پرش به محتوا

سانسور

از ویکی‌گفتاورد

سانسور (به فرانسوی: censure) (به انگلیسی: Censorship) عمل کنترل سخن و انواع دیگر بیان و ابراز وجود انسان‌ها است.

گفتاوردها

[ویرایش]
  • «حالا جامعه‌ای که هرگز از وزیدن عطر آزادی بیان بهره نبرده و نگذاشته‌اند در این هوا تنفسی عمیق برباید، پیش‌بینی فضای بعد از وفات سانسور، ساده نیست. حذف سانسور به صورت مرحله به مرحله هم شبیه انتقال دریای خزر به کویر لوت است، توسط یک نفر و با یک قاشق چای‌خوری! هیولای زایای سانسور هزار دردسر دارد و تنها رهایی کتاب و کلمه از قلعه قیچی نیست. سانسور پیرایشی را بزنند، سانسور آرایشی جای آن را خواهد گرفت و به عکس. کل جامعه باید آزاد شود و گرنه فریاد زدن زیر آب، هیچ ساحلی را به ما نزدیک نمی‌کند. آیا گرانی و نایاب‌شدن کاغذ و فیلم و زینک در نیمه دوم دهه شصت، نوعی سانسور نبود؟ آیا نبود سامانه توزیع کتاب طی پنج دهه اخیر، سانسور نبوده و نیست؟ ورشکستگی خزنده و یاس مالی و اقتصادی اکثر ناشرین، سانسور نیست؟ تعویض شغل بعضی ناشرین، مولود سانسور تحمیلی نیست؟ معضلات مالی اهل قلم، همان غم نان، چه اسمی دارد؟ ناامیدی نسل جوان از عدم چاپ آثارشان، بی‌آنکه ناشرین مقصر باشند، سانسور نیست؟ تهدید و عدم امنیت و احضار اهل قلم، سانسور نیست؟ اتلاف وقت و سوخت هزینه و راکد ماندن سرمایه ناشر، چه نامی دارد؟ آیا عدم اعتماد اهل مطالعه به آثار سانسور شده، نوعی سانسور تحمیلی نیست؟»
  • «سانسور کتاب، تجاوز به فرزند معنوی نویسنده و مترجم است.»
  • «برای سوزاندن یک کتاب بیش از یک راه وجود دارد… برای نابود کردن یک فرهنگ نیازی نیست کتابها را سوزاند. کافیست کاری کنید مردم آنها را نخوانند… هر اقلیتی فکر می‌کند حق دارد، اجازه دارد، وظیفه دارد (روی هر چه نمی‌پسندد) نفت بریزد و کبریت بکشد. هر ویراستار ابلهی که خود را منبع شوربای ادبیات بی‌مایهٔ امروز می‌پندارد، گیوتین‌اش را آماده می‌کند و می‌خواهد سر هر نویسنده‌ای که جرات کند کمی بلندتر از زمزمه سخن بگوید یا چیزی بالاتر از لالایی بنویسد را از تن جدا کند… من به تازگی فهمیدم که چند ویراستار کیوبیک‌نشین در انتشارات بالانتین، از ترس آلوده‌شدن جوانان، ذره ذره، هفتاد و پنج قسمت مختلف کتاب فارنهایت ۴۵۱ را سانسور کرده‌اند. چند دانشجو که این داستان، که به پدیدهٔ سانسور و کتاب‌سوزان در آینده می‌پردازد را خوانده بودند، برای من نامه نوشتند و مرا از این طنز بدیع با خبر کردند…»
    • ری بردبری
  • «به گواهی تاریخ، تا به حال هیچ حکومتی به این دلیل سرنگون نشده که به مخالفان خود امکان بروز و ظهور عقایدشان را داده است. هر حکومتی که تا به حال سرنگون شده، به دلیل روش‌های دیکتاتورمآبانه و مبتنی بر خفقان و سانسور و عدم اجازه بروز و ظهور به عقاید مخالف بوده است، نه چیز دیگر.»
    • حسین ابوترابیان[۳]

منابع

[ویرایش]
ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ
سانسور
دارد.
  1. http://www.seyedalisalehi.com/cgi-bin/content.pl?f=40&t=23
  2. http://fa.rfi.fr/عمومی/20150620-سروش-حبیبی-سانسور-کتاب-تجاوز-به-فرزند-معنوی-نویسنده-و-مترجم-است
  3. حسین ابوترابیان، «بهای سنگین سرکوب مخالفان و دگراندیشان»، مجلهٔ گزارش، شمارهٔ ۱۱۶، مهر ۱۳۷۹، صفحهٔ ۱۳.