گفتار: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌گفتاورد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Dexbot (بحث | مشارکت‌ها)
جز Bot: removing existed iw links in Wikidata
خط ۹: خط ۹:
* «بهترین [[سخن]] آن است که جدّی اش به کارَت آید و شوخی اش سرگرمت سازد.»
* «بهترین [[سخن]] آن است که جدّی اش به کارَت آید و شوخی اش سرگرمت سازد.»
** ''[[ابن عمید]]'' <small>از «لطائف الظرفاء من طبقات الفضلاء» نوشته [[ابومنصور عبدالملک ثعالبی]]، به اهتمام قاسم السامرائی، چاپ لیدن، ۱۹۷۸، بارگذاری شده در ویکی‌نبشتهٔ عربی</small>
** ''[[ابن عمید]]'' <small>از «لطائف الظرفاء من طبقات الفضلاء» نوشته [[ابومنصور عبدالملک ثعالبی]]، به اهتمام قاسم السامرائی، چاپ لیدن، ۱۹۷۸، بارگذاری شده در ویکی‌نبشتهٔ عربی</small>

* «سخن گفتن یک نوع احتیاج است ولی گوش دادن هنر.»
* «سخن گفتن یک نوع احتیاج است ولی گوش دادن هنر.»
** [[گوته]]
** [[گوته]]
{{ب|کم گوی و جز از مصحلت خویش مگوی|وز هرچه نپرسدت کسی بیش مگوی}}
{{ب|گوش تو دو دادند و زبان تو یکی|«یعنی که دو بشنو و یکی بیش مگوی»<ref name="مجمع الفصحا" />}}
{{م|[[افضل‌الدین کاشانی]] <ref name="مجمع الفصحا">{{یادکرد کتاب|| نام خانوادگی =هدایت| نام =رضاقلی‌خان| پیوند نویسنده =رضاقلی‌خان هدایت| فصل=۱۷۰. افضل‌الدین کاشانی| عنوان =[[w:مجمع‌الفصحاء|مجمع الفصحاء]]| کوشش =[[مظاهر مصفا]]|| جلد =یکم| سال =سال ۲۰۰۲م| ناشر =انتشارات امیرکبیر| مکان =تهران| زبان =fa| صفحه =ص ۳۵۷}}</ref>}}
{{پایان شعر}}
== منابع ==
{{پانویس}}


[[رده:روابط بین فردی]]
[[رده:روابط بین فردی]]

نسخهٔ ‏۱۷ ژوئن ۲۰۱۷، ساعت ۰۵:۱۹

گفتار (سخن،کلام) و گفتگو (تکلّم،صحبت کردن) موضوع این نوشتار است.

گفتاوردها

  • «سخن در بندِ توست تا بر زبانش نرانی و چون گفتی اش تو در بندِ آنی، پس زبانت را چنان نگهدار که دِرَم و دینارت را، چه بسا سخنی که نعمتی را رُبود و نقمتی را جلب نمود.»
  • «از زبانت همین اندازه برایت بس است که راهِ هدایت را از گمراهی آشکار سازد.»
  • «سخن نیک را از هر کسی ، هر چند به آن عمل نکند ، فرا گیرید .»
    • محمد باقر بحارالانوار ، دار احیاء التراث العربی، ج ۷۵، ص (۱۷۰)
  • «بهترین سخن آن است که جدّی اش به کارَت آید و شوخی اش سرگرمت سازد.»
  • «سخن گفتن یک نوع احتیاج است ولی گوش دادن هنر.»

کم گوی و جز از مصحلت خویش مگوی      وز هرچه نپرسدت کسی بیش مگوی گوش تو دو دادند و زبان تو یکی      «یعنی که دو بشنو و یکی بیش مگوی»[۱]

افضل‌الدین کاشانی [۱]

منابع

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ هدایت، رضاقلی‌خان. «۱۷۰. افضل‌الدین کاشانی». در مجمع الفصحاء. ج. یکم. به کوشش مظاهر مصفا. تهران: انتشارات امیرکبیر، سال ۲۰۰۲م. ص ۳۵۷.