پرش به محتوا

جعفر صادق

از ویکی‌گفتاورد
(تغییرمسیر از جعفر بن محمد)

جعفر صادق، (۱۷ ربیع الأول ۸۰ هـ- ۲۵ شوال ۱۴۸ هـ) از پیشوایان مسلمانان، ششمین امام شیعیان و عالم در رشته‌های گوناگون، به ویژهٔ شیمی.

«به راستی که برای هر چیزی زکاتی است و زکاتِ علم آن است که آنرا به اهلش بیاموزند.»
«هر صنعتگری برای جلب مشتری خویش باید سه ویژگی داشته باشد: در کارش ماهر باشد، امانت را در آن رعایت کند و از هر کس که او را به کار گرفت دلجویی کند.»
«خوشبخت است کسی که در خود خلوتی یابد و بدان مشغول گردد.»
«من به سه دسته رحم می‌کنم و سزاوار است که دیگران نیز به آنان رحم کنند: عزیزی که ذلیل شده، توانگری که نیازمند شده، و دانشمندی که اهلش و نادانان او را کوچک و خوار بشمارند.» [این تصویر نشان دهندهٔ چهرهٔ صاحب این صفحه نیست]
«خندهٔ مؤمن، لبخند [تبسّم] است.»
«کندنِ کوه آسان تر از جابجا کردن دل است.»
«نزدیکترین حالات بنده به پروردگار ، سجده است.»

گفتاوردها

[ویرایش]
  • باهوش‌ترین مردم، خوش‌اخلاق‌ترین آن‌ها هستند.[۱]
  • کسی که به موضوعی که درباره‌اش نمی‌داند حمله می‌کند دماغ خودش را بریده‌است.[۱]
  • کسی که مانع بخشش می‌شود به خدا اطمینان ندارد.[۱]
  • علما امانت داران پیغمبر هستند تا زمانی که به دیدار حاکمان نرفته‌اند.[۱]
  • آزادترین آزاد کسی است که گرفتار حرص نیست.[۱]
  • هیچ چیز بهتر از سکوت نیست. هیچ دشمنی بدتر از جهل نیست. هیج بیماری ای خطرناک تر از دروغ گویی نیست.[۱]
  • حسادت ایمان را می‌خورد همان‌طور که آتش چوب را می‌خورد.[۱]
  • سه چیز محبت می‌آورد: دین، فروتنی و بخشش… سه چیز نفرت می‌آورد: ریا، خودپسندی و ستم.[۱]
  • اگر بداخلاق بداند که به خودش زخم می‌زند در رفتارش مدارا پیشه می‌کند.[۱]
  • کسی که از خدا بترسد، خدا کاری می‌کند همه چیز از او بترسد. کسی که از خدا نترسد، خدا کاری می‌کند که از همه چیز بترسد.[۲]
  • خداوند عزوجل فرموده‌است: مردم عائله من هستند، پس محبوبترین آن‌ها نزد من کسی است که با آنان مهربان تر و در راه برآوردن نیازهایشان کوشاتر باشد.[۳]
  • یکی از محبوبترین کارها نزد خداوند عزوجل شاد کردن مؤمن است: (یعنی) برطرف کردن گرسنگی اش یا زدودن اندوهش، یا پرداختن قرضش.[۴]
  • اندیشیدن زیاد در حکمت، خرد را بارور می‌سازد.[۵]
  • یک ساعت اندیشیدن در خیر و صلاح ، از هزار سال عبادت بهتر است. (مصباح الشریعه ص ۱۱۴)
  • «کسی که حیاء ندارد ایمان ندارد.» (کافی)[۶]
  • «انتقام جویی برای صاحبان قدرت چقدر زشت است.»
  • «احسان، زکاتِ نعمت ها؛ شفاعت، زکاتِ مقام؛ بیماری‌ها، زکاتِ بدن ها؛ و بخشش، زکاتِ پیروزی است. آنچه زکاتش داده شود از نابودی در امان است.»
  • «اگر تو شیرینی تنهایی را چشیده بودی از خودت هم می‌هراسیدی ... کمترین بهره‌ای که بنده از تنهایی می‌گیرد، آسودگی از مدارا و سازش با مردم است.»
  • «آسودگیْ‏ بخش‏ترینِ آسایش ‏ها، بُریدن امید از مردم است.»
  • «اگر می ‏خواهی گرامی ات دارند، نرم‏خو باش، و اگر می‌خواهی خوارت شمارند، خشن باش.»
  • «از نیکبختی مرد است که خصم او خردمند است. »
    • تذکرة الاولیاء[۷]
  • «به هرکس فرصتی دست دهد و او به انتظار بدست آوردن فرصت کامل آن را تإخیر اندازد، روزگار همان فرصت را نیز از او برباید، زیرا کار ایام، بردن است و روش زمان، از دست رفتن.
    • بحارالانوار، ج ۷۸, ص ۲۶۸
  • «بر هر مسلمانی که ما را بشناسد سزوار است که در هر شبانه روز عملش را برخود عرضه کرده، بازنگری کند و خود حسابگر خـویـش باشـد، اگر نیک بود بر آن بیفزاید و اگر گناه دیـد از آن آمـرزش خـواهـد تـا ایـن که روز قیـامت رسـوا نشـود.
    • تحف العقول، ص ۳۰۱
  • «به راستی که برای هر چیزی زکاتی است و زکاتِ علم آن است که آنرا به اهلش بیاموزند».
  • «به پدرانتان نیکی کنید تا پسرانتان به شما نیکی کنند، و از زنان مردم، چشم فرو پوشید تا از زنانتان چشم فرو پوشند».
  • «بسیار دعا کنید؛ زیرا خداوند از بندگانش آن‌هایی که او را دعا می‌کنند، دوست می‌دارد».
  • جوانی (فرصت نیکو) و (نسیم رحمت) است که باید به خوبی از آن بهره جست و با زیرکی، ذکاوت و تیز بینی آن نعمت خداداد را پاس که این فرصت, (ربودنی) و (رفتنی) است وضایع ساختن آن، چیزی جزغم، اندوه و پشیمانی را برای دوران پس ازآن به ارث نمی‌گذارد.
    • بحارالانوار، ج ۷۸, ص ۲۶۸
  • «خوشبخت است کسی که در خود خلوتی یابد و بدان مشغول گردد
    • مطالب السؤول
  • «خندهٔ مؤمن، تبسم است
  • «خوشا بر آن که آرزوهای دورغین سرگرمش نسازند.»
  • «حق تعالی را در دنیا بهشت است و دوزخ است. بهشت عافیت است و دوزخ بلاست. عافیت آن است که کارخود را خدای گذاری و دوزخ آن است که کار خدای با نفس خویش گذاری.»
    • تذکرة الاولیاء[۸]
  • «دست را تا آرنج در دهانِ اژدها فرو بری، بهتر از آن است که از نوکیسه [مغرور] درخواست کنی.»
  • «روزها سه تاست: دیروز، که به دست نیاید؛ و امروز که مردم در آنند، پس باید ارزشِ آن را بدانند؛ و فردا که تنها آرزوی آن از مردمان است.»
  • «سلام گفتن مستحب و پاسخش واجب است ... هر که پیش از سلام آغاز به کلام کرد، پاسخش ندهید ... سلامِ کامل برای همشهری دست دادن وبرای مسافر روبوسی است ... با یکدیگر دست دهید که کینه را نابود می‌سازد.»

سه چیز است که محبت آورد: قـرض دادن وفـروتنـی و بخشـش.

  • سه چیز است که دشمنـی مـیآورد: دو رویـی، ستـم و خـودبینـی.
  • «سه چیز است که همه مردم به آنها نیاز دارند: امنیت، عدالت و آسایش»
  • سه چیز است که دلیل بزرگواری شخص است: خوشخویی، فرو بردن خشم، و فرو هشتن چشم.
  • سه چیز است که در آن بلاغت و شیـوایـی است: معنی مقصود را رساندن، و از سخـن بیهوده دوری جستـن، و بـا لفظ کم، معنـی بسیـار را رسـانـدن.
  • سه چیز است که در هـر که بـاشـد آقـا و سـرور است: خشـم فـرو خـوردن، گذشت از بدکـردار، کمک و صله رحـم بـا جـان و مـال.
  • سه کس اند که شناخته نشوند جز در سه جا: بـردبار شناخته نشـود جز به هنگام خشـم، وشجاع شناخته نشـود جز به وقت نبـرد، وبـرادر و دوست شنـاخته نشـود جز به وقت نیاز.
  • سه چیز است در هر که باشد منافق است، اگر چه روزه بدارد ونماز بخواند: آن که چون سخن گوید دروغ گوید، و چون وعده کند خلاف ورزد و چون امنیش دانند خیانت نماید.
  • سه چیز است در هر که باشد منافق است، اگر چه روزه بدارد ونماز بخواند: آن که چون سخن گوید دروغ گوید، و چون وعده کند خلاف ورزد و چون امنیش دانند خیانت نماید.
  • نجات در سه چیز است، زبانت را نگهداری و در خانه ات بمانی! و بـر خطایت پشیمان شوی.
  • انـس در سه چیز است: زن مـوافق و فـرزنـد نیکوکار و دوست خالص و بـا صفـا. *سه کس زندگی را تیره کنند: زمامدار ستمگر، وهمسایه بد وزن بی شرم و بدزبان.
  • «دختران حسنه و پسران نعمت اند. در برابر حسنه پاداش دهند و برای نعمت پرسش کنند.»
  • «کسی که بر خشم خود چیره نگردد، بر عقل خود چیره نیست.»
    • کافی، ج ۲، ص ۳۰۳
  • ««کندنِ کوه آسان تر از جابجا کردن دل است
  • «محبوب ترین دوستانم کسی است که به من عیب‌هایم را هدیه دهد.»
  • «من به سه دسته رحم می‌کنم و سزاوار است که دیگران نیز به آنان رحم کنند: عزیزی که ذلیل شده، توانگری که نیازمند شده، و دانشمندی که اهلش و نادانان او را کوچک و خوار بشمارند
  • «مزهٔ آب، همانندِ مزهٔ زندگی است و مزهٔ نان، نیروست.»
  • «مسجدها را از خرید، فروش، دیوانه، گناه، معرفی گمشده، قضاوت، اجرای حد و سر و صدا دور نگه دارید.»
    • :نصایح صفحه ۲۸۲
  • «نزدیکترین حالات بنده به پروردگار ، سجده است
    • ثواب الاعمال و عقاب الاعمال
  • «هرکه به خدا اعتماد ورزد، خدا مهم دنیا وآخرتش را کفایت کند و هرچه از او غایب است برایش حفظ کند. درمانده وناتوان است هرکه برای هر بلا صبری، و برای هر نعمت شکری و برای هر دشواری آسانی ای ندارد.
    • تحف العقول، ص ۳۰۴
  • «هر صنعتگری برای جلب مشتری خویش باید سه ویژگی داشته باشد: در کارش ماهر باشد، امانت را در آن رعایت کند و از هر کس که او را به کار گرفت دلجویی کند
  • «هر که بدخوی شود، خود را شکنجه می‌دهد.
    • ترجمه‌های دیگر: «بد اخلاق، خود را عذاب می‌دهد.»
    • تحف العقول
  • «هر که از راه مجذوب شدن به شخصیت‌ها به دین در آید همان اشخاص همچنان که او را به آن در آورده‌اند از آن خارجش کنند و کسی که از راهِ کتاب و سنت به این دین [ اسلام ] وارد شود، کوه‌ها بجنبند و او نجنبد.»
    • میزان الحکمة، ج ۴
  • « یاریِ تو به ناتوان، از بهترینِ صدقه ‏هاست.»
  • «از آن می‌ترسم که به قیامت جدِّ من دست در من زند که چرا حقِّ متابعت من نگزاردی، این کار به نَسَب صحیح و به نسب قوی نیست؛ این کار به معاملت شایستة حضرت حق بود.»تذکرة الأولياء، عطار
  • «از نیک‌بختی مرد است که خصمِ او خردمند است.»تذکرة الأولياء، عطار
  • ‌«حق تعالی را در دنیا بهشت است و دوزخ است، بهشت عافیت است و دوزخ بلاست، عافیت آن است که کارِ خود را با خدای گذاری و دوزخ آن است که کار خدای با نفس خویش گذاری.»تذکرة الأولياء، عطار
  • «عشق جنون الهی است، نه مذموم ]نکوهیده[ است نه محمود ]ستوده[.»تذکرة الأولياء، عطار
  • «الهام از اوصاف مقبولان است و استدلال ساختن که بی‌الهام بود از علامت راندگان است.»تذکرة الأولياء، عطار
  • «مؤمن آن است که ایستاده است با نفس خویش و عارف آن است که ایستاده است با خداوند خویش» تذکرة الأولياء، عطار

درباره

[ویرایش]

دربارهٔ او

[ویرایش]
  • «اگر تنها صفت او گویم، به زبان و عبارت من راست نیاید که در جمله علوم و اشارات و عبارات بی تکلف به کمال بود، وقدوه جمله مشایخ بود، و اعتماد همه بر وی بود و مقتدای مطلق بود. هم الهیان را شیخ بود و هم محمدیان را امام، و هم اهل ذوق را پیشرو، و هم اهل عشق را پیشوا. هم عباد را مقدم، هم زهاد را مکرم. هم صاحب تصنیف حقایق، هم در لطایف تفسیر و اسرار بی نظیر بود.»

منابع

[ویرایش]
  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ ۱٫۵ ۱٫۶ ۱٫۷ ۱٫۸ al-Husayn al-Muzaffar, Imam Al-Sadiq, 165–166,230–247.
  2. Donaldson, The Shi'ite Religion, 136.
  3. محمدی ری شهری، محمد. میزان الحکمه. ج. ۲. قم: سازمان چاپ و نشر دارالحدیث، ۱۳۸۶. ۴۳۳. 
  4. محمدی ری شهری، محمد. میزان الحکمه. ج. ۲. قم: سازمان چاپ و نشر دارالحدیث، ۱۳۸۶. ۴۳۵. 
  5. محمدی ری شهری، محمد. میزان الحکمه. ج. ۳. قم: سازمان چاپ و نشر دالحدیث، ۱۳۸۶. ۱۸۶. 
  6. «احادیث موضوعی، حدیث، حدیث حیا، احادیث حیا». Aviny.com. بازبینی‌شده در ۲۰۱۶-۰۳-۲۵. 
  7. http://ganjoor.net/attar/tazkerat-ol-ouliya/sh1/
  8. http://ganjoor.net/attar/tazkerat-ol-ouliya/sh1/
  • Donaldson، Dwight M.. The Shi'ite Religion (A history of Islam in Persia and Irak). London: Luzac، 1933. * {cite book|last1=Adamec|first1=Ludwig W.|title=The A to Z of Islam|date=2002|publisher=Scarecrow Press; Revised edition|isbn=978-0-8108-4505-3|url=http://www.amazon.com/Z-Islam-Guide/dp/0810845059/ref=asap_bc?ie=UTF8}}
  • (1998) Imam Al-Sadiq, Translated by Jasim al-Rasheed, Qum: Ansariyan Publications, 165–166,230–247. ISBN 964-438-011-8. </ref>

پیوند به بیرون

[ویرایش]
ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ