پرش به محتوا

آب

از ویکی‌گفتاورد
«هزاران نفر بدون عشق زندگی کرده‌اند، اما کسی نتوانسته است بدون آب زندگی کند.» ویستن هیو آودن

آب یکی از مواد مایع و فراوان‌ترین مادهٔ مرکب بر روی سطح کره زمین و بستر اولیه زندگی انسانی و زمینی است.

گفتاوردها

[ویرایش]
  • «آب خدمتگزاری خیلی خوب است، امّا اربابی بی رحم هم هست.»
    • ویلیام بولین، در Bulwarke of Defence against All Sicknesses (1562).
  • «آب سربه‌راه‌ترین ماتریل است که در اختیار مهندسین نهاده شده.»
  • «به قول مهندس حامی، پیرِ مهندسان راهسازی ایران،"یک مهندس، دشمنی بدتر از آب ندارد." آهنی را که یک ارّه برقی می‌بُرد، چند قطره آب ظرف مدتی فرصت، چنان دچار زنگ می‌کند که پودر می‌شود. اصلاً همه این بناهای افسانه‌ای را که راجع به آنها صحبت کرده‌ام چنان می‌نماید که همه را باد و باران خراب کرده باشد. آن هم فقط چند سانتیمتر باران در سال!»
  • «هزاران نفر بدون عشق زندگی کرده‌اند، اما کسی نتوانسته است بدون آب زندگی کند.»

  • آب را گل نکنیم (سهراب سپهری)

در فرودست انگار کفتری می‌خورد آب

یا که در بیشه‌ای دور سیره‌ای پر می‌شوید

یا در آبادی کوزه‌ای پر می‌گردد

آب را گل نکنیم

شاید این آب روان می‌رود پای سپیداری تا فروشوید اندوه دلی

دست درویشی شاید نان خشکیده فرو برده در آب

زن زیبایی آمده لب رود

آب را گل نکنیم

روی زیبا دوبرابر شده است

چه گوارا این آب

چه زلال این رود

مردم بالا دست چه صفایی دارند

چشمه‌هاشان جوشان گاوهاشان شیرافشان باد

من ندیدم دهشان

بی گمان پای چپرهاشان جا پای خداست

ماهتاب آنجا می‌کند روشن پهنای کلام

بی گمان در ده بالا دست چینه‌ها کوتاه است

مردمش می دانند که شقایق چه گلی است

بی گمان آنجا آبی آبی است

غنچه‌ای می‌شکفد اهل ده باخبرند

چه دهی باید باشد

پیوند به بیرون

[ویرایش]
ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ
آب
دارد.
  1. باستانی پاریزی، محمد ابراهیم. (1382). کاسه کوزه تمدن. نشر علم، تهران، صفحه‌ی 156 و 157.
  2. باستانی پاریزی، محمد ابراهیم. (1382). کاسه کوزه تمدن. نشر علم، تهران، صفحه‌ی 149 و 150.