پرش به محتوا

نلی زاکس

از ویکی‌گفتاورد
نلی زاکس

نلی زاکس (Nelly Sachs)، شاعر و نویسندهٔ آلمانی، وی در سال ۱۹۶۶ برندهٔ جایزه نوبل ادبیات شد.

اشعار

[ویرایش]

باغ کودکی آیا هنوز بیاد داری- که من از آن تو بودم. آنگاه که گیسوان من، بوی نفس‌های ترا می‌داد، و شبنمین و مرطوب از اشکهای تو بود، آنگاه که شور عشق تو هستی ام را فراگرفته بود.

اینجا و آنجا اینجا و آنجا باید فانوس بخشایش را کنار ماهیان گذاشت، جایی که قلابِ ماهیگیری بلعیده می‌شود یا خفگی تمرین می‌شود. آنجا ستارهٔ رنج‌ها آمادهٔ خاموش‌شدن است. یا آنجایی که عاشقان یکدیگر را می‌رنجانند، عشاقی که هماره در آستانهٔ مرگند.

همیشه همیشه آنجایی که کودکان می‌میرند آهسته‌ترین چیزها بی‌وطن می‌شوند. شنلِ دردِ سرخیِ شامگاهی، درونش جانِ تیرهٔ توکای سیاه، شب شِکوه آغاز می‌کند – بادهای کوچک بر فراز علفزارِ لرزان می‌وزند تکه‌های نور در حالِ خاموش‌شدند و بذر مرگ را می‌پاشند – همیشه آنجایی که کودکان می‌میرند چهره‌های آتشینِ شب به‌تنهایی در راز خود می‌سوزند – و چه کسی از رهنمایانی که فرستادگانِ مرگند باخبر است: بوی درختِ زندگی، فریادِ خروس که روز را کوتاه می‌کند ساعتِ معجزه‌گرِ هراسِ خزان- که در اتاق‌های کودکان طلسم شده – جریانِ آب در ساحل تاریکی- خوابِ مستانه و طولانیِ زمان – همیشه آنجایی که کودکان می‌میرند آینه‌های خانه‌های عروسکی خود را با نفسی می‌پوشانند، و رقصِ کوتوله‌های انگشتی را که ساتنِ خونینِ کودکانه به تن دارند، دیگر نگاه نمی‌کنند؛ رقص ِ سکوت ایستاده همچو جهانی در دوربین که به ماهِ خفته ماننده‌است. همیشه آنجایی که کودکان می‌میرند سنگ و ستاره و رویاهای بسیاری بی‌وطن می‌شوند.

پیوند به بیرون

[ویرایش]
در ویکی‌انبار پرونده‌هایی دربارهٔ
نلی زاکس
موجود است.
ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ
نلی زاکس
دارد.