طبیب اصفهانی
ظاهر
عبدالباقی بن محمدرحیم موسوی اصفهانی شهرتیافته به طبیب اصفهانی و با لقبهای میرزا و سید (؟ - ۱۷۵۵) پزشک، داروشناس، شاعر فارسی-عربی ایرانی بود.
دارای منبع
[ویرایش]دیوان
[ویرایش]- «از ما نهفته با دگران یار بودهای// ما غافل و تو همدم اغیار بودهای// جایی که شب شدند حریفان تمام مست// باور که میکند که تو هشیار بودهای»
- «ای وای بر آن مرغ گرفتار که از دام// پایش بگشایند و پریدن نگذارند»
- «برهم زدم از ذوق اسیری پر و بالی// ورنه سر پرواز ز کنج قفسم نیست»
- «تا بر دلت از ناله غباری ننشیند// از بیم تو در سینه نهفتیم نفس را»
- «تا کی نصیحتم که بخوبان مبند دل// ناصح ترا چکار؟ دل من دل تو نیست»
- «چه دامست اینکه هر مرغی که میگردد گرفتارش// نمیآید به خاطر پرفشانیهای گلزارش»
- «حسرت مرغ اسیری کشدم کز دامی// کرده پرواز و به کنج قفسی افتادهست»
- «در آن گلشن که گلچین در به روی باغبان بندد// نمیدانم به امید چه بلبل آشیان بندد»
- «درین گلشن از آن شادم که نوپرواز مرغان را// رسد عهد گرفتاری چو بال و پر شود پیدا// نمیدانم زیان و سود بازار محبت را// همین دانم که کالای وفا کمتر شود پیدا»
- «دلخراش است دگر ناله مرغان چمن// در خم دام مگر تازهگرفتاری هست؟»
- «شب چو بمیرم به سر کوی تو// زنده شوم صبحدم از بوی تو»
- «غمش در نهانخانه دل نشیند// به نازی که لیلی به محمل نشیند// مرنجان دلم را که این مرغ وحشی// ز بامی که برخاست مشکل نشیند// بنازم به بزم محبت که آنجا// گدایی به شاهی مقابل نشیند// خلد گر به پا خاری آسان برآرم// چه سازم به خاری که در دل نشیند»
- «منزل بسی دور و به پا ما را شکسته خارها// واماندگان را مهلتی ای کاروانسالارها// گر باغبان روزی به ما بندد در گلزارها// ما را نگاهی بس بود از رخنه دیوارها»
- «منم که روز ازل از من آسمان و زمین// محبت پدری مهر مادری برداشت»
درباره طبیب
[ویرایش]- «پس از انقراض صفویه سبک نظم و نثر و نقاشی یک مرتبه تغییر یافت. انجمنی از شعرا که مشتاق وهاتف و آذر و رفیق و طبیب و عاشق اعضاء آن بودند سبک عراقی را از نو در شعر به وجود آوردند.»
این یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |