پرش به محتوا

گفتار

از ویکی‌گفتاورد

گفتار (سخن، کلام) و گفتگو (تکلّم، صحبت کردن) موضوع این نوشتار است.

گفتاوردها

[ویرایش]
  • «از زبانت همین اندازه برایت بس است که راهِ هدایت را از گمراهی آشکار سازد.»
  • «بهترین سخن آن است که جدّی اش به کارَت آید و شوخی اش سرگرمت سازد.»
  • «سخن در بندِ توست تا بر زبانش نرانی و چون گفتی اش تو در بندِ آنی، پس زبانت را چنان نگهدار که دِرَم و دینارت را، چه بسا سخنی که نعمتی را رُبود و نقمتی را جلب نمود.»
  • «سخن گفتن یک نوع احتیاج است ولی گوش دادن هنر.»
  • «سخن نیک را از هر کسی، هر چند به آن عمل نکند، فرا گیرید .»
    • محمد باقر بحارالانوار، دار احیاء التراث العربی، ج ۷۵، ص (۱۷۰)
  • من حتی می‌پندارم که دیدن و شنیدن فعالیت عمیق‌تر و وسیعتری است تا گفتن . دهان‌های آدمیان چون قیفی است که مفاهیم گستردة ذهنی را برای ورود به گوش دیگران، از باریکه تعریف شده واژگان مورد توافق عبور می‌دهد. حال آن که شنیدن و دیدن، واژه‌های محدود را در دریای اندیشه توسعه می‌دهند و طبیعی است که غوطه خوردن در اقیانوس اندیشه، شناگری فعالتری می‌طلبد تا شیرجه‌زدن در قیف الفاظ و واژه‌ها.
کم گوی و جز از مصحلت خویش مگوی      وز هرچه نپرسدت کسی بیش مگوی
گوش تو دو دادند و زبان تو یکی      «یعنی که دو بشنو و یکی بیش مگوی»[۲]
افضل‌الدین کاشانی[۲]

منابع

[ویرایش]
  1. «گفتگو: بسیار سفر باید تا پخته شود خامی». وبسایت رسمی خانه فیلم مخملباف، ۹ فوریه ۲۰۰۳. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی در ۶ ژوئن ۲۰۲۲. 
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ هدایت، رضاقلی‌خان. «۱۷۰. افضل‌الدین کاشانی». در مجمع الفصحاء. ج. یکم. به کوشش مظاهر مصفا. تهران: انتشارات امیرکبیر، سال ۲۰۰۲م. ص ۳۵۷.