موش
ظاهر
موش، پستانداری کوچک از راسته جوندگان
- «شراب، موش کور را به عقاب تبدیل میکند.»
- «گاندی، فیل خاکستری بود که بر گرده موش کوچک و سفیدی نشست. کینگ، موش خاکستری و کوچکی است که بر صدر فیل بزرگ و سفیدی نشسته است.»
- «با وجود تنگی لانه، موش سعی میکند با یک جارو که به کونش بسته، وارد لانهاش شود.» ضربالمثل ارمنی
- «توی این کار موش دویده!»
- «دیوار موش دارد، موش گوش دارد.»
- «سر موش بودن بهتر از دم شیر بودن است!»
- «سوراخ موش به هزار دینار!»
- «شیران، موش شکار نکنند» ضربالمثل آلمانی
- «کوه البرز، پس از درد فراوان موش زائید!»
- «کوه کندن و موش بر آوردن.»
- «کوه وضع حمل کرد و موشی به دنیا آورد» ضربالمثل آلمانی
- «گربه تنبل را موش طبابت می کند.»
- «گربه در راه خدا موش نمیگیرد.»
- «گربه همه شب موش در خواب بیند.»
- «مبادا یکی موش و دو گربه تنها// مبادا دو زن در یکی خانه باهم» ضربالمثل هلندی
- «مثل موش آب کشیده»
- «مثل موش روی قالب پنیر»
- «موش به سوراخ نمیرفت، جارو به دمش بست.»
- «موش به هنبونه کار نداره، هنبونه به موش کار داره.»
- «موش موشک آسه بیا، آسه برو که گربه شاخت نزنه.»
- «موش و گربه که باهم ساختند، دکان بقالی خراب است!»
- «موش و گربه که باهم کنار آمدند، وای به حال بقال!»
موش در شعر فارسی
[ویرایش]- «از صلح میان گربه و موش// برباد رود دکان بقال»
- «تنگ بُد جای موش در سوراخ// بست جاروب نیز بر دنبال»
- «روز بیآبی آسیا از شاش موشی گردد// در گاه تنگی شبان از بز نر نیز دوشد»
- «شدن گربه را بسته چنگال و پوز// بود موش را خرمی شام و روز»
- «نکند باز موش مرده شکار!»
- «نور گیتیفروز چشمهٔ هور// زشت باشـد به چشم موشک کور»
- «نهادست این گنبد تیزتک// پی موش، گربه؛ پی گربه، سگ// مپندار صیاد کز دام جست// که صیاد را نیزِ صیاد هست»
پیوند به بیرون
[ویرایش]این یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |