بارون دولباخ
ظاهر
پل آنری دیتریش، بارون دولباخ (به فرانسوی: Paul Henri Dietrich, baron d'Holbach) (به آلمانی: Paul Heinrich Dietrich, Baron d'Holbach) دانشمند و فیلسوف قرن هجدهم میلادی آلمانی-فرانسوی است.
گفتاوردها
[ویرایش]- «نظم یا نظام جهان نتیجهٔ مشیت خدایی نیست، بلکه حاصل طبیعت اشیاء و قوانین ذاتی آنهاست.»
- نظام طبیعت[۱]
- «نادانی و ترس خدایان را آفریدهاند و پندار و شیفتگی و فریب تصور زیبا یا زشتی از آنها کشیدهاند، ضعف آنها را میپرستد، سادهلوحی آنها را استمرار میبخشد و استبداد ایمان به آنها را در جهت منافع خود تقویت میکند.»
- نظام طبیعت[۲]
- «ایمان به خدا نه تنها آدمیان را خوشبخت نمیکند، بلکه بر اضطراب و بیم آنها میافزاید؛ بنابراین، اگر بتوان دین، این ابزار نیرومند استبداد را برانداخت آسانتر میتوان تکامل نظام اجتماعی عقلانی را به جای نظامی که مسبب این همه رنج و بدبختی است بر پای داشت.»
- نظام طبیعت[۳]
دربارهٔ او
[ویرایش]- «دلباک در نوشتههای خود در محکوم ساختن «آنسین رژیم» (نظام سابق) بسیار بیش از آنچه میان همکارانش معمول بود صراحت لهجه داشت؛ ولی انقلاب را به عنوان راهحلی برای مسائل سیاسی رد میکرد و در کتاب نظام اجتماعی خود تصریح میکرد که انقلاب خود از بیماریی که مدعی درمان آن است بدتر است.»
- «گاه گفته میشد که دلباک در نظام طبیعت خود گرایشهای متفاوت نویسندگان روشنگری فرانسه را به هم آمیخته و سپس آنها را به جانب افراط کشانده است؛ و این بیگمان تا اندازهای درست است؛ ولی اندیشههای دلباک برای بسیاری از فیلسوفان همگام او زیاده افراطی بود. مثلاً ولتر این کتاب او را به سبب الحادش محکوم کرد؛ و در آلمان فردریک کبیر اذهان را به آنچه او آن را تناقضی آشکار میشمرد جلب کرد. به عقیدهٔ دلباک موجودات انسانی همان قدر تابع اصل موجبیتاند که دیگر چیزها. با این همه، او در محکوم ساختن کشیشان و حکومتها با عباراتی تند، و هواخواهی از یک نظام اجتماعی نو تردید به خود راه نمیدهد و توجه ندارد که این گونه سخن گفتن در صورتی معقول است که انسانها آزاد باشند و منطقاً بتوان آنها را به سبب افعالشان ستایش یا نکوهش کرد.»
- «ما نتوانستیم دریابیم که چگونه ممکن است چنین کتابی خطرناک باشد. به نظر ما این کتاب به قدری عبوس و تاریک و نفرتآور آمد که تحمل حضورش برایمان دشوار بود و در برابر آن بر خود چنان لرزیدیم که گویی با شبحی رودرروییم.»
منابع
[ویرایش]- ↑ به نقل از فردریک کاپلستون، تاریخ فلسفه، جلد ششم: از ولف تا کانت، ترجمهٔ اسماعیل سعادت و منوچهر بزرگمهر، انتشارات سروش، ۱۳۷۵، صفحهٔ ۶۳.
- ↑ به نقل از کاپلستون، تاریخ فلسفه، جلد ششم، صفحهٔ ۶۳.
- ↑ کاپلستون، تاریخ فلسفه، جلد ششم، صفحهٔ ۶۳.
- ↑ کاپلستون، تاریخ فلسفه، جلد ششم، صص ۶۳–۶۴.
- ↑ کاپلستون، تاریخ فلسفه، جلد ششم، صفحهٔ ۶۴.
- ↑ کاپلستون، تاریخ فلسفه، جلد ششم، صفحهٔ ۶۴.
این یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |