نصرالله کسرائیان

از ویکی‌گفتاورد

نصرالله کسرائیان عکاس ایرانی است.

گفتاورد[ویرایش]

رونمایی کتاب گزارش یک زندگی[ویرایش]

  • «من متعلق به قرنی هستم که گذشته است. قرن آرمان‌ها، انقلاب‌ها، جنگ‌ها و جنایت‌ها. آینده‌ای بوده‌ام که دارد به گذشته می‌پیوندد».
  • «عکاسی مستند دارد می‌شود استیج‌فتوگرافی، بازسازی صحنه قتل آنها که به خاطر مردم جان داده‌اند در شهرک سینمایی و تبدیل آنها به تابلوهای چند ده میلیونی؛ عکاسی از واقعیت دارد می‌شود عکاسی از شبه واقعیت. هر آنچه سخت و استوار بوده، دود شده و به هوا رفته، ما هم داریم دود می‌شویم. واقعیت ما هم دارد مجازی می‌شود».
  • «در این اوضاع و احوال باز هم کتابی منتشر کرده‌ایم. مسئولیتش به گردن ناشر است. فکر می‌کردم آخرین پروژه‌ام «در کوچه‌های جهان۲» باشد. چندتایی از عکس‌های قابل چاپش را در انتهای کتاب آورده‌ام. امکان چاپش نیست. رهایش کرده‌ام. سانسور قد آدم را کوتاه می‌کند، بلندقد نیستم، اما کوتاه‌تر از این هم نمی‌توانم بشوم. «گزارش یک زندگی» صرفاً کلاژی از کتاب‌های قبلی نیست. البته بخشی از عکس‌ها قبلاً در کتاب‌های مختلف با تیراژهای بسیار متفاوت چاپ شده‌اند، بعضی از این کتاب‌ها را دیگر گمان نکنم بتوانم تجدیدچاپ کنم. بخش دیگر عکس‌هایی است که یا تازه پیدایشان کرده‌ام یا این اواخر گرفته‌ام. اما مهم‌تر از همه اینها، هدف از تدوین کتاب نشان دادن تصویری کلی از سیر کاری عکاس در زمانی به درازای نزدیک به نیم‌قرن بوده است؛ کاری که تک‌تک کتاب‌ها از پس آن برنمی‌آمدند».
  • «عکاسی برای من شاید راهی بوده برای مبارزه با مرگ، شاید جلوگیری از سقوط، شاید فرار از دست آنچه داشته دیوانه‌ام می‌کرده و ساختن دنیایی اختصاصی و کم‌تنش‌تر با نگاتیوها و اسلایدهایم یا انجام وظیفه به‌عنوان یک روشنفکر و بالاخره شاید هم همه اینها. با وجود دشواری‌ها کار کرده‌ام، زندگی کرده‌ام و لذت برده‌ام. دوستی می‌پرسید اگر دوباره متولد می‌شدی، دلت می‌خواست چطور زندگی کنی؟ گفتم: همین‌طور که کرده‌ام. بعضی‌وقت‌ها یا جاها چگونه مردن دشوارتر از چگونه زیستن می‌شود. بعضی وقت‌ها آخرهایش بدجوری تمام می‌شود یا برایت تمامش می‌کنند. یادم می‌آید وقتی به دوستی گفتم سپرده‌ام پس از مرگم مراسم نگیرند، گفت آدم تا زنده است خودش تصمیم می‌گیرد، وقتی مرد دیگران. گفتم خودم پرونده را ببندم».
  • «تا اینجایش آدم خوش‌شانسی بوده‌ام. در سرزمینی زندگی کرده‌ام که دوستش داشته‌ام، کاری را کرده‌ام که مورد علاقه‌ام بوده و به آن اعتقاد داشته‌ام، با مردمی نشست‌وبرخاست و زندگی کرده‌ام که حاضر بوده‌ام برایشان زندان بروم. به کاستی‌ها و ضعف‌هایمان با دیده اغماض نگاه کنید. ما همین‌قدر می‌فهمیدیم، همین‌قدر توانستیم. حالا نوبت شما جوان‌ترهاست».
  • «تنها دو چیز را می‌توانم بگویم؛ نخست اینکه تردید نداشته باشید هیچ‌کاری را تا امروز به‌خاطر پول انجام نداده‎ام. دوم هم اینکه واقعاً دربارهٔ کارهایی که انجام داده‌ام، فکر کرده‎ام. برای من این یک تصمیم سیاسی بوده است که انتخاب کردم تسلیم من حقیر خودم نشوم. تا زمانی که زنده هستم، آماده یادگرفتن بمانم».

دربارهٔ او[ویرایش]

  • محمودرضا بهمن‌پور «کسرائیان از ۵۰ سال قبل تاکنون کار کرده و از شریف‎‌ترین انسان‎هایی است که من در طول زندگی‌ام دیده‎ام. می‌‎توان گفت او به‌عنوان یک روشنفکر ایرانی در برج عاج ننشسته و با توده مردم ارتباط برقرار کرده است. در حقیقت او یک وظیفه تاریخی را که از ۵۰٬۴۰ سال قبل بر زمین مانده، برعهده گرفته است و به‌همین‌دلیل می‌توان تاریخ عکاسی ایران را به پیش و پس از کسرائیان تقسیم کرد. او تنها کسی است که آثار خود را با صنعت نشر به اثبات رسانده و به نمایش عمومی گذاشته».
    • رونمایی کتاب گزارش یک زندگی[۱]
  • محمودرضا بهمن‌پور «یکی از ویژگی‌های کارهای کسرائیان این است که در کتاب‎هایش، مقدمه و عکس‎ها همسنگ هستند و نمی‌‎توان این دو را جدا از هم تصور کرد‎. با کارهای او نقطه آغاز صنعت چاپ کتاب عکاسی در ایران بنا نهاده شد».
    • رونمایی کتاب گزارش یک زندگی[۲]

پیوند به بیرون[ویرایش]

[رونمایی کتاب یک زندگی http://sharghdaily.ir/News/63187/تصمیم-سیاسی-بود-که-تسلیم-منِ-حقیرم-نشوم]

ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ