت را داشته باشند؛ چون نویسنده برای مخاطب مینویسد تا دلش را خالی کند و فکرش را بگوید.»[۲]
- «ما در حال حاضر توانایی خلقِ رمان را داریم. رمان در سالهای ۱۹۲۰ توسط محمدعلی جمال زاده و بزرگ علوی به ایران آمد، اما ریشه کرد و از نمونههایش به احمد محمود، محمود دولتآبادی و رضا براهنی میتوان اشاره کرد. این داستانهای نو هم که چیزی به آدم نمیدهند و اگر دلیلش را بپرسی، سریع خود را به «اولیس» جیمز جویس و «سوسک» یا «مسخ» فرانتس کافکا نسبت میدهند و اصلاً فکر نمیکنند چیزی که مینویسند در زندگی روزمرهٔ مردم هست یا نیست.»[۳]
- «معتقدم که مترجم، باید کتابی را ترجمه کند که برای جامعه مفید باشد و به درد جامعه بخورد. از این کتابهای سَبُک هیچ دوست ندارم ترجمه کنم. هیچگاه سراغ آثار سبک و سخیف نرفتهام. ترجیح دادم همین تاریخ اجتماعی هنر را در چهار جلد ترجمه کنم که کار کمرشکنی بود و اگر آدم زحمت میکشد، پس بهتراست برای کاری مانا و پایا باشد تا بخواهد کتابی را ترجمه کند که مثلاً فقط به مسائل جنسی توجه کرده است.»[۴]
- «اگر میخواهیم آثار ادبیمان پا بهپای سایر کشورها باشد، سانسور نباید باشد؛ چون نویسنده خودش به چارچوبها و خط قرمزها توجه دارد.»[۵]
- «به گمان من دولت جمهوری اسلامی ایران، اگر هیچ کار دیگری هم نکرده باشد، دست کم یک کار بسیار مهم کرده است: این دولت به ما مردم نشان داد که ادعاهای دموکراسیهای غربی و سوسیالیستهای شرقی از بیخ و بن دروغ اند، نشان داد که دفاعشان از آزادی و حقوق بشر دروغ است، تمدنشان دروغ است و عدالتشان دروغ تر. اگر چیزی داری -لقمه ای که جلوشان بیندازی- آنچه میخواهی بکن... و وقتی کارت را کردی لقمه را جلویشان بینداز - والسلام و ختم کلام. این مردم محترم مادام که بدانند و مطمئن باشند که در ازای قبول خفت و خواری پاداشی درخور خواهند یافت تن به هرگونه خفتی میدهند. با ایالات متحد آمریکا و دوستانش باشی، بگذاری منابع کشورت را غارت کنند، در سرکوب همنژادها و جز آنها چماقشان باشی دموکراتی، آزادیخواهی، متمدنی. در غیر این صورت واپسگرایی، دیکتاتوری، ضد بشری. اتحاد شوروی نیز با دستی اصول سیاست دفاع از زحمتکشان و ستمدیدگان را به تو عرضه میکند و با دست دیگر به صدام توپ و تانک و موشک و هواپیما میدهد. با او باشی دیکتاتور هم باشی دموکراتی، و کارنامۀ حسن رفتارت را میگیری -البته به شرط این که لقمه را هم یواشکی رد کنی؛ با او نباشی دموکرات هم باشی دیکتاتوری. فهم و ادراک حسی این نکته، به این صورت، بسیار دشوار و شاید محال میبود- و ما این دریافت را به جمهوری اسلامی مدیونیم.»[۶]
منابع
[ویرایش]- ↑ http://www.ncikt.ir/fa/articles-fa-9/iraj-abadi
- ↑ http://www.ncikt.ir/fa/articles-fa-9/iraj-abadi
- ↑ http://www.ncikt.ir/fa/articles-fa-9/iraj-abadi
- ↑ http://www.ncikt.ir/fa/articles-fa-9/iraj-abadi
- ↑ http://www.ncikt.ir/fa/articles-fa-9/iraj-abadi
- ↑ یونس، ابراهیم، گله از خویش و ... به جای مقدمه، در کُردها، نوشتۀ کندال، عصمت شریف وانلی، مصطفی نازدار، تهران: روزبهان، چاپ سوم: 1379، صص 9-20؛ ص 18-19.