سیفالدین، سعید بن مطهّر باخرزی (۱۰ اکتبر ۱۱۸۸، باخرز - ۲۳ اکتبر ۱۲۶۱، بخارا) فقیه، محدث، صوفی و شاعر ایرانی در سدهٔ هفتم هجری بود.[۱]
* * *
کردم به طواف خانهٔ پار آهنگ | |
سنگی دیدم نهاده آنجا بر سنگ |
چون بود تهی ز یار تا کرده درنگ | |
واگر دیدم سنگزنان بر دل تنگ[۱] |
* * *
هرچند گهی ز عشق بیگانه شوم | |
با عافیت آشنا و همخانه شوم |
ناگاه پریرُخی به من برگذرد | |
برگردم آز حدیث و دیوانه شوم[۱] |
* * *
از دیده سنگ خون چکاند غم تو | |
بیگانه و آشنا نداند غم تو |
دم درکشم و همه غمت نوش کنم | |
تا از پس من به کس نماند غم تو[۱] |
* * *
ای مردان های و ای جوانمردان هوی | |
مردی کنی و نگاهداری سر کوی |
گر تیر آید چنانکه بشکافد موی | |
زنهار که از دوست نگردانی روی[۱] |