هورلا
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
هورلا مجموعه ۱۲ داستان کوتاه از گی دو موپاسان نویسندهٔ مشهور فرانسوی است. شیرین دخت دقیقیان این کتاب را به فارسی برگردانده است.
گفتاوردها[ویرایش]
- «جشن پیروزی. در خیابانها گردش کردهام. مراسم آتشبازی و پرچمها مرا مانند کودکی به وجد میآورد. در عین حال بسیار احمقانه است که در تاریخی معین به دستور دولت شاد باشیم. مردم گلهای نادانند. گاه به گونهای صبور و گاه به شدت انقلابی. به آنها میگویند: شادی کنید! شادی میکنند. میگویند :بروید با همسایهتان دعوا کنید. میروند دعوا میکنند. میگویند به سلطنت رای بدهید. رای میدهند. سپس به آنها میگویند به جمهوری رای دهید و به جمهوری رای میدهند.»
- «رهبران مردم نیز ابلهند، آنان به جای اطاعت از انسانها از اصولی پیروی میکنند که سادهلوحانه، سترون و اشتباهند. آنان در این دنیا که به هیچ امرش اطمینانی نیست و حتی نور یک وهم است و صدا نیز توهمی بیش نیست، با همین اصول، یعنی افکار برگزیده، حتمی و تغییرناپذیر بر دیگران حکومت میکنند.»
- «هورلا، صفحه ۱۹ و ۲۰»
- «از هنگامی که انسان میاندیشد، از زمانی که میتواند اندیشهاش را بگوید و بنویسد، احساس میکند که در کنار رازی ناگشوده زندگی میکند که اندامهای حسی زمخت و ناقص او از کشف آن ناتوانند و میکوشد به برکت هوش خود بر ناتوانیهای اندامهایش غلبه کند. هنگامی که این هوش هنوز در مرحلهٔ ابتدایی بود، حضور پدیدههای نامشهود، اشکال ترسناک و عوامانهای به خود گرفت، صوری چون اوهام مابعدالطبیعی و شایع در میان مردم، افسانههای ارواح سرگردان، پریان، اجنه، مردگان بازگشته به دنیای زندگان، اختراع افراد متوسط و احمقترین مردم و حاصل فعالیت بیوقفهٔ مغزهای وحشتزده از آفرینش است. هیچ چیزی درستتر از این سخن ولتر نیست: خدا انسان را به شکل خود آفریده ولی انسان این تصویر را به خدا نسبت داده است.»
- «هورلا، صفحه ۲۱ و ۲۰»
- «قطعاً همه چیز به محیط و محافل پیرامون آدمی بستگی دارد.»
- «هورلا، صفحه ۲۶»
- «مرگ زودرس؟ همهٔ وحشت انسان از این پدیده برمیخیزد.»
- «هورلا، صفحه ۴۰»
جستارهای وابسته[ویرایش]
منابع[ویرایش]
- دوموپاسان، گی. هورلا. ترجمهٔ شیرین دخت دقیقیان. چاپ اول، تهران: نشر چشمه، ۱۳۷۳.