آنتونیو نگری
ظاهر
آنتونیو نگری (به ایتالیایی: Antonio "Toni" Negri) زادهٔ ۱ اوت ۱۹۳۳)، فیلسوف مارکسیست پست مدرن، مدرس علوم سیاسی در دانشگاه پاریس و دانشگاه پادو در رم.
گفتاوردها
[ویرایش]- «من از هیچ نقطه نظری آنارشیست نخواهم بود و این ربطی به موقعیتی که در آن قرار داریم ندارد. به باور من بر مبنای اشکال خودسازماندهی که هرچه بیشتر جمعی میشوند، «امر مشترک» ی روز به روز قوی تر میشود. ما همیشه محکومیم که نهادها را تأسیس کنیم! اما ساختن نهادها، همچنین به معنای خلق اشکال مختلفی از شهرهاست، زیرا یک نهاد صورت ازلی ایدهآل یا بازنمایی متافیزیکی نیست! در کنار همه کارکردهایش، اشکالی انضمامی است که مستلزم ساخته شدن شهر است- که کلانشهر با آن میتواند امر مشترک را برسازد.»
- در گفتگو با هانس اولریش ابریست[۱]
- «من احترام و هم دلی زیادی برای سنت دموکراتیک آمریکا قایلم که به نظر من بسیار عمیق است و من هم شدیداً به آن علاقه مندم. با این وجود، دیگر نمیتوانیم اثرات مخرب محافظه کاران و فرهنگ مذهبی را در آمریکا نادیده بگیریم و این تغییری بسیار خطرناک بوده است. حاصل آنکه تجربه آزادیخواهی فرهنگ آمریکایی از هر شکلی از آگاهی جهانی محروم شده است و حتی از خود آمریکا هم آنجا که بحث قابلیت آن برای مداخله در سایر نقاط جهان، با حفظ حدود آزادی مردم است، این تجربه هیچ کارایی نداشته است.»
- در گفتگو با هانس اولریش ابریست[۱]
- «به باور من فعالیت اجتماعی همیشه مهمترین چیز است؛ و هرکسی که از این مسائل حرف بزند و به این واقعیت اعتراف نکند، صرفاً آن را کتمان کرده است. زیرا آنها خیلی خوب میدانند که فعالیت اجتماعی مشکل اصلی است، با این حال حرفی از آن نمیزنند. بعد از آن است که مسئله فقر و ثروت، معنای تفاوت میان کسانی که کار میکنند و کسانی که استثمار میکنند، باقی میماند: درست همانطور که ماکیاولی، استاد من توصیف کرده است.»
- در گفتگو با هانس اولریش ابریست[۱]
- «نقطه پایان تفسیری که ما از مارکس در آن زمان داده بودیم، کتاب «مارکس فراتر از مارکس» من است. این کتاب اثری بسیار ستیزه جویانه است. مسائلی که در آن تحلیل شدهاند، غالباً از دل گسترش مبارزات و مباحثات سیاسی مطرح میشدند. من معتقدم که احیای مارکسیسم در ایتالیای دهههای شصت و هفتاد از ماریو ترونتی گرفته تا خوانش من از گروند ریسه، همگی اساسی بودهاند. امروزه دیگر بدون این پارامترها نمیتوان سخن صحیحی در مورد مارکس به زبان آورد. این تفسیر با توجه به هرمنوتیک سنتی مارکسیستی که هنوز در آکادمی یا در وال استریت دیده میشود، بسیار بحثبرانگیز است. یک هرمنوتیک مارکسیستی ابژکتیویستی که این روزها بیشتر به درد روسا میخورد تا اینکه به کار نبرد طبقاتی بیاید.»
- در گفتگو با مکس هنینگر، ۲۰۰۵[۲]
- «زیست سیاست برای من فضایی است که اول توسط اشکال جدید تولید، دوم به وسیله گسترش اشکال جدید تولید در سراسر جامعه و سوم به وسیله پیدا شدن همه عناصر کلاسیک تضاد به همراه طبقهبندی جامعه ذیل سرمایه، تشخص یافته است. به بیان دیگر من سعی دارم برای توضیح گسست و ضدیتهایی که پیشرفت سرمایه داری نمایان ساخته است، مفهوم زیست سیاست را اخذ کرده و (روشن است که به نحوی جوهری) بازتعریف کنم. زیست سیاست میتواند به سادگی وجه روشن زیست قدرت و بیشتر از این، یک نقطه قوت باشد. این امر از یک نقطه نظر درونباش، غیردیالکتیک و غیرغایت شناسانه مطلقاً بنیادین به نظر میرسد.»
- در گفتگو با مکس هنینگر، ۲۰۰۵
منابع
[ویرایش]- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ هانس اولریش ابریست، «مراکز آمریکایی در زمانهای بی ربطی سردر میآورند: گفتوگوی هانس اولریش ابریست با آنتونیو نگری»، ترجمهٔ کیوان مهتدی، روزنامه اعتماد، شمارهٔ ۲۲۷۷، ۱۳ مهر ۱۳۹۰، صفحهٔ ۱۰.
- ↑ مکس هنینگر، «بیهوده منتظر نبودهام: گفت وگو با آنتونیو نگری، فیلسوف مبارز ایتالیایی»، ترجمهٔ وحید جعفرزاده درزی، روزنامه شرق، شمارهٔ ۱۱۶۸، ۳ بهمن ۱۳۸۹، صفحهٔ ۸.