شیرین عبادی
شیرین عِبادی (۲۱ ژوئن ۱۹۴۷) (۳۰ خرداد ۱۳۲۶) حقوقدان و کنشگر حقوق بشر ایرانی است. زادهٔ همدان، پدرش محمدعلی عبادی، رئیس سردفتر اسناد رسمی شهر و استاد حقوق تجارت بود. خانوادهٔ او در سال ۱۹۴۸م/ ۱۳۲۷ش به تهران جابجا شدند. در سال ۱۹۶۵م/ ۱۳۴۴ش در رشتهٔ حقوق دانشگاه تهران پذیرفته شد و پس از فارغالتحصیلی، در مارس ۱۹۷۰/ اسفند ۱۳۴۸ رسماً قاضی شد. همزمان با قضاوت در دادگاه به ادامهٔ تحصیل پرداخت در سال ۱۹۷۱م/ ۱۳۵۰ش دکترای حقوق از دانشگاه تهران گرفت.
در سال ۱۹۷۵م/ ۱۳۵۴ش رئیس دادگاه تهران شد و اولین قاضی زن در ایران شمرده میشود. تا انقلاب ۵۷ در دستگاه قضایی خدمت کرد. تا سال ۱۹۹۳م/ ۱۳۷۲ش قادر به وکالت نبود. در این دوره به نوشتن کتاب و مقالات بسیاری در نشریات ایرانی پرداخت. کانون مدافعان حقوق بشر را همراه چهار وکیل مدافع در سال ۲۰۰۱م/ ۱۳۸۰ش تأسیس کرد و به ریاست آن برگزیده شد. در ۱۰ اکتبر ۲۰۰۳، جایزهٔ صلح نوبل را به دلیل تلاشهای چشمگیر و پیشگامانهاش برای دموکراسی و حقوق بشر، به ویژه حقوق زنان، کودکان و پناهندگان دریافت کرد. در سال ۲۰۰۴م/ ۱۳۸۳ش در حالی که مشغول به وکالت بود، در دانشگاه تهران به تدریس حقوق نیز روی آورد. در سالهای ۲۰۰۷–۲۰۰۸م/ ۱۳۸۶–۱۳۸۷ش اموالش و دفتر کانون مصادره و تعطیل شد. از آن هنگام در لندن، بریتانیا، به سر میبرد.[۱]
گفتاوردها
[ویرایش]سخنرانی
[ویرایش]- قوانین ما، کودکان را به عنوان شیء باارزشی در ارتباط با پدر و خانوادهٔ پدری بهشمار میآورد بنابراین بااین دیدگاه، برای آنان حکم صادر میشود.
- کودک مخلوقی از مخلوقات خداست و باید به عنوان موجودی مستقل مورد ارزیابی قرار گیرد و بر این مبنا قانون برای او ساری و جاری شود.
- ۱۷ مه ۱۹۹۹/ ۲۷ اردیبهشت ۱۳۷۹؛ کنفرانس خشونت و پیامدهای آن در خانواده[۲]
- این که زنان و مردان در جامعه ما از شرایط یکسان برخوردار نیستند، نباید باعث آشفته شدن عدهای شود و آنها را بر آن دارد که انواع تهمتها را به مدافعان حقوق زن بزنند.
- در ایران، آزادی بیان وجود دارد اما آزادی پس از بیان وجود ندارد. مهم نیست که میپذیرند یا نه، اما اجازه بدهید، بگویم ما با خون خود مینویسیم اما فریاد رسی وجود ندارد.
- مانند زمان مشروطه، عدالتخانه فراموش شدهاست. اگر در زمان مشروطیت موفق عمل میکردیم اکنون، کشور در حال توسعه نام نمیگرفتیم.
- اشکال ما در استنباط قوانین الهی است. اگر بتوانیم روح والای اسلام را دریابیم با قوانین متضاد روبهرو نخواهیم بود.
- ۸ فوریه ۲۰۰۰/ ۱۹ بهمن ۱۳۷۸؛ سمینار نقد جنبش اصلاحطلبی و زنان، دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی، تهران[۳]
- سپردن کار به مردم از بزرگترین دستاوردهای دموکراسی است ونباید از دولت انتظار رفع تمام نواقص را داشته باشیم، دولتها نیز باید به مردم بها دهند و هرچند که تثبیت روشن دموکراتیک در کشور استبداد زدهای چون ایران، بسیار سخت است، اما ارزش تلاش را دارد.
- ۱۷ ژوئن ۲۰۰۱/ ۲۷ خرداد ۱۳۸۰؛ نشست رسانههای جمعی و سازمانهای غیردولتی[۴]
- اگر جسم کودکان کوچک است اما دنیای آنها بزرگ است و مشکلات و نیازهایشان بزرگتر.
- ۲۵ مه ۲۰۰۲/ ۴ خرداد ۱۳۸۱؛ همایش «حقوق کودک، وظایف دولت و تشکلهای مردمی» [۵]
- وضعیت زنان در ایران مساعد نیست. این یک واقعیت است و ما وضعیت حقوقی نامناسبی داریم، حال باید دید برای تغییر این وضعیت چه باید کرد. برای این امر ابتدا باید دشمن و اسلحه او را شناخت و بعد سعی در خلع سلاح کردن او نمود یا حداقل با همان اسلحه به مبارزه با او پرداخت.
- آنچه دشمن حقوق زن است فرهنگ مرد سالاری است. این فرهنگ مردسالار دشمن حقوق زن است. این فرهنگ این شرافت را هم ندارد که صادقانه اعتراف کند که مردانه حکم میکند.
- باید یک بار دیگر به حقوق اسلامی مراجعه و ثابت کرد آنچه عدهای میگویند اسلام نیست. قواعد فقهی از ۴ منبع قرآن، سنت، اجماع و عقل منبعث است. در قرآن که قواعد، بسیار اندک و محدود است و بیشتر قواعد ما در سنت و اجماع است. عقل هم که فراموش شدهاست، در مورد سنت هم باید دید کدام سنت میتواند منشأ قواعد فقهی باشد که پاسخ، سنتی است که حضرت رسول (ص) و ائمه در مقام انشاء قاعده فرمودهاند.
- باید مذهب را خوب بشناسیم و خود را به دانش اسلامی، مجهز کنیم تا مشکلات مختلف در رابطه با زنان رفع شود.
- ۲ دسامبر ۲۰۰۲/ ۱۱ آذر ۱۳۸۱؛ نشست «اتحادیه اروپا و مسایل حقوق بشر و حقوق زن»، انجمن روزنامه نگاران زن ایران[۶]
- باید سیاه و سفید را با هم دید. سیاه دیدن مسایل به منزلهٔ ناامید کردن مردم است. ما تا آن لحظه که نفس داریم باید از عدالت، آزادی، دموکراسی و حقوق بشر سخن گوییم و مردم را ناامید نکنیم.
- ۱۸ اکتبر ۲۰۰۳/ ۲۶ مهر ۱۳۸۲؛ در کانون وکلای دادگستری مرکز[۷]
- بگذارید مردم ناراحتی و اشک خود را پیش خودیها بریزند نه غریبه. به انتقاد خودیها توجه کنیم؛ چون دلسوزانه و برای بهتر شدن اوضاع است. انتقاد کنندگان خودی بهتر از بیتفاوتها هستند که به فکر عافیتطلبی خود میباشند
- صلح از دروازهٔ حقوق بشر وارد میشود و نمیتوان با جنگ، به صلح و آرامش رسید. باید دانست که وقتی حقوق کسانی از بین میرود آنها بالاخره برای احقاق حق خود جهان را به آشوب میکشند.
- ۲۶ اکتبر ۲۰۰۳/ ۴ آبان ۱۳۸۲؛ سخنرانی در مجلس[۸]
- اگر گفتند «دموکراسی با اسلام سازگار نیست» یا «حقوق بشر غربی است» باور نکنید. میتوانید مسلمانی سرافراز و همگام با تمدن جهانی باشید.
- هم میگوییم موارد نقض حقوق بشر داریم و هم به دنبال برطرف کردن آن هستیم که این مسوولیت بر عهده مردم و ماست.
- دنیا آنقدر تاریک و سیاه نیست که ناامید در گوشه خانه بیتوته کنیم بلکه باید شجاعانه در میدان ماند و به دستاوردها و آیندههای بهتر حقوق بشر در جامعه اندیشید.
- باید مصلحت همگان در نظر گرفته شود و خود را فراموش کنیم. البته فراموشی تاریخی یک ملت خطری هولناک است و باید خادمان را قدر نهاد و خائنان را در خاطر آورد هرچند قبلاً آنها را بخشیده باشیم.
- اندیشه خود را باید بیدغدغه به زبان راند، بحث کرد و نتیجه گرفت تا جامعهای به رشد و تحول برسد. اگر این آزادی وجود نداشته باشد، جامعه رشد نخواهد کرد. آزادی را نباید فقط برای خود بلکه برای مخالف خود هم بخواهیم. اگر ما و یارانمان را با اسحاق رابین و انور سادات برابر دانستند مکدر نشویم و البته نهایتاً هم قبول نکنیم اما بگذاریم همه حرفشان را بزنند و این مسئله را هم از خود شروع کنیم.
- باید از اشتباهات تاریخی از دیروز تا امروز عبرت بگیریم. قهرمان نسازیم چرا که ممکن است قهرمانان بشکنند یا شکست بخورند و ببازند و حتی خیانت کنند. از آنجا که خود مردم قهرمان هستند باید در میدان بمانند.
- اجازه ندهید روحیهٔ قهرمانپروری پا بگیرد چرا که ملت قهرمان نمیخواهد.
- ۲۹ اکتبر ۲۰۰۳/ ۷ آبان ۱۳۸۲؛ همایش پاسداشت صلح و آزادی، دانشگاه امیرکبیر، تهران[۹]
- از هر مرام و مسلکی استفاده و سوءاستفاده میشود؛ اسلام نیز جدا از این امر نیست و کسانی که با اسلام ضدیت دارند، سعی میکنند که چهرهٔ خشنی از اسلام ارائه کنند؛ ما باید جوهره و ذات اسلام را به افراد نشان دهیم؛ اینکه آغاز هر سوره با بسم الله الرحمن الرحیم است، بیانگر عطوفت اسلام است.
- حضرت علی (ع) به عنوان کسی که دارای علم الهی هستند و به تمام مسائل آگاهی دارند، چون اکثریت سپاه مخالف جنگ بودند، به نظر اکثریت احترام گذاشتند و حکمیت را پذیرفتند؛ من به عنوان یک شیعه، امام علی (ع) را مصون از خطا میدانم و به او افتخار میکنم.
- ما اکنون دارای چه استدلالی هستیم که میگوییم اسلام با دموکراسی سازگار نیست؟ آیا این حرف به منزله این حقیقت نیست که ما قصد داریم که با ایجاد دیواری مسلمانان را از دیگر افراد بشر جدا کنیم؛ ما باید متوجه باشیم که این کار باعث سربلندی اسلام نمیشود و با روح اسلام که برابری و برادری است، منافات دارد.
- بعضی از افراد اعتقاد دارند که اسلام برای مردان افضلیتی قائل شدهاست… این برتری را اسلام قائل نشدهاست؛ این برتری را فرهنگ مردسالار مشرق زمین از اسلام ارائه میدهد و روح اسلام برابری و برادری است.
- اکنون استفاده از ابزار عقل در جهت استنباط احکام فراموش شدهاست؛ ما مگر نمیگوییم آنچه که شرع حکم میکند، عقل نیز حکم میکند (و برعکس) و در اینجا منظور از عقل، عقل بشری است؛ عقلی که در قالب قانونگذاری و دانش بشری در حال ترقی و پیشرفت است و این از بدیهیات است.
- تاریخ اسلام سرشار از احکام ثانویه است و یکی از دلایل کامل بودن اسلام احکام ثانویه است؛ اکنون باب اجتهاد باز است و چون نظریههای اجتماعی در مورد مسائل متفاوت است، احکام ثانویه به وجود آمد.
- این افتخار نیست که بگوییم چون مسلمان هستیم، حقوق بشر را رعایت نمیکنیم بلکه ما میگوییم ما افتخار میکنیم که مسلمان هستیم و به دین خود میبالیم و به فرزندان خود نیز اسلام را میآموزیم و در کنار آن به حقوق بشر نیز احترام میگذاریم چون اهمیت کرامت انسانی در اسلام بیشتر از اعلامیهٔ حقوق بشر است.
- قهرمانپروری نکنید؛ ما شاگرد اول نمیخواهیم بلکه شاگردان اول میخواهیم؛ متأسفانه فرهنگ قهرمانپروری، بعضی مواقع ما را به زمین زدهاست و کسی قهرمان نیست.
- ۲ نوامبر ۲۰۰۳/ ۱۱ آبان ۱۳۸۲؛ نشست اسلام و دموکراسی، دفتر جامعه زنان انقلاب اسلامی، تهران[۱۰]
- این دیدگاه که هر مذهب و آیینی صرفاً حقوق بشر را بر مبنای تعریف خود اجرا کند و مفهومی فراگیر از آن در سطح جهانی رعایت نشود فاتحهٔ حقوق بشر را میخواند که در این صورت ضرر متوجه کشورهای مسلمان که ضعیفتر هستند، خواهد بود.
- قهرمانان شکست میخورند و باید هر کس خودش کار کند؛ به دنبال آن نباشید که قهرمانان کاری برای شما انجام دهند.
- ما میتوانیم به جای نظریهٔ برخورد تمدنها که توجیهگر جنگ است، از نقطهٔ مشترک تمدنها بگویم.
- ۲۳ نوامبر ۲۰۰۳/ ۲ آذر ۱۳۸۲؛ در سازمان دانش آموختگان ایران[۱۱]
- ارتقای حقوق بشر و تحقق دموکراسی در هر کشوری وظیفهٔ ملی و میهنی مردم همان کشور است. به بهانه ایجاد دموکراسی نمیتوان به کشوری حمله کرد. دموکراسی درآرامش تحقق مییابد نه در اغتشاش و جنگ. صلحی که من میخواهم با صلحی که تو میخواهی اگر در تضاد باشد، صلحی نیست که او میخواهد، پس چنین است که هم چنان دور جنگ ادامه خواهد یافت. اگرچه به نام صلح، تفاهم و درک خواستههای یکدیگر، چه در سطح تبلیغ چه در میان کشورها، همان خواستههای صلحاند که با پود اراده و تعهد، فرشی زیبا بافته میشود و بر جان میگسترد.
- ۹ دسامبر ۲۰۰۳/ ۱۸ آذر ۱۳۸۲؛ کنفرانس خبری، اسلو، نروژ[۱۲]
- امسال جایزهٔ صلح نوبل نصیب زنی شدهاست از کشور ایران، کشوری مسلمان در منطقهٔ خاورمیانه. بیتردید انتخاب من سبب دلگرمی انبوه زنانی خواهد شد که نه فقط در ایران بلکه در کشورهای منطقه برای گرفتن حقوق خود تلاش میکنند، حقوقی که طی پروسهٔ تاریخی از آنان سلب شدهاست. این انتخاب موجود خودباوری زنان در ایران و در مرزهای فراتر از ایران خواهد شد.
- زنان نیمی از جمعیت هر کشوری هستند، نادیده گرفتن آنان و محروم کردن زنان از مشارکت فعّال در حیات سیاسی - اجتماعی - اقتصادی و فرهنگی، به واقع محروم کردن کلّ هر جامعهای است از نیمی از توانایی خود.
- نمیتوان با تا ابد با فرهنگی مردسالار به وضعیّت تبعیضآمیز زنان به ویژه در کشورهای اسلامی ادامه داد.
- امروز مقارن است با پنجاه و پنجمین سالگرد تصویب اعلامیّهٔ جهانی حقوق بشر… اعلامیّهای که با شناسایی کرامت ذاتی تمامی اعضای خانوادهٔ بشری و حقوق یکسان و انتقالناپذیر آنان، به عنوان تضمینکنندهٔ آزادی، عدالت و صلح آغاز میشود و دنیایی را نوید میدهد که در آن انسانها در بیان و عقیدهٔ خویش آزاد باشند، و از ترس و فقر، مصون و در امان.
- نگرانی مدافعان حقوق بشر فزونی مییابد که مشاهده میکنند موازین بینالمللی حقوق بشر نه فقط از سوی مخالفان شناخته شدهٔ آنان، به بهانهٔ نسبیّت فرهنگی نقض میشود، بلکه در دموکراسیهای غربی، یعنی کشورهایی که خود جزء نخستین تدوینکنندگان منشور ملل متحّد و اعلامیّهٔ جهانی حقوق بشر بودهاند نیز، این اصول پایمان میشود.
- من ایرانیام. از نوادگان کورش کبیر. همان امپراطوری که ۲۵۰۰ سال پیش از این و در اوج قدرت اعلام کرد که «... اگر مردمان نخواهند بر آنها حکومت نخواهد کرد» و تعهد کرد که کسی را وادار به تغییر دین و مذهب خود نمیکند و آزادی را برای همگان تضمین میکند. کتیبهٔ کورش کبیر یکی از مهمترین اسنادی است که در تاریخ حقوق بشر باید موراد مطالعه قرار گیرد.
- من مسلمانم و از قول پیامبر اسلام در قرآن آمدهاست که «شما به کیش خویش باور دارید و من به دین خود»، و همان کتاب آسمانی، رسالت همهٔ پیامبران را در دعوت انسانها به برقراری عدالت میکند. تمدن و فرهنگ ایران پس از اسلام هم، با بشردوستی و احترام به جان و عقیده و مذهب دیگران و ترویج تسامح و مدارا و پرهیز از خشونت و خونریزی و جنگ، آمیخته و ممزوج شدهاست.
- بیش از یکصد سال است که مردم ایران با چالشهای پیاپی بین سنّت و مدرنیته روبرو هستند. برخی با تمسّک به سنّتهای دیرین، سعی داشته و دارند که دنیا را از چشم پیشینیان بنگرند و با معیارهای ارزشی گذشتگان، با مسائل و مشکلات دنیای کنونی برخود نمایند. امّا بسیاری دیگر با احترام به گذشتهٔ تاریخی و فرهنگی و کیش و مذهب خود، میخواهند با تحولّات جهان همگام شودن و از قافلهٔ تمدّن و پیشرفت و توسعه عقب نمانند.
- این چالش نه تنها در ایران که در بسیاری از کشورهای اسلامی به چشم میخورد. برخی از مسلمانان با این دستاویز که دموکراسی و حقوق بشر با تعالیم دین اسلام و ساختار سنتّی جوامع اسلامی سازگانی ندارند، حکومتهای استبدادی را توجیه کرده و میکنند. و در واقع، حکومت کردن به شیوهٔ سنتّی و پدرسالارانه و قیّممآبانه، بر مردمی که به حقوق خود آگاه هستند، به آسانی ممکن نیست.
- اسلام دینی است که نخستین خطابش به پیامبر با کلمهٔ «بخوان» آغاز میشود و در قرآن به «قلم و آنچه مینویسند» سوگند یاد شدهاست. چنین خطاب و پیامی نمیتواند با آگاهی و دانش و خردورزی و آزادی اندیشه و بیان و پلورالیسم فرهنگی به جدال برخیزد.
- وضعیّت تعبیضآمیز زنان در کشورهای اسلامی هم، چه در زمنیهٔ حقوق مدنی و چه در قلمروی حقوق اجتماعی و سیاسی و فرهنگی، ریشه در فرهنگ پدرسالار و مردسالار حاکم بر این جوامع دارد و نه دین اسلام؛ این فرهنگ همان گونه که برابری حقوقی زن و مرد و رهایی زن از سلطهٔ مرد (پدر، شوهر، برادر…) را باور ندارد، آزادی و دموکراسی را هم برنمیتابد، زیرا در موقعیّت تاریخی - سنتّی حاکمان و متولّیان آن فرهنگ به مخاطره میافتد.
- اگر حقوق بشر در قوانین مدوّن تجّلی نیابد و از سوی دولتها به مرحلهٔ اجرا گذارده نشود، به تعبیر مقدمهٔ اعلامیّهٔ حقوق بشر، انسان راه دیگری جز «قیام بر ضدّ ظلم و فشار» ندارد. انسان تهیشده از کرامت، انسان محروممانده از حقوق بشر، انسانِ گرسنه، انسان مقهور قحطی و جنگ و بیماری، انسان تحقیرششده، انسان غارتشده، در مقام و موقعیتی نیست که بار راهنمایی خرد و منطق، برای احیای حقوق از دسترفتهاش مبارزه کند.
- دنیای قرن بیست و یکم اگر میخواهد که از دور و تسلسل خشونت و ترور و جنگ رهایی یاید، و تجربهٔ قرن بیستم، این فاجعهبارترین قرن بشرین، تجدید نشود؛ راه دیگری جز شناسایی و تأمین حقوق بشر برای تمامی انسانها، فارغ از نژاد، جنس، مذهب، ملیّت و وضعیّت اجتماعی آنان ندارد. به امید فرارسیدن آن روز.
- ۱۰ دسامبر ۲۰۰۳/ ۱۹ آذر ۱۳۸۲؛ سخنرانی جایزهٔ صلح نوبل ۲۰۰۳[۱۳]
- نقاط مشترک تمدنها و حقوق بنیادین بشر، نزد همه کس و همه جا قابل احترام است.
- تضعیف حقوق بشر، تضعیف انسانیت است. این جوهرهٔ فرهنگی را از بین نبریم زیرا در این میان فقط ضعفا پناه خود را از دست میدهند.
- فرهنگهای مختلف همگی در اصول با یکدیگر مشترک هستند و هیچ فرهنگی استثمار انسان را تجویز نمیکند.
- هیچ مذهبی قتل انسان بی گناهی را جایز نمیداند و هیج تمدنی با خشونت و ترور موافق نیست و شکنجه انسان را وجدان بشری جایز نمیداند.
- اعلامیهٔ جهانی حقوق بشر، جهان شمول است و ارتباطی به شرق یا غرب ندارد و قابل انطباق با هر مسلک و مذهبی است.
- ۱۵ ژوئیه ۲۰۰۴/ ۲۵ تیر ۱۳۸۳؛ در مقر سازمان ملل، تهران [۱۴]
- معتقدم حقوق بشر مقولهای است انسانی و فراسیاسی اما چون معمولاً این حکومتها هستند که به حقوق مردم تجاوز میکنند، طبیعی است خطاب حقوق بشر در هر جای دنیا به حکومتهاست؛ بنابراین صبغهٔ سیاسیای که به حقوق بشر میدهند به اعتبار مخاطب آن است.
- … وجود «فرهنگ پدرسالار» است که منشأ ظلم علیه اقشاری مانند کودکان و زنان در کشور ما شدهاست و همین فرهنگ همواره سخن میگوید. این فرهنگ تفسیر خود را از مذهب و هر ایدئولوژی به گونهای بیان میکند که به نفع خودش است. این فرهنگ نه فقط برابری زن و مرد را برنمیتابد که اساساً با دموکراسی و برابری انسانها مخالف است.
- ۱۷ اوت ۲۰۰۴/ ۲۷ مرداد ۱۳۸۳، نشست اعضای کانون مدافعان حقوق بشر، تهران[۱۵]
- آنچه در حقوق داخلی ما آن را «اخلاق حسنه» مینامیم در عرصهٔ بینالمللی «حقوق بشر» نام دارد.
- حقوق بشر ثابت است و در عرصهٔ بینالمللی پذیرفته شده و حتی فراتر از قانون اساسی کشورهاست …
- البته باید مطالبات را به مردم یاد داد، زیرا حقوق بشر با خواست اکثریت تحقق مییابد. دموکراسی یعنی حکومت اکثریت که یک چارچوب دارد و آن حقوق بشر است و حقوق بشر نیز از طریق دموکراسی تحقق مییابد و هردوی اینها در گرو یک مسئلهاند و آن آزادی بیان است؛ زیرا در جامعه باید آزاد بود تا بتوان حقوق بشر را به مردم یاد داد و تا مردم خواهان حقوق بشر نباشند و جامعه متحول نشود، زمینهٔ اجرای حقوق بشر فراهم نمیشود.
- هنگامی که آزادی بیان محدود شد، حتی دورافتادهترین جوامع رو به دموکراسی میروند و این مسئله مدیون تکنولوژی است و تحت هیچ شرایطی نمیتوان از آن جلوگیری کرد.
- ۸ سپتامبر ۲۰۰۴/ ۱۸ شهریور ۱۳۸۳؛ «رابطهٔ حقوق بشر و دموکراسی»، جبههٔ مشارکت حوزهٔ شمال[۱۶]
- حقوق بشر و دمکراسی را نمیتوان با توسل به خشونت و اسلحه به ملتی تحمیل کرد.
- اگر به جهانی شدن میاندیشیم و اگر معتقد هستیم که جهان به صورت دهکده جهانی درآمده، همه باید در اداره آن سهیم باشیم.
- اگر جهان بخواهند به روند دمکراسی در کشوری کمک کنند، راهش تهاجم نظامی نیست، بلکه کمک به آزادی خواهان ملی آن کشور است.
- در هر کشوری که زنان از وضعیت حقوقی مناسبی برخوردار نیستند، دمکراسی هم در آنجا رعایت نمیشود.
- سرچشمه وضعیت زنان در کشورهای اسلامی در دین اسلام نیست چرا که اسلام دینی است که برابری زن و مرد را به رسمیت میشناسد. آنچه که سبب سلب حقوق زنان در کشورهای اسلامی شده، فرهنک مردسالاری است که این فرهنک دمکراسی را برنمیتابد چرا که برابری انسانها را قبول ندارد.
- ۲۲ نوامبر ۲۰۰۴/ ۲ آذر ۱۳۸۳، در دانشگاه سازمان ملل متحد درتوکیو، تحت عنوان «نقش زن در سازندگی کشور»[۱۷]
- آیا آزادیخواهی گناه بزرگی است؟ اگر اینگونه است، اعلام رسمی شود.
- سلول انفرادی را در ردیف شکنجه زندانی میدانم.
- ۱۷ ژانویه ۲۰۰۵/ ۲۸ دی ۱۳۸۳، کنفرانس مطبوعاتی کانون مدافعان حقوق بشر، تهران[۱۸]
- دادرسی عادلانه فقط از طریق یک دادگاه صالح، مطلع و کارآمد و وکیل مستقل و قانون مناسب قابل دسترسی است و طبیعی است وقتی یکی از این سه عنصر از بین برود مردم حق دسترسی به دادرسی عادلانه را از دست میدهند.
- ۲۶ فوریه ۲۰۰۵/ ۸ اسفند ۱۳۸۳؛ همایش استقلال کانون وکلا، تهران[۱۹]
- از وجوه مشترک سخن بگوییم نه از وجوه افتراق، جنگ را توجیه نکنیم، از این پدیدهٔ شوم کسی سربلند بیرون نخواهد آمد.
- میتوان با هر دین و آیینی دوستانه در کنار یکدیگر به سر برد و به عقاید مختلف احترام گذاشت.
- دمکراسی و حقوق بشر نیاز مشترک تمامی فرهنکها و جوامع بشری است. احترام به جان، مال و شرف انسانی، در هر فرهنک و مذهبی عملی پسندیده و ترور، خشونت و شکنجه و تحقیر انسانها در هر جامعه و آیینی عملی ناپسند است.
- ۱۵ نوامبر ۲۰۰۵/ ۲۴ آبان ۱۳۸۴؛ همایش بینالمللی اسلام در جهان تکثرگرا، کاخ «هوف بورک» وین، اتریش[۲۰]
- بهترین دلیل برای دموکرات بودن یا نبودن یک کشور؛ این است که ببینید در آن کشور زندانی سیاسی وجود دارد یا خیر.
- تا زمانی که نهاد مدنی پا نگیرد، دموکراسی به وجود نمیآید؛ چراکه دموکراسی حادثه نیست که یک شبه اتفاق بیفتد و اگر کشور به قوای نیرومند و آگاه نیاز داشته باشد - که دارد - باید اجازه تشکیل نهادهای مدنی را به مردم خود بدهد.
- نمیتوان سخن از دموکراسی گفت اما برای نیمی از جمعیت [زنان] حقوق نابرابری را متصور شد.
- ۴ ژوئیه ۲۰۰۶/ ۱۳ تیر ۱۳۸۵؛ نشست حقوق بشر در ایران در محل سازمان دانشآموختگان ایران اسلامی[۲۱]
- پیشرفت تنها در سایهٔ آرامش و صلح امکانپذیر است و این دو جز با احترام گذاشتن به عدالت اجتماعی و دموکراسی محقق نخواهد شد.
- صلح از حقوق بنیادین بشر است و بدون آن سایر حقوق مثل حق شرکت در انتخابات آزاد، تحصیل و آزادی بیان معنای واقعی خود را از دست میدهند.
- صلحی مطلوب است که بر دوپایه عدالت اجتماعی و دموکراسی استوار باشد و وقتی در جامعهای این دو عنصر وجود ندارند صلح پایدار را شاهد نخواهیم بود.
- حکومتهایی که صرفاً با دموکراسی بر سر کار آمدهاند نمیتوانند هر طور که میخواهند حکومت کنند زیرا مشروعیت این حکومتها از صندوق رای و احترام به حقوق بشر توأمان گرفته میشود.
- ۲۵ ژوئن ۲۰۰۷/ ۴ تیر ۱۳۸۶؛ نشست «حق صلح»، کانون مدافعان حقوق بشر، تهران[۲۲]
- من از طرف مردم ایران عذرخواهی می کنم به خاطر کاری که دولت کشورم در سوریه انجام داده است، با حمایتش از دیکتاتور بشار اسد که شهروندان خودش را می کشد، و برای کاری که اکنون در یمن با کمک به ضدانقلاب برای خفگی تغییر انجام می دهد.
- ۱۳ دسامبر ۲۰۱۴/ ۲۲ آذر ۱۳۹۳؛نشست جهانی جایزه نوبل در، رم، ایتالیا [۲۳]
- تجزیهطلبی مهری است که جمهوری اسلامی برای سرکوب اقوام بر پیشانی آنها میزند.
- ۱۲ دسامبر ۲۰۱۹/ ۲۱ آذر ۱۳۹۸؛ نشست «آینده اقوام در ایران»، پارلمان اروپا، بروکسل[۲۴]
مصاحبه
[ویرایش]- از مسئلهٔ مجازات چند قاتل مهمتر این است که چرا اساساً اینگونه اتفاقات [قتلهای زنجیرهای] رخ میدهد؟
- چگونه میشود که فردی مثل داریوش فروهر که در زندان رژیم گذشته همبند بسیاری از آیات عظام بوده و آنان به دینداری وی گواهی میدهند، به قتل میرسانند و آن را مهدورالدم میدانند؟!
- سعید امامی را نمیتوان به تنهایی یک پدیده در اجتماع دانسته، من احساس میکنم رگههایی از دخالت عناصر بیگانه در این قتلها دست داشتند… من یقین دارم که اگر فشار آقای خاتمی نبود تا همین اندازه هم وزارت اطلاعات مجبور به اعتراف نمیشد.
- ۶ دسامبر ۱۹۹۹/ ۱۵ آذر ۱۳۷۸؛ جلسهٔ پرسش وپاسخ دانشجویان دربارة قتلهای زنجیرهای، دانشگاه بوعلی همدان[۲۵]
- آنچه امروز مشکل زنان است، فرهنگ مردسالارانهٔ غالب بر جامعهٔ ایران است، نه مذهب اسلام. چون اسلام دین برابری و مساوات است.
- باید اسلام را از زنگار زدود و اسلام واقعی را که روح برابری و مساوات بر آن حاکم است، در وضع قوانین در نظر گرفت نه اینکه با دستاویز قرار دادن اسلام، برخی را از حقوق خودشان محروم کرد.
- بدون حمایت گستردهٔ زنان از خاتمی، امکان نداشت وی به این پیروزی نایل آیند. دوم خرداد هم در وضعیت حقوقی زنان تأثیری ایجاد نکرد. اما دستاورد مهم دیگری با عنوان آزادی بیان به افراد اجازه داد از تبعیضاتی که علیه زنان اعمال میشود، سخن گفته شود.
- ۱۲ فوریه ۲۰۰۰/ ۲۳ بهمن ۱۳۷۸؛ مصاحبه با «ایسنا»[۲۶]
- اسلحهٔ یک وکیل قانون است و وقتی دادگاه قانون را رعایت نمیکند، بدون اسلحه جنگیدن معنایی ندارد.
- ۵ ژوئن ۲۰۰۰/ ۱۶ خرداد ۱۳۷۹؛ مصاحبه با «ایسنا»[۲۷]
- اگر هنگام ازدواج - نه به صورت شرط ضمن عقد، بلکه به صورت الزام قانونی- این امر محقق شود که دارایی زن یا شوهر بعد از ازدواج، هنگام مرگ یا جدایی، متعلق به هردو باشد و بین آنها تقسیم شود. در این صورت، ارزش کار زن درمنزل ازجهت قانونی به میزان ارزش کار مرد در بیرون ازمنزل قابل ارزیابی و این برای اجرای عدالت اجتماعی در بین طبقهٔ زنان کافی است.
- باید همگان بیاموزند که هر کس در جامعه از حقوقی برخوردارست که احترام به آنها ضروری است.
- ۱۰ سپتامبر ۲۰۰۱/ ۱۹ شهریور ۱۳۸۰؛ مصاحبه با «ایسنا»[۲۸]
- مهمترین مسئله جهت رفع معضل فعلی نسبت به کودکان، آموزش جامعه و اطلاعرسانی به افکار عمومی دربارهٔ حقوق کودکان است. بسیاری از موارد نقض حقوق کودک، ناشی از ناآگاهی و جهل اشخاص به آن است. باید به هم یاد بدهیم که «کودک با کتک خوردن، درسخوان نمیشود»، «کودک همچون بزرگسالان حق آزادی بیان و عقیده دارد» و «نباید در میان کودکان تبعیض قائل شد»
- چگونه است وقتی کسی میخواهد موتورسیکلت براند یا آرایشگری کند، به موجب قانون او را وادار به آموزش و گرفتن گواهینامه میکنند؛ ولی فرزنددار شدن احتیاجی به آموزش و فراگیری امور مربوطه ندارد؟! آیا نگهداری و مراقبت کودک از سواری ماشین و موتور یا کوتاه کردن موی سر آسانتر است؟!
- ۱۱ ژوئن ۲۰۰۲/ ۲۱ خرداد ۱۳۸۱؛ مصاحبه با «ایسنا»[۲۹]
- وظیفه خانواده و دولت این است که بهترین شرایط را برای زندگی کودک فراهم کنند، لذا وقتی کودکی فراری میشود، بیانگر نقض حقوق افراد از سوی خانواده بوده و آنگاه که او کارتن خواب میشود، نشانگر نقض حقوق کودکان از سوی دولت خواهد بود.
- ۷ دسامبر ۲۰۰۲/ ۱۶ آذر ۱۳۸۱؛ مصاحبه با «ایسنا»[۳۰]
- اگر قرار بود با خشونت، دستگیری و زندان اخلاقیات جامعه به سوی تعالی برود که با قاطعیت میتوانستیم بگوییم زمینه مسائل کیفری باید کاملاً در ایران و سایر کشورها از بین برود. پس چگونه است که جرایم همچنان در حال رخ دادن هستند.
- ۲۶ مه ۲۰۰۳/ ۵ خرداد ۱۳۸۲؛ مصاحبه با «ایسنا»[۳۱]
- زن بودن در ایران به دلیل قوانین موجود در این کشور آسان نیست؛ اما زیبایی زندگی در ایران در مبارزه با مشکلات زندگی به عنوان یک زن و در عین حال یک حقوقدان میباشد. اگر در کشوری غیر از ایران زندگی میکردم به اندازهٔ امروز، مغرور نبودم.
- ۱۰ اکتبر ۲۰۰۳/ ۲۰ مهر ۱۳۸۲؛ مصاحبه با «خبرگزاری فرانسه»[۳۲]
- فعال حقوق بشر در هر کشور باید سخنگوی افراد خاموش جامعه باشد که حقوق بنیادین آنها تخطی شدهاست؛ من هرگز افتخار خدمتگزاری در زمینهٔ حقوق بشر را از خودم دریغ نمیکنم.
- امیدوارم هرگز در مسند قدرت نباشم.
- فعال حقوق بشر باید دور از قدرت و در داخل مردم باشد زیرا باید سخنگوی افراد خاموش جامعه باشد.
- بر این اعتقادم که سرنوشت هر کشور را همان ملت تعیین میکند، هیچ کشوری حق ندارد به بهانه دموکراسی، حقوق بشر و صلح، در مسائل داخلی کشورها دخالت کند، پیشبرد حقوق بشر از طریق تانک و ابزارهای جنگی امکانپذیر نیست. از طریق همان ملت است.
- در مورد فلسطین نیز باید گفت، حدیث نابرابر سنگ است با گلوله.
- ۱۵ اکتبر ۲۰۰۳/ ۲۳ مهر ۱۳۸۲؛ نشست مطبوعاتی، تهران[۳۳]
- من همواره در چارچوب قانون عمل کردهام و هیچگاه عملی انجام ندادهام که در چارچوب اعمال غیرقانونی جای داشته باشد. باید بگویم که من همواره از انجام اعتراضات صلحآمیز دفاع کردهام، اما هنگامی که شرایط به گونهای نادرست و غیرقانونی پیش میرود، آمادهام حضور پیدا کنم تا از حقوق قربانیان رایگان دفاع کنم.
- هیچ گونه تضاد و مغایرتی میان یک جامعه اسلامی، اسلام و حقوق بشر وجود ندارد. اگر در بسیاری از کشورهای اسلامی مسایلی هم چون حقوق بشر نادیده گرفته میشود، این مسئله به خاطر برداشت نادرست از اسلام است. همهٔ آنچه که من تلاش کردهام تا در ۲۰ سال گذشته صورت دهم، همگی به خاطر آن بودهاست که ثابت کنم که این امکان وجود دارد تا با استفاده از برداشت صحیح دیگری از اسلام، واژه «دموکراسی» به کشورهای اسلامی معرفی شود، ما به برداشت صحیحی از اسلام نیاز داریم که فضای بیشتری را برای فعالیت زنان به وجود آورد. ما به اسلامی نیاز داریم که با دموکراسی مغایرت نداشته و نسبت به حقوق شخصی افراد احترام گذارد.
- من معتقدم که این به فرد فرد زنان بستگی دارد که میخواهند حجاب داشته باشند یا نه.
- تصور کنید در خانه هستید و مادرتان یک پیرزن بیمار است، در حالی که در همسایهٔ شما مادری جوانتر و پویاتر است. با این حال، شما با مادر پیر بیمار خود خواهید ماند زیرا مادر شماست. وقتی در پاریس هستم، جایی که به لطف انقلاب فرانسه مردم از همه حقوق برخوردارند، البته از آن لذت میبرم و خوشحالم. اما خانهٔ من نیست.
- عدهای میگویند در اسلام دموکراسی نیست یا اسلام با دموکراسی همخوانی ندارد اما من چنین موضع و اعتقادی ندارم و فکر میکنم روح والای اسلام بر عدالت، برابری و برادری قرار گرفتهاست؛ بنابراین نباید عقاید شخصی نیز به نام اسلام به دیگران تحمیل شود.
- سازمانهای بینالمللی و موسسات حقوق بشری باید به این مسألهٔ بدیهی سوق پیدا کنند که حاکمیت هر کشوری به مردم آن کشور متعلق است و این مردم هر کشوری هستند که باید سرنوشت خود را تعیین کنند. تأمین حقوق بشر با تانک، توپ و گلوله و خشونت سازگار نیست و نیازمند گفتوگو و تحمل آرای مخالف است.
- ۱۹ اکتبر ۲۰۰۳/ ۲۷ مهر ۱۳۸۲؛ مصاحبه با «ایسنا»[۳۶]
- مشکل بزرگ حقوق زن در ایران و بطور کلی در مشرق زمین نگاه مردانه و فرهنگ مردسالار است... مشکل ما نگاه مردانه به قوانین است.
- من بر این اعتقادم که آنچه موجب ستم بر زن می شود، فرهنک مردسالار است و نه چیز دیگر. وقتی می گویم فرهنک مردسالار خطاب به جنس مذکر نیست، زیرا زنان، هر چند خود قربانیان این فرهنک هستند، اما در بازتولید این فرهنک نقش موثری دارند. بسیاری از مردان را دیده ام که آزادیخواه هستند اما زنان بسیاری هستند که مردسالارانه فکر می کنند. در حقیقت فرهنک مردسالاری ژن معیوبی است که از مادر به پسر به ارث می رسد، مانند بیماری هموفیلی که زن خود دچار آن نمی شود ولی آن را به فرزند پسر خود منتقل می کند. هر مرد زورگو سرانجام در دامن یک زن پرورش می یابد، بنابراین خطاب من به آقایان نیست، بلکه خطاب به حاملان فرهنگی هستند که برابری انسانها را قبول ندارند.
- به عقیده من و استادان فن، اسلام دین برابری، دین عدالت خواهی و دین ظلم ستیزی است. فرهنک مردسالار ارتباطی با دین ندارد، اما بحث من این است که فرهنک مردسالار قرائت خود را از هر چیز و از جمله، از دین ارائه می کند. به عنوان مثال فرهنک مردسالار در علم روان شناسی می نویسد زنها احساساتی تر هستند، به علم پزشکی که می رسد می گوید قسمت خاکستری مغز مردان پیچیده تر است و مردان عاقلترند. اینها نظریه های مردسالارانه است و هیچگاه به اثبات نرسیده است. فرهنک مردسالار تفسیر خود را از مذهب و ایدئولوژی هم اینطور بیان می کند...
- بسیار مهم است که ما چگونه از دین برداشت می کنیم. در حقیقت هر کسی از ظن خود شد یار من.
- قانونگذاری در شریعت مقدس اسلام هم بدین صورت است که چهار منبع کتاب، سنت، اجماع و عقل وجود دارد و در روایت داریم که هر آنچه که شرع می گوید منطبق بر عقل است و هر آنچه عقل می گوید شرع می گوید. در کتاب آسمانی ما بارها در باب عقل صحبت شده و طبیعی است که عقل بشری بر دانش بشری است... عقل بشری بر پایه دانش بشری است.منظور نفی گذشتگان و بزرگان ما نیست ،بلکه ما بر روی دوش آنها
ایستاده افقهای دورتری را نگاه می کنیم، نه اینکه دنیا را از چشم پیشینیان ببینیم...بدیهی است که دینی که یکی از پایه های احکام آن عقل باشد می تواند مقتضیات زمان و مکان را درک کند و از این رو می گویند باب اجتهاد باز است.
- من فارغ از بحثهای فمینیستی و فرق مختلف آن، معتقد به اعلامیه جهانی حقوق بشر هستم.
- همان وکیل دادگستری که بودم، باقی خواهم ماند و هرگز وارد کشمکش های سیاسی نخواهم شد، هرگز در هیچ انتخاباتی شرکت نخواهم کرد و هرگز داخل حاکمیت و قدرت نخواهم شد و امیدوارم که این افتخار را داشته باشم که خدمتگزار کوچک مردم باقی بمانم، همان شیرین عبادی با همان دفتر وکالت بسیار کوچکی که دارم.
- من به دنبال برابری انسانها هستم، نه برتری یک جنس بر جنس دیگر و مطمئن باشید که جنیست افراد هیچ وقت در کار من تاثیری نداشته است.
- جایزهٔ صلح نوبل متعلق به جنبش آزادیخواهی ایران است. جنبشی که معتقد به عدالت، برابری، آزادی بیان و اندیشه است. این جایزه متعلق به همه ایرانیان است که دراین سالها چه در ایران و چه در بیرون از ایران برای آزادی، حقوق بشر و صلح کوشیدند؛ بنابراین من جایزه را متعلق به خودم نمیدانم.
- وقتی به گذشتهٔ عراق نگاه میکنم میبینم که صدام تحت شرایط داخلی عراق حاضر نبود حقوق بنیادین مردم را رعایت کند، زندانها که باز شد دیدیم که حتی گروههایی ۲۵–۲۶ سال بود که در زندان و در واقع سیاهچالهای صدام گرفتار بودند. وقتی که صدام سقوط کرد به گورهای دستهجمعی برخوردیم و از آن طرف شادیهای فراوان مردم در ابتدای سقوط صدام، بدون آنکه متوجه پیامدهای این سقوط باشند. این نشان از این مسئله داشت که صدام هیچ جوری با مردمش کنار نیامده بود. مردم عراق هر کاری کرده بودند نتوانسته بودند صدام را وادار به احترام به کرامت انسان عراقی بکنند تا اینکه آمریکا آمد و او را کنار زد. البته ناگفته نماند که صدام یک غرور ملّی کاذبی هم در بخشی از مردم ایجاد کرده بود. با تبلیغات عوامفریبانهای که داشت، چنین وانمود کرد که شما برترید و ما داریم یک تنه با دنیا میجنگیم… بعضیها به دروغها و فریبهای او باور داشتند و این که صدام ناجی ملّت عراق خواهد بود. همان حالت شبیه هیتلر… من فکر میکنم در عراق مردم آن چنانکه باید و شاید برای سقوط صدام برنامهریزی درست یا مبارزات صحیح را در پیش نگرفته بودند.
- دستگاههای مخوف پلیسی صدام و بیرحمی او آنچنان بود که حتی به داماد و نوهٔ خودش هم رحم نمیکرد و همین باعث ترس مردم میشد. اما اگر قرار باشد کسی بترسد هر روز میمیرد. مردم عراق هم ترسیده بودند و هر روز میمردند. در چنین شرایطی باید مسیری را برگزید که بین چکمههای دیکتاتوری و قوای اشغالگر خارجی گیر نیفتاد، فکر میکنم به هر شیوه و منطقی که شده بایستی مردم را به میدان نبرد برای زندگی بهتر کشاند. البته این که مردم حاضر شوند پا به میدان بگذارند به عوامل متعدد برمی گردد.
- حکومتها باید بدانند هر چقدر از مردم فاصله بگیرند، به همان نسبت مردم برای مبارزه با آنها رغبت بیشتری نشان میدهند و اگر این فاصلهای که از مردم میگیرند با شدت عمل و خشونت همراه باشد، مبارزهٔ مردم را علیه خودشان عمیقتر و استوارتر میکنند.
- گاهی در کشوری فرهنگ عمومی بالنده نشده و جامعه ظلمپذیر میشود و استبداد را به راحتی قبول میکند. برای ارتقای این فرهنگ باید به کمک خود مردم کار وسیع انجام داد و آنان را نسبت به حقوقشان بیدارتر کرد.
- روشنفکران باید احتیاط کنند که در نقد حکومت، آنقدر برجنبههای تیره تکیه نکنند که به یأس و ناامیدی همان مردمی بیانجامد که باید در میدان باقی بمانند. نباید چنین وانمود شود که همهٔ قدرتها، سرنخها و نیروها در دستان حکومت است و ما نمیتوانیم کاری بکنیم.
- مردم را میان دو منجنیق گذاشتن که یا دموکراسی یا اسلام، روش کارساز و درستی نیست. … مردم مسلمان هستند و اعتقاداتی دارند، نباید بستری را گشود که گویی آنان باید میان اسلام و زندگی بهتر در چارچوب دموکراسی یکی را انتخاب کنند، ما باید روشی را بکار گیریم که مردمان مسلمان با حفظ اعتقاداتشان در شمار هرچه بیشتری به هواخواهان دموکراسی بپیوندند. من میگویم چرا از این باب با مردم صحبت نکنیم، که مردم، شما مسلمان هستید، مسلمان هم باقی بمانید، اسلام با دموکراسی هیچ منافاتی ندارد.
- من این نظر را که خیلی از کمونیستهای عرب هم آن را میگویند و یکسره میخواهند خطِّ بطلان بر اسلام بکشند، اشتباه میدانم. میگویند اسلام همچون ادیان دیگر بر مبنای عبودیت و تکالیف انسان نسبت به خدا شکل گرفتهاست، پس چگونه میتوان آن را با دموکراسی سازگار کرد.
- نه نیروی اشغالگر، نه حکومت سرکوبگر، بلکه مبارزه عمومی برای آزادی، دموکراسی و حقوق ملت.
- باید به گونهای با مردم صحبت کرد و امید آفرید که مردم در میدان باقی بمانند، منفیبینی و سیاهنمایی، پراکندگی و یأس ایجاد میکند. پراکندگی و یأس به خانهنشینی مردم میانجامد. خانهنشینی مردم یعنی پیروزی دیکتاتورهای کوچک و بزرگ. نه تسلیم به اشغال نظامی و نه ماندن زیر یوغ دیکتاتورها، مبارزهٔ صحیح و منطقی که وجه برجستهای از آن باید فرهنگی باشد و مردم را از استبدادپذیری برهاند. این مسیر ممکن است طولانی باشد، لیکن راهی است که سرانجام به نتیجه خواهد رسید.
- من به نیروی مردم و به مبارزات مردم اعتقاد دارم و تصورم آن است که وقتی اکثریت مردم به یک درخواست واحدی برسند، به تحقق آن نیز خواهند رسید.
- من به همهٔ این جنب و جوشها میگویم عبور از تونل تاریخی استبداد. میگویم به زمان نیاز داریم چون زمامداران ایران از کرهٔ دیگری نیامدهاند و از میان همین مردم بلند شدهاند.
- اگر حکومتی حُسنِ نیّت داشته باشد چه بهتر، اما اگر نداشته باشد بایستی وادار به حسن نیت شود، آن هم با فشار از پایین به وسیلهٔ خود مردم. وقتی خواستهای، عمومی و فراگیر شد و ابراز آن شدت گرفت، حکومتها ناگزیرند در برابر آن عقبنشینی کنند و به این خواست عمومی پاسخ گویند.
- باز هم و باز هم بر اراده و خواست مردم تکیه میکنم، باید فرهنگ مشارکت را گستراند و به مردم بها و شهامت داد که در میدان باقی بمانند و صحنه را ترک نکنند و بیتفاوت نشوند.
- تحول فرهنگی و عبور از تونل فرهنگ استبدادی زمان میخواهد. من میگویم دموکراسی مانند نوزادی است که باید ناگزیر نه ماه در شکم مادر بماند، اگر شتاب کنیم که زودتر زاده شود نارس خواهد شد، اما اگر صبر و بردباری به خرج دهیم و همه مراقبتها را به کار بریم قطعاً این نوزاد به دنیا خواهد آمد، آن هم سالم، زیبا و تندرست.
- وقتی که قرار باشد فرد یا افراد یا ملّتی منافع خودش را در جنگ ببیند، هرگز سراغ صلح نخواهد رفت. جنگ اسرائیل با اعراب ریشه در چنین امری دارد. منافع گروههایی در این است که همواره جنگی باشد و به بهانهٔ جنگ خیلی از مسائل توجیه شود.
- من هرگز نمیخواهم توجیهکنندهٔ عملیات انتحاری باشم، اما آیا جای آن وجود ندارد که جهان بررسی کند و ببیند چه شده که انسانی جانش را بر کف دست میگذارد و میگوید میخواهم زنده نمانم. چه عواملی او را به اینجا رساندهاست.
- اگر از همه مردم دنیا بپرسیم صلح بهتر است یا جنگ، البته بلافاصله همه میگویند صلح و در آن بحثی نیست. اما وقتی به مصادیق صلح میرسیم اختلاف نظر آغاز میشود.
- اگر یک انسان را تنها در سوئیت نگه دارید و تمام ارتباط حسی، عاطفی و بشری او را با جهان قطع کنید، در ماهیت با زندان انفرادی هیچ تفاوتی نمیکند… زندانی حقوقی دارد.
- باور کنید محتوای این پرونده [قتل داریوش فروهر] مرا روانی کرده بود، این پرونده در همان محدوده که میخواندم آنقدر سیاه بود که وقتی به خانه میرسیدم، احساسی از ناپاکی به من دست میداد. این پرونده چنان نشان از حقارت، شناعت و پلیدی انسانها داشت که به نوعی از جنون افتاده بودم، از جمله آنکه دائماً دستهایم را میشستم و احساس میکردم انگشتان من که چنین پرونده ای را لمس کرده و ورق زده، آلودهاست و ناپاکی آن را باید شست. از همه دنیا بیزار شده بودم و به حالت روانی خاصی افتاده بودم. اما خوب طبعاً بعدها این حالت تا اندازهای فروکش کرد و توانستم دنبال کار و زندگی معمول خود را بگیرم.
- در هنر و فرهنگ فضیلتهایی است که میتواند به زندگی معنا بخشد و روح را تازه، آرام و سبک کند.
- ۱۴ ژانویه ۲۰۰۴/ ۲۴ دی ۱۳۸۲؛ مصاحبه با عمید نائینی[۳۹]
- نقض حقوق بشر در یک کشور، توجیهکنندهٔ نقض حقوق بشر در کشوری دیگر نیست. متأسفانه در اکثر کشورهای جهان حقوق بشر به بهانههای
مختلف از جمله مذهب، منافع ملی، مبارزه با تروریسم یا دستاویزهای دیگر نقض میشود.
- پیروزی در عرصهٔ حقوق بشر شبیه به دو امدادی است که در آن هر دونده وظیفه دارد چوبی را هرچه سریعتر به نفر بعدی برساند و او نیز به نفر بعدی و به این شکل است که اعضای یک تیم به اتفاق یکدیگر برنده میشوند. حقوق بشر نیز همین گونه است، با هم تلاش میکنیم و پیروز میشویم و با هم میبازیم، یک نفر تنها برنده نیست، برنده ملتی است که تلاش کند.
- بارها اعلام کردهام که من قهرمان نیستم، رهبر سیاسی نیستم، حزب ندارم و هرگز قصد ورود به حاکمیت را ندارم، من وکیلی هستم که یک عمر برای تحقق حقوق بشر فعالیت کردهاست، فقط همین.
- ۱۴ سپتامبر ۲۰۰۴/ ۲۴ شهریور ۱۳۸۳؛ نشست مطبوعاتی، وین، اتریش[۴۰]
- من اساساً با اعدام مخالفم؛ یعنی هرکی هر جنایتی هم که کرده باشد، نباید اعدام شود.
- من قبول دارم که رفتار با [مهاجرین] افغانها رفتار درستی نبودهاست. اما شما باید حکومت و دولت ایران را از مردم جدا کنید. دولت ایران مُعرِّف تمدن و فرهنگ ایرانی نیست. تمدن ایرانی در وجود یک یا چند نفر خلاصه نمیشود. بنا براین ضمن اینکه من از بدرفتاری دولت ایران با مهاجران افغان و از زندانی ساختن آنها (به این شکل) متأسفم، باید توجه داشته باشیم که همهٔ ایرانیها مثل حکومت فکر نمیکنند… بنابراین نباید گناه دولت فعلی را به پای مردم نوشت. ما دو ملت دوست هستیم، ما دو برادر هستیم، دو همسایه هستیم، همدیگر را دوست داریم. بیایید دولتها را فراموش کنیم و به دوستی خود ادامه دهیم.
- دولت ایران متأسفانه نه تنها با مهاجرین افغانی، بلکه با خود مردم ایران هم مرتکب نقض حقوق بشر میشود.
- ۲۴ مه ۲۰۱۰/ ۳ خرداد ۱۳۸۹؛ مصاحبه با «دویچهوله» [۴۱]
- قوهٔ قضایی ایران استقلال خودش را از دست دادهاست.
- مسئلهٔ حقوق بشر مسئلهای سیاسی نیست. یک استاندارد بینالمللی است و ارتباطی به شرق و غرب ندارد. اسلامی و مسیحی هم ندارد. اگر مسلمانها به مناسبت اینکه مسلمان هستند به خودشان اجازه میدهند که یک اعلامیهٔ حقوق بشر بنویسند و بگویند ما فقط از آن اطاعت میکنیم، خیلی طبیعی است که این حق را باید برای پیروان سایر ادیان هم قائل بشوند که آنها هم برای خودشان بر مبنای مذهبشان یک اعلامیهٔ حقوق بشر بنویسند. به این ترتیب از این به بعد ما شاهد اعلامیهٔ یهودی حقوق بشر، اعلامیهٔ بودایی حقوق بشر، اعلامیهٔ هندویی حقوق بشر و هزاران اعلامیهٔ حقوق بشر خواهیم بود و آنگاه دیگر حقوق بشری درکار نخواهد بود. حقوق بشر یک استاندارد بینالمللی است.
- ۱۷ دسامبر ۲۰۱۰/ ۲۶ آذر ۱۳۸۹، مصاحبه با «یورونیوز»[۴۲]
- اولین پله دموکراسی جدایی مذهب یا هر نوع ایدلوژی از حکومت است؛ بنابراین من شخصاً به سکولاریزم یا اولین پله دموکراسی اعتقاد دارم. اما سؤال سر این است که اگر در جایی مردم آزادانه آمدند و یک حزب اسلامی را انتخاب کردند و حکومت در دست احزاب اسلامی افتاد مثل اتفاقی که در بهار عربی افتاد یا اتفاقی که در سال ۱۳۵۷ در ایران افتاد. مردم آمدند انتخاب کردند آیا ما حق داریم که بگوییم که شما حق ندارید انتخاب کنید! آیا ما میتوانیم عقیده خودمان را بر همه تحمیل کنیم. جواب این است که نه، مسلماً نمیتوانیم. پس چکار میشود کرد؟ راه حلی که به نظر من میرسد آن است که هر مذهب و هر ایدئولوژی که به قدرت میرسد باید به گونه ای تفسیر و تاویل شود که منطبق با ضوابط حقوق بشر و دموکراسی باشد بنابراین نسبیت فرهنگی باطل است.
- ظلم کردن مردم به بهانه اسلام درست نیست. اسلام را باید طوری تفسیر کنیم و اجرا کنیم که ضوابط حقوق بشری قابلیت اجرا داشته باشد و میبینیم که اسلام هم مانند هر دین و ایدئولوژی دیگری تفسیرهای گوناگونی دارد… بنابراین سؤال این است که چرا باید اسلام به گونه ای تفسیر شود که زنان را بی حقوق بی انگاریم؟! صحبت سر این است که اگر در جای مردم به احزاب اسلامی رای دادند و آنها به قدرت رسیدند بایستی حاکمان اسلامی، اسلام را به گونه ای تفسیر کنند که ضوابط حقوق بشر قابلیت اجرا پیدا کند.
- اسلام با دموکراسی میتواند سازگار باشد در صورتیکه تفسیر درستی از اسلام داشته باشیم.
- حرف حساب من آن است که جوانان حقوق خود را بشناسند و برای به دست آوردن حقوق خودشان مقاومت کنند، دلسرد نشوند، نامید نشوند و دست به خشونت نزنند و پیگیر مداوم حقوق خودشان باشند.
- من به عنوان یک حقوقدان با وجود آنکه معتقدم هر زن باید آزاد باشد که نوع پوشش خود را خودش تعیین کند ولیکن چون بدون حجاب بودن در ایران جرم است اجباراً حجاب سر میکردم و وقتی که خارج از ایران بودم چون قانون ایران خارج از مرزها حاکمیت ندارد حجابم را برمیداشتم.
- حقوق بشر میبایستی آرمان یک وکیل باشد و اگر علاقمند به این رشته در آن حدی هستید که عاشق کار و فعالیت هستید وارد این حرفه شوید که مهمترین چیزی که در این حرفه انسان به دست میآورد رضایت خاطر است؛ یعنی آدم وقتی خودش را آینه نگاه میکند از خودش خجالت نمیکشد که چشم بسته بر روی مظالمی که در اجتماع اتفاق میافتد و تمام هم و غمش صرف جمع کردن حق الوکاله نمیشود.
- . من به دانشجویان جوانم همواره گفتهام که شما درس نمیخوانید که پولدار را پولدارتر کنید، شما درس میخوانید که داد مظلوم را بستانید و ستاندن داد مظلوم ممکن است خود شما را هم مورد ظلم قرار بدهد ولیکن اگر چنین شرایطی برای شما پیش آمد حداقل پیش وجدانتان سرافزار هستید و شب سر راحت روی بالش میگذارید. و من بسیار خوشحالم که در تمام عمر وجدانی راحت و آسودهای داشتم هر چند که باعث شد در سنی که همه بازنشسته میشوند همه چیزم را ببازم اما باز هم خوشحالم و خودم را برنده احساس میکنم برای اینکه چیزی را دارم که خیلیها که میلیاردها ثروت دارند، ندارند و آن وجدان راحت و آسودهاست.
- من با تحریم اقتصادی مخالف هستم زیرا که تحریم اقتصادی به مردم صدمه زیادی میزند ضمن اینکه تعدادی از دستاندرکاران حکومت با فساد اداری از این تحریمها سوءاستفاده کردند و پولدارتر شدند. به جای تحریم اقتصادی من همواره تحریم سیاسی را پیشنهاد کردم و من منظور من از تحریم سیاسی، تحریمهای است که حکومت را تعضیف میکند ولیکن به مردم صدمه نمیزند.
- ۲۷ مه ۲۰۱۳/ ۶ خرداد ۱۳۹۲؛ مصاحبه با کامبیز حسینی، «کمپین حقوق بشر در ایران»[۴۳]
- قصاص انتقامجویی است و عدالت نیست. قصاص یک حق خصوصی است؛ یعنی خانواده مقتول با این حق میتواند میان آزادی مطلق فرد متهم یا مرگ او تصمیم بگیرد.
- باید حال خانواده مقتول را نیز در نظر بگیرد، خانوادهای که عزیزی را از دست داده و اکنون باید بار وجدانی کشتن فرد متهم را نیز بر دوش کشد. این حکم نه تنها به خانواده مقتول کمک نمیکند بلکه او را دچار عذاب وجدان دائمی خواهد کرد، زیرا یا باید خود چارپایه را از زیر پای متهم بکشد و قاتل او شود یا او را کاملأ آزاد کند.
- مجازات باید به قصد اصلاح صورت گیرد… اعدام یا مجازات مرگ در هر حال برخلاف موازین حقوق بشر است. در یک سیستم قضایی عادلانه که بر پایه دادرسی عادلانه بنا نهاده شده، این قاضی است که باید مجازات را که مدتی از حبس است در مورد فردی که متهم به قتل است و اتهام او ثابت شده، تعیین کند. این حبس میتواند متغیر باشد، مثلأ در برخی کشورها ۲۰ سال است که اگر رفتار مجرم در زندان مناسب باشد میتواند کاهش پیدا کند.
- ۸ اکتبر ۲۰۱۴/ ۱۶ مهر ۱۳۹۳؛ مصاحبه با دویچه وله دربارهٔ قصاص ریحانه جباری[۴۴]
- از نقش کشورم شرمسارم، شرمسارم که ایران برای کمک به رژیم بشار اسد نیروهای نظامی میفرستد تا مردم سوریه را بکشند. ایرانیها مخالف مداخله در امور حکومت دیگری هستند… باید از رژیم ایران دلایل درگیریاش را در سوریه پرسید. بدون کمک ایران اسد باید مدتها پیش سقوط میکرد.
- دولت ایران در مقابل دولتهای خارجی لبخند میزند اما چهرهاش در مقابل خودِ مردمِ ایران جور دیگری است.
- ۹ فوریه ۲۰۱۴/ ۲۰ بهمن ۱۳۹۲؛ مصاحبه با روزنامهٔ «لوتام»[۴۵]
- من بارها گفتهام و باز تکرار میکنم که بزرگترین مشکل ایران این است که قوه قضاییه، استقلال خود را به ویژه در محاکمات سیاسی و عقیدتی از دست داده و به شعبهای از وزارت اطلاعات تبدیل شدهاست. از ابتدای انقلاب اسلامی دادگاهها مستقل نبودند. دادگاههای انقلاب و محاکمات پنج دقیقهای که به دنبال آن تیربارانهای فراوانی را شاهد بودهایم نشان از عدم استقلال قوه قضاییه داشت. اما روز به روز شرایط بدتر شد.
- آنچه که ما نقض حقوق بشر میدانیم آنها بدان افتخار میکنند.
- ۱۶ اوت ۲۰۱۵/ ۲۵ مرداد ۱۳۹۴؛ گفتگو با رضا علیجانی دربارهٔ بهاره هدایت[۴۶]
- مسائل انقلاب و آن چیزی که منجر شد به انقلاب ایران و بعد از انقلاب ایران حوادث سیاسی که در منطقه اتفاق افتاد، همیشه جزو مشغولیات ذهن بنده است… معتقدم ایران قربانی جنگ سرد شد. کیلومترها مرز مشترک ما با اتحاد جماهیر شوروی از یک سو و از سوی دیگر وضعیت داخلی ایران ایجاب میکرد که ایران قربانی شود؛ زیرا شاه سرطان داشت و مرگ قریبالوقوعی در انتظارش بود؛ بنابراین اگر شاه در قدرت میماند و به زودی فوت میکرد، چون ولیعهد جوان بود امکان اداره کشوری به آن بزرگی و آن همه مشکلات را نداشت. طبیعی بود که نارضایتی که بین مردم ایران بود باعث میشد که انقلاب شود. در این انقلاب آنکه قوی تر بود گروههای چپ بودند؛ بنابراین کاری که آمریکا کرد انقلاب ایران را سزارین کرد و به جای اینکه یک نوزاد زیبا به دنیا بیاورد یک طفل نارس کج و معوج به دنیا آمد. چرا این کار را کرد به دلیل اینکه ما مرز مشترک زیادی با شوروی داشتیم و آنها ترسیدند که اگر چپها در ایران به قدرت برسند ایران برود زیر پرچم نفوذ اتحاد جماهیر شوروی.
- آیتالله خمینی قبل از اینکه به ایران بیایند حرفهای بسیار زیبایی میزدند… که عده زیادی را از جمله مرا جلب کرد. متأسفانه در همان روزهای اول که به ایران آمدند حرفهایشان عوض شد… من از آن موقع حسابم را از انقلاب ایران جدا کردم؛ یعنی فکر کردم من یک ایرانی هستم در ایران زندگی میکنم اما این آن انقلابی نبود که من در آرزویش بودم؛ زیرا به همین زودی یعنی ظرف کمتر از دو ماه حرفها عوض شد. بعد متأسفانه دیدیم که بیشتر و بیشتر و بیشتر عوض شد. تا رسید به قتلعام زندانیان سیاسی و تیربارانهای سال ۶۰ و ۶۷ و بسیاری حوادث دیگر… آیا یک رهبر مذهبی صحیح است که وعدههای خودش را نادیده بگیرد و به عبارتی حرف ناصحیح و دروغ بزند؟
- شاه در سوئیس درس خوانده بود و در زمان خودش به نسبت مردم ایران میشد گفت فرد تحصیل کردهای بود. در سالهای اولیه سلطنتش بیشتر دموکراسی را رعایت میکرد. آنچنان خودکامه نبود. بعد به تدریج به ویژه بعد از واقعه ۲۸ مرداد و سرنگونی دکتر مصدق به تدریج رو به خودکامگی گذاشت… چه چیزی باعث شد که از یک شاه جوان دموکرات یک دیکتاتور خیلی خشن بروز کند. واقعاً آیا فکر نمیکرد که آنچنان شیوهٔ سلطنت، راه را برای سرنگونی سلطنت پسرش هموار میکرد؟
- دکتر بختیار از یاران قدیمی دکتر مصدق بود و از چهرههای شناخته شده و بسیار خوشنام جبههٔ ملی. ایشان سالها برای دموکراسی و آزادی در ایران مبارزه کرده بود و هزینه هم داده بود. در آخرین روزهای سلطنت شاه قبول کرد که به یاری کسی بیاید که همیشه با او مخالف بود. اما همکاران و نزدیکانش میگویند یاری شاه نبود. او این پست را انتخاب کرده بود که امیدوار بود با ملایمت و بدون خشونت رفراندومی برقرار کند که ایران را تبدیل به جمهوری کند… با این نیت آمده بود نخستوزیری را قبول کند که میخواست مانع از به قدرت رسیدن یک دیکتاتور مذهبی شود و با یک رفراندوم سالم حکومت را به جمهوری تبدیل کند.
- مسئلهٔ گم شدن موسی صدر یکی از اشتغالات ذهنی من بود. امام موسی صدر ایرانی لبنانی بود.. تحقیقات نشان میدهد اختلاف سیاسی داشتند با آقای خمینی. به این دلیل که موسی صدر معتقد بود حکومت و مذهب را باید از هم جدا کرد و به همین دلیل حاضر نبود که همکاری خیلی نزدیکی با آقای خمینی در آن زمان داشته باشد. قذافی که به هر دو گروه کمک میکرد اینها را دعوت میکند که برای اینکه بنشینند و اختلافاتشان را حل کنند. موسی صدر قبول میکند و انقلابیون ایران هم میکنند. موسی صدر همراه با دو محافظ میرود لیبی و قرار بوده از ایران از طرف انقلابیون ایران آیتالله بهشتی برود به دیدار او… چند روزی موسی صدر لیبی بود و آقای بهشتی نمیرود. موسی صدر میخواهد لیبی را ترک کند. اما تلفنی از ناحیه آقای بهشتی به لیبی میشود و با قذافی صحبت میکند و میگوید ما اسنادی به دست آوردیم که موسی صدر با شاه در ارتباط است و آدم مورد اعتمادی نیست و احتمالاً با آمریکا در ارتباط است و اصولاً چون در مرحله بسیار حساسی هستیم، این چند ماه قبل از انقلاب است، شما او را یک مدتی تحت نظر داشته باشید تا ببینیم چه میشود. قذافی هم… امام موسی صدر را در یک خانه میگذارد و نمیگذارد خارج شود… بعد از سه چهارماهی که او آنجا بوده خانواده موسی صدر به دست و پا میافتند و توسط یاسر عرفات دسترسی پیدا میکنند به قذافی که آقا این چه شد و قذافی تماس میگیرد مجدداً با آیتالله بهشتی… بهشتی میگوید که آزادی او باعث خواهد شد که انقلاب ایران صدمه بخورد، برای اینکه تازه به ایران آمدیم و اگر یک رقیب قدرقدرت به میدان بیاید ممکن است که باعث درد سر و از بین رفتن و چند پاره شدن انقلاب پیروز ایران شود… اینکه آیتالله بهشتی نظر خودشان بود یا نظری بوده که با مشورت امام گرفته بودند مشخص نیست. آیتالله بهشتی میگویند که او را از سر راه بردارید و امام موسی صدر کشته میشود و جسدش را در یک صحرا در لیبی دفن میکنند که مشخص هم نیست کجاست.
- ۲۳ سپتامبر ۲۰۱۶/ ۲ مهر ۱۳۹۵؛ در برنامهٔ «میزبان»، رادیوفردا[۴۷]
- شخصاً معتقدم وجود یک ایران متحد و یکپارچه به نفع همه است، اما چه ایران و چه حکومتی؟ نکته مهم اینجاست: برای اینکه ایران یکپارچه و متحد باقی بماند بایستی حقوق همه مردم از جمله اقوام ایرانی را که در آن ساکن هستند، رعایت کند… اعتقاد دارم این است که با آنها بنشینیم تا حرفهایشان را بشنویم و برای مشکلاتشان راهحل پیدا کنیم. با ارایه راهحل میتوانیم ایران را یکپارچه و متحد نگه داریم.
- به همان دلیل که با اسلام بنیادگرا مخالف هستم با ناسیونالیسم بنیادگرا هم مخالفام. هم اسلام خوب است و هم ناسیونالیسم اما مشروط بر اینکه عاقلانه باشد و چشم بر حقایق نبندد. من مایل نیستم چشمم را بر این حقایق ببندم و در صدد شنیدن مشکلات اقوام هستم و در حد خودم راهحل ارایه میدهم. راهحلی که ارایه میدهم نیز بر اساس ضوابط حقوق بشر است. هر انسانی با حقوقی به دنیا میآید و هیچ وقت نباید به صرف این که مذهب من را ندارد یا به زبان من صحبت نمیکند، حقوقاش تضییع شود.
- خشونت از سوی اقوام یا هریک از افراد ایرانی توجیهکننده خشونت و کشتار مردم است. جمهوری اسلامی بر مبنای نقض حقوق بشر تأسیس شدهاست؛ از اعدامهای پشتبام مدرسه رفاه گرفته تا قتلعام جوانان چپ و کشتار زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ که تا به امروز هم ادامه دارد؛ بنابراین وقتی حکومتی اینقدر خشونت میورزد فقط در آرزوی توجیه خشونت خود است. آنچه این خشونت را توجیه میکند، خشونت و اسلحهای است که مردم به دست گرفتهاند. همانطور که کشتار بیرحمانه سازمان مجاهدین خلق ایران به وسیله خط مشی مسلحانهای که این سازمان اعلام کرد و حملهای که در سال ۱۳۶۷ از مرز کرمانشاه به ایران انجام داد، توجیه شد؛ بنابراین من ضمن این که با هر نوع خشونتی مخالف هستم، این مسئله را هم تذکر میدهم که اگر گروهی دست به اسلحه ببرد در حقیقت بهانه را به دست حکومت جمهوری اسلامی دادهاست که بتواند کشتار خود را توجیه کند.
- ۵ آوریل ۲۰۱۷/ ۱۶ فروردین ۱۳۹۶؛ مصاحبه با وبگاه «زیتون»[۴۸]
- شاید تنها راه این است که با مبارزات مسالمتجویانه و خودجوش مردمی به رژیم فشار بیاوریم تا خودش دست به رفراندوم بزند… شاید دقیق نتوان گفت چه کاری باید کرد. اما میتوانم بگویم چه کاری نباید بکنیم. مهمترین آنها این است که نباید دست به خشونت زد؛ زیرا این زمینه شروع جنگ داخلی است.
- این روزها خیلیها به من میگویند که تو فعال حقوق بشر بودهای اما صدور بیانیه و درخواست رفراندوم یک کار سیاسی و خارج از حوزه حقوق بشر است. پاسخ من این است که من قصد دارم مانع جنگ بشوم، مانع خونریزی و برادر کشی بشوم؛ زیرا اگر صلح نباشد دیگر حقوق بشر موضوعیت ندارد. بدون صلح کسی نمیتواند از حقوق بشر، برابری زن و مرد و آزادی سیاسی و گردش آزاد اطلاعات سخن بگوید. اصلاً بدون صلح حقوق بشر کالای لوکس بدون مصرف میشود. در این چند سال من هرچه کردم این بود که جنگ یا برادر کشی اتفاق نیفتد.
- چرا مرتب ما را از سوریه شدن میترسانید چرا ما را به آقریقای جنوبی شدن تشویق نمیکنید.
- یادمان باشد حکومت و ساختار قانون اساسی اجازه اصلاحات نمیدهد چون ولی فقیه مانع است.
- ۸ مه ۲۰۱۸/ ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷؛ مصاحبه با وبگاه «زیتون»[۴۹]
- یک وجه دادخواهی و اهمیت آن در جامعه، آنجاست که میتواند از تداوم ستم جلوگیری کند. نتیجه دادخواهی را اگر محاکمه عادلانه جنایت و مواجهه حقیقی با آن بدانیم، و اگر در یک فرایند راستین دادخواهی، عدالت اجرا شود، در این صورت تضمینی واقعی برای جلوگیری از تکرار جنایت بوجود خواهد آمد. دیگر آنکه به ثمر رساندن دادخواهی موجب قوام جامعه و نظم عمومی است، زیرا که بقای هر اجتماعی زمانی ممکن خواهد بود که مردم اطمینان یابند در این جامعه حقوقشان محفوظ است و کسانی که خود را بالاتر از قانون میدانند توان تجاوز به حقوق عمومی را ندارند. همچنین باید به حق قربانیان این جنایتها پرداخت و روند دادخواهی موجب استیفای حقوق آنها نیز خواهد شد.
- اگر حاکمان دستشان به خون آلوده نبود، از اجرای عدالت نمیترسیدند. و مردم هم اگر حقیقت را بیکم و کاست و آنگونه که واقع شده بدانند، بیشک خواستار اجرای عدالت خواهند بود.
- امروز عدهای هستند که معتقدند در دوره حکومت رژیم گذشته اوضاع مردم در مقایسه با این حکومت بهتر بود. من هم معتقدم که جمهوری اسلامی کاری کرد که روی سلطنت شاه را سفید کرد. اما این دلیل آن نیست که فکر کنم دوره سلطنت، دوره بدون نقصی بود… در قضاوت تاریخی معتقدم که رژیم سلطنتی از رژیم جمهوری اسلامی ملایمتر و متمدنتر بود.
- آنچه که در سالهای اولیه انقلاب اتفاق افتاد -بعنوان مثال کشتارهایی که در بام مدرسه رفاه صورت گرفت یا کشتارهایی که در مناطق دور از مرکز ایران انجام شد یا در دهه شصت در میان زندانیان سیاسی صورت گرفت یا آن محاکمات مسخرهای که آقای خلخالی انجام میداد- در حقیقت دادگاه نبود. اسم واقعی این اقدامات کشتار عمومی است. هیچ وجه شباهتی میان آن دادگاههای کذایی با آنچه که در فرایند دادخواهی واقعی باید انجام شود وجود ندارد. ما وقتی که صحبت از دادگاه میکنیم به دادگاهی با ضوابط و معیارهای بینالمللی و آییننامه مشخص و عادلانه اشاره میکنیم. چنین دادگاهی باید علنی باشد، قاضی آن بیطرف باشد، متهم دارای وکیل باشد و امکان دفاع داشته باشد، هیئت منصفه حضور داشته باشند، دلایل و شواهد و مدارک کافی و قانعکننده موجود باشد، و از همه مهمتر دادگاه باید بهدور از زد و بندهای سیاسی تشکیل شود. چنین دادگاهی است که میتواند امید به اجرای عدالت را برانگیزد. آنچه که در ابتدای انقلاب و بعد از آن صورت گرفت و تعدادی از سران رژیم سابق محکوم و اعدام شدند، نامش دادگاه نیست و بلکه ننگ دادگاه است.
- معتقدم که اولین پایه دموکراسی قوه قضائیه مستقل است. ما در ایران-خصوصا بعد از انقلاب- هیچگاه قوه قضائیه مستقل نداشتهایم. علت آن نمایشهای پنجدقیقهای و تیربارانهای پشتبام مدرسه رفاه این بود که دادگاه مستقل و قاضی مستقل نداشتیم. علت این فجایع که سالها است ادامه دارد آن است که ما دادگستری نداریم. امروز که آزادیخواهان ما در زندان هستند، بعلت عدم استقلال دستگاه قضایی ما است. اولین قدم برای اینکه جنایات علیه بشریت دیگر در ایران تکرار نشود آن است که دادگاهها و قضات و سیستم قضایی ما مستقل باشند.
- اگر دستگاه قضایی مستقل باشد، جایی خواهد بود که به داد مردم برسد و حقوق آنها را احیا کند. مشکل ما این است که اصلاً دادگاه نداریم. هرچه که هست نمایش و دکوری از دادگاه است. این دادگاهها در واقع تمسخر عدالت هستند. در ایران سر هر کوچه وبرزن نام شهیدی گذاشتهاند، اما باید گفت که شهید اصلی این انقلاب عدالت بود. در انقلاب سال ۱۳۵۷ این عدالت بود که قربانی شد و تا امروز هم باید در فقدان آن اشک بریزیم.
- ۲۹ ژانویه ۲۰۱۷/ ۱۰ بهمن ۱۳۹۵؛ مصاحبه با «ایران برای اتحاد»[۵۰]
- این قتلها[ی زنجیرهای] همه سیاسی نبودند و اگر من بخواهم توصیف کنم با یک کلمه آنها را توصیف کنم میگویم استبداد. حکومت هر کس که مثل خودش نمیاندیشید از سر راه برمیداشت… قرار بود من ترور بشوم. البته آنها از اصطلاح ترور یا کشتن استفاده نمیکردند و به اینطور کارها عملیات و حذف فیزیکی. دستور انجام این عملیات را از آقای دری نجف آبادی، وزیر وقت اطلاعات گرفته بودند…
- من تحت هیچ ضابطهای رقیب سیاسی نبودم و هرگز هم نه در زمان سلطنت نه در جمهوری اسلامی عضو هیچ گروه سیاسیای نبودهام؛ بنابراین افرادی که به این نوع قتلها میگویند قتلهای سیاسی، اشتباه میکنند. این قتلها سیاسی نبودند. این قتلها، قتلهای حکومتی بودند؛ یعنی این حکومت در آن زمان هر کسی را که با آنها همعقیده نبود از سر راه برمیداشت… این قتلها سیاسی نبودند و من این قتلها را حکومتی میدانم برای اینکه هر کس مزاحم حکومت بود چه از لحاظ سیاسی و چه از لحاظ اقتصادی، حکومت او را از بین میبرد… این این قتلها را من صرفاً ناشی از استبداد میدانم و به جای قتلهای سیاسی میگویم قتلهای حکومتی که جمهوری اسلامی مرتکب شدهاست… من این قتلها را حکومتی مینامم و منشأ آنها استبداد حکومت است؛ یعنی حکومتی که تحت هیچ شرایطی حرف هیچکس جز خودش را قبول نمیکند.
- البته همه مردم آزاد هستند در جمهوری اسلامی صحبت کنند، اما در منازل و در گوشهای همدیگر. هیچکس حق ندارد خارج از خانه صحبتی بکند که مقایر با روش حکومتی باشد.
- در ایران امکان دادخواهی وجود نداشت چون ساختار قانون اساسی و دولت و حکومت ما همه در خدمت یک شخص است و در چنین مواردی، وقتی آن شخص نخواهد عملاً کاری از شما ساخته نیست.
- به نظر من ما باید خاطرات این قتلهای فجیع [قتلهای زنجیرهای] را زنده نگه داریم تا زمانی که بتوانیم یک دادگستری مستقل داشته باشیم. وجود یک دادگستری مستقل هم در جمهوری اسلامی غیرممکن است.
- ۲۹ نوامبر ۲۰۱۸/ ۸ آذر ۱۳۹۷؛ مصاحبه با پروانه فروهر،» رادیو زمانه»[۵۱]
- تا زمانی که نظام سیاسی نامشروع فعلی در ایران بر سر کار باشد، هیچگونه تغییری به نفع مردم امکانپذیر نخواهد بود.
- ۲۵ مارس ۲۰۲۱/ ۵ فروردین ۱۴۰۰؛ گفتگو با برنامه «تحلیل روز» همبستگی جمهوریخواهان ایران[۵۲]
مقاله
[ویرایش]- زندگی کردن در دنیای خالی از خشونت حق هر انسانی است. زمانی که عدالت حکمفرما نباشد، مفاهیم حقوقی معنای واقعی خود را از دست میدهند.
- در جامعه ای که عدالت حاکم نباشد، آزادی بیان و اظهار نظر جایی ندارد. صلح ثابت و پایدار بر پایههای دمکراسی و عدالت استوار است و اختناق زمانی حاکم میشود که دمکراسی، عدالت، گفت وگو و اظهار نظر وجود نداشته باشد.
- اختناق خود محصول سرزمینی است که از ترس زندانی شدن و کشته شدن، کسی در آن یارای صحبت کردن و حق اظهارنظر به عنوان مخالف را نداشته نباشد. وقتی چنین سیاستی در کشوری حاکم باشد، گویی خاک قبرستان بر روی آن پاشیده شده و سکوت مردم همچون سکوت مردگان است. ولی همین سکوت روزی به فریاد و طغیان مبدل میشود.
- عدالت مفهوم یا پدیده توازن قدرت نیست. عدالت همچون موجود زنده ای است که در زمان و مکان همراه با تحول و دگرگونی تمدن رشد میکند و متحول میشود.
- صلحی که بر پایه دمکراسی مبتنی نباشد، ناپایدار است.
- اگر در کشوری دمکراسی حاکم نباشد، حکومت محکوم به از هم پاشیدگی است.
- بدبختانه و شاید هم خوشبختانه جهانی شدن دنیا را محل تبلیغ جنک و صلح قرار دادهاست.
- بهترین راه برای رسیدن به دنیای عدل و انصاف نشان محبت و خیرخواهی است. محبت سرچشمه عدالت است وهمه ما از این نعمت فناناپذیر برخورداریم.
- ۱۱ مارس ۲۰۰۵/ ۲۱ اسفند ۱۳۸۳، روزنامۀ «لوتان» [۵۳]
نوشته
[ویرایش]- در سکوتِ ما جوانانمان را میکشند و اگر ساکت بنشینیم سراغ فرزندان ما هم میآیند. خیال نکنیم خطر از ما بهدور است. خطر پشت در منزل هر ایرانی ایستادهاست و همیشه بهانهای پیدا شده تا یک حکم ناعادلانه صادر و اجرا شود.
- سکوتِ ما نهفقط خیانت به کسانی است که زیر تیغ اعدام ایستادهاند، که خیانت به خودمان و فرزندانمان هم هست؛ زیرا همیشه سکوت باعث تجری حکومت و به معنای تباهکردن امنیت و آینده جوانهایمان شدهاست.
- اعتراض کنیم!
- اعتراض کنیم قبل از اینکه جوانان بیشتری را از دست بدهیم. اعتراض کنیم! اعتراض کنیم!
- ۵ سپتامبر ۲۰۲۰/ ۱۵ شهریور ۱۳۹۹؛ یادداشت عمومی دربارهٔ نقض حقوق بشر در ایران[۵۴]
- آیا کشور ما ایران، امروز در صلح به سر میبرد؟
- صلح در قرن نوزدهم به معنای «فقدان جنگ» بود، اما در قرن بیست و یکم، صلح باید به گونهای دیگر تعریف شود. صلح از نظر من عبارت است از «مجموعه شرایطی که انسان بتواند با حفظ کرامت انسانی خود، آزادانه زندگی کند». تفاوتی نمیکند که انسان در اثر گلوله دشمن بمیرد یا در اثر عدم دسترسی به بهداشت یا آب آشامیدنی سالم. تفاوتی نمیکند که انسان اسیر دشمن خارجی شده یا در اثر نوشتن یک مقاله سالها در زندان سپری کند. فرقی نمیکند که انسان به خاطر هجوم دشمن و اشغال سرزمینش آواره شود یا در اثر فقر و گرانی اجارهبها بیخانمان گردد. همه این امور، به کرامت انسانی صدمه میزند و صلح را - که معنای صحیح آن آرامش است- به مخاطره میاندازد.
- برای اینکه جامعهای در صلح پایدار به سر برد، میبایستی بر ۲ رکن استوار باشد: دموکراسی و عدالت اجتماعی. اگر در جامعهای استبداد حکومت کند (چه استبداد سیاسی و چه استبداد دینی)، اگر در کشوری به آراء و عقاید مردم احترام گذاشته نشود، اگر در اجتماعی هر صدای مخالفی را به ضرب زندان و گلوله خاموش کنند مسلماً روزی آرامش آن جامعه بههم خواهد خورد.
- چهارچوب دموکراسی ضوابط حقوق بشر است؛ یعنی حکومتی که در یک انتخابات آزاد به قدرت میرسد، فقط در چهارچوب ضوابط حقوق بشر حق حکومت دارد و با این تعریف حکومتها مشروعیت خود را فقط از صندوق رای و آراء مردم نمیگیرند بلکه مشروعیت خود را از صندوق رای و احترام به ضوابط حقوق بشر، توأماً میگیرند.
- سیاستمدارانی که هدفی جز حفظ و تصاحب قدرت سیاسی ندارند باید متوجه باشند که این مردم را با ترساندن از جنگ نمیتوان آرام کرد. آرامشی که در ایران امروز وجود دارد، آرامش قبل از توفان و «آتش زیر خاکستر» است و تنها راهحل، دستکشیدن از روشی است که حکومت در ۴۲ گذشته در پیش گرفته. نقطه شروع هم برگزاری رفراندوم برای قانون اساسی جدید است تا با تأسیس حکومتی دموکرات و سکولار، همه مردم بتوانند آزادانه و برابر در تعیین سرنوشت خود مشارکت کنند.
- ۱۰ دسامبر ۲۰۲۰/ ۲۰ آذر ۱۳۹۹؛ یادداشت روز جهانی حقوق بشر[۵۵]
دربارهٔ او
[ویرایش]- هیچوقت جانب انصاف را ترک نکرد…
- حمیدرضا جلاییپور، ۱۲ اکتبر ۲۰۰۳/ ۲۰ مهر ۱۳۸۲[۵۶]
نوشتارهای وابسته
[ویرایش]منابع
[ویرایش]- ↑ شیرین عبادی، ویکیپدیای فارسی
- ↑ «شیرین عبادی: بازنگری درحقوق کودکان ضروری است». ایسنا، ۲۷ اردیبهشت ۱۳۷۹. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۸ مه ۲۰۲۲.
- ↑ «جمیله کدیور: گروههای دوم خردادی، از وجود هاشمی استفاده کنند». ایسنا، ۱۹ بهمن ۱۳۷۸. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۸ مه ۲۰۲۲.
- ↑ «نخستین نشست رسانههای جمعی و سازمانهای غیردولتی برگزار شد /3 دکتر شیرین عبادی: بهترین دولتها، دولتی است که کمترین دخالت را داشته باشد». ایسنا، ۲۷ خرداد ۱۳۸۰. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۸ مه ۲۰۲۲.
- ↑ «شیرین عبادی: باید مواردعدم پذیرش کنوانسیون حقوق کودک درایران مشخص شود». ایرنا، ۲۷ خرداد ۱۳۸۰. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۱۵ مه ۲۰۲۲.
- ↑ «احسان نراقی: راه آزادی زن در ایران تمسک به فقه است». ایسنا، ۲۷ اردیبهشت ۱۳۷۹. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۸ مه ۲۰۲۲.
- ↑ «شیرین عبادی: بازنگری درحقوق کودکان ضروری است». ایسنا، ۲۶ مهر ۱۳۸۲. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۸ مه ۲۰۲۲.
- ↑ «شیرین عبادی: بازنگری درحقوق کودکان ضروری است». ایسنا، ۴ آبان ۱۳۸۲. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۸ مه ۲۰۲۲.
- ↑ «شیرین عبادی: بازنگری درحقوق کودکان ضروری است». ایسنا، ۷ آبان ۱۳۸۲. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۸ مه ۲۰۲۲.
- ↑ «شیرین عبادی: اهمیت کرامت انسانی در اسلام بیشتر از منزلت آن در اعلامیهٔ حقوق بشر است روح اسلام بیانگر برابری و برادری تمام انسانهاست». ایسنا، ۲۷ اردیبهشت ۱۳۷۹. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۸ مه ۲۰۲۲.
- ↑ «شیرین عبادی: بازنگری درحقوق کودکان ضروری است». ایسنا، ۲۷ اردیبهشت ۱۳۷۹. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۸ مه ۲۰۲۲.
- ↑ «شیرین عبادی در اسلو: به بهانه ایجاد دموکراسی نمیتوان به کشوری حمله کرد یکی ازپیامهای اعطای جایزه نوبل به یک زن مسلمان این است که اسلام دین ترور و خشونت نیست». ایسنا، ۱۸ آذر ۱۳۸۲. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۸ مه ۲۰۲۲.
- ↑ «Shirin Ebadi - Nobel Lecture (in Farsi)». nobelprize.org، ۱۰ دسامبر ۲۰۰۳. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۱۵ دسامبر ۲۰۲۱.
- ↑ «شیرین عبادی: نقاط مشترک تمدنها نزد همه کس و همه جا قابل احترام است». nobelprize.org، ۲۵ تیر ۱۳۸۳. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۱۵ مه ۲۰۲۲.
- ↑ «در نشست اعضای کانون مدافعان حقوق بشر در ایسنا/1/ شیرین عبادی: موارد نقض حقوق بشر ناشی از مذهب نیست حقوق بشر فراتر از قانون اساسی کشورهاست». ایسنا، ۲۷ مرداد ۱۳۸۳. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۱۰ مه ۲۰۲۲.
- ↑ «شیرین عبادی: نهادینه شدن حقوق بشر به عنوان چارچوب دموکراسی در گرو آزادی بیان است وضعیت حقوق بشر در ایران نسبت به گذشته مترقیتر شدهاست». ایسنا، ۲۷ اردیبهشت ۱۳۷۹. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۱۰ مه ۲۰۲۲.
- ↑ «شیرین عبادی: با اسلحه نمیتوان دمکراسی را صادر کرد». ایرنا، ۲ آذر ۱۳۸۳. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۱۵ مه ۲۰۲۲.
- ↑ «کنفرانس مطبوعاتی کانون مدافعان حقوق بشر؛ شیرین عبادی: آیا رواست رفتار با کسانی که مرتکب 10 قتل شدهاند، از رفتار با کسی که خواهان آزادی است، ملایمتر باشد؟ روری است». ایسنا، ۲۸ دی ۱۳۸۳. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۱۰ مه ۲۰۲۲.
- ↑ «شیرین عبادی در همایش استقلال کانون وکلا: لایحهٔ وکالت در شرایط فعلی نباید به مجلس برود ما نمیخواهیم بیش از این مستقل باشیم». ایسنا، ۸ اسفند ۱۳۸۳. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۱۰ مه ۲۰۲۲.
- ↑ «شیرین عبادی: اسلام با حقوق بشر تضادی ندارد». ایرنا، ۲۴ آبان ۱۳۸۴. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۲۲ آوریل ۲۰۲۲.
- ↑ «شیرین عبادی: بازنگری درحقوق کودکان ضروری است». ایسنا، ۱۳ تیر ۱۳۸۵. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۱۰ مه ۲۰۲۲.
- ↑ «شیرین عبادی: پیشرفت فقط درسایه صلح امکانپذیر است ابراهیم یزدی: بدون سازگاری، دموکراسی شکل نمیگیرد دادخواه: امنیت درفرهنگ ایرانی درسایه صلح تبیین شدهاست». ایسنا، ۲۷ اردیبهشت ۱۳۷۹. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۱۰ مه ۲۰۲۲.
- ↑ «المحامية الإيرانية شرين عبادي صاحبة نوبل: اعتذر عن دعم بلادي للأسد». ایسنا، ۲۷ اردیبهشت ۱۳۷۹. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۱۶ مه ۲۰۲۲.
- ↑ «"آینده اقوام" در ایرانی یکپارچه رقم خواهد خورد یا تجزیه شده؟». دویچهوله، ۱۲ دسامبر ۲۰۱۹. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۱۰ مه ۲۰۲۲.
- ↑ «جلسه پرسش و پاسخ پیرامون قتلهای زنجیرهای در همدان». ایسنا، ۱۵ آذر ۱۳۷۸. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۸ مه ۲۰۲۲.
- ↑ «شیرین عبادی در گفتگو با ایسنا: مشکل امروز زنان، فرهنگ مرد سالارانه غالب است، نه مذهب اسلام.». ایسنا، ۱۵ آذر ۱۳۷۸. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۲ مه ۲۰۲۲.
- ↑ «شیرین عبادی در گفت وگو با ایسنا:در اعتراض به صدور قرار بازداشت موقت برای موکلانم، عدم حضور وعدم امکان ملاقات با آنان، از وکالت خانمها کار ولاهیجی استعفا دادم». ایسنا، ۱۶ خرداد ۱۳۷۹. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۸ مه ۲۰۲۲.
- ↑ «جلسه پرسش و پاسخ پیرامون قتلهای زنجیرهای در همدان». ایسنا، ۱۹ شهریور ۱۳۸۰. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۸ مه ۲۰۲۲.
- ↑ «/حقوقی - گفت و گو/ طرح حمایتی مجلس قدم اول است شیرین عبادی: مجازاتهای کنونی اطفال با کنوانسیون حقوق کودک هماهنگ نیستند». ایسنا، ۲۱ خرداد ۱۳۸۱. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۸ مه ۲۰۲۲.
- ↑ «گزارش ادواری وضعیت اطفال کشور در حال تهیه است شیرین عبادی: وجود بچههای کارتن خواب دلیل نقض حقوق کودکان از سوی دولت است». ایسنا، ۱۶ آذر ۱۳۸۱. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۸ مه ۲۰۲۲.
- ↑ «شیرین عبادی: استفاده از رنگهای روشن برای پوشش زنان با اخلاق حسنه یا عفت عمومی مغایر نیست برخوردهای پلیسی کارساز نخواهد بود». ایسنا، ۵ خرداد ۱۳۸۲. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۸ مه ۲۰۲۲.
- ↑ «متن مصاحبه شیرین عبادی؛ اسلام در تضاد با حقوق بشر نیست». ایسنا، ۲۰ مهر ۱۳۸۲. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۸ مه ۲۰۲۲.
- ↑ «/شرح کامل/ شیرین عبادی در نشست مطبوعاتی تهران/2/: بر این باورم که دولت ایران بمب اتمی ندارد امیدوارم انتخابات آزاد زیر نظر سازمان ملل در عراق برگزار شود». ایسنا، ۲۳ مهر ۱۳۸۲. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۸ مه ۲۰۲۲.
- ↑ «مصاحبهٔ شیرین عبادی با نیوزویک». ایسنا، ۲۱ مهر ۱۳۸۲. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۸ مه ۲۰۲۲.
- ↑ «Shirin Ebadi». ایسنا، ۲۱ مهر ۱۳۸۲. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۸ مه ۲۰۲۲.
- ↑ «شیرین عبادی درگفتوگوباایسنا: اول باید به فکراجرای قانون اساسی بود شاخص حقوق بشر ایران از زمان گذشته بهتر شدهاست تأمین حقوق بشر با خشونت سازگار نیست». ایسنا، ۲۷ مهر ۱۳۸۲. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۸ مه ۲۰۲۲.
- ↑ «شیرین عبادی :من رهبر و لیدر زنان نیستم (1)». ایرنا، ۲۱ آبان ۱۳۸۲. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۱۵ مه ۲۰۲۲.
- ↑ «عبادی: من رهبر و لیدر زنان نیستم (قسمت دوم )». ایرنا، ۲۱ آبان ۱۳۸۲. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۱۵ مه ۲۰۲۲.
- ↑ «گفتوگویی از شیرین عبادی پیرامون؛ حضور نیروهای اشغالگر در منطقه، ضرورت دموکراسی در کشورهای اسلامی، مسایلی چند دربارهٔ ایران و پروندههای حقوقی ناتمامش». ایسنا، ۲۴ دی ۱۳۸۲. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۸ مه ۲۰۲۲.
- ↑ «شیرین عبادی: نقض حقوق بشر در هیچ کشوری توجیه پذیر نیست». ایرنا، ۲۴ شهریور ۱۳۸۳. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۱۵ مه ۲۰۲۲.
- ↑ «شيرين عبادي: دولت ايران نه تنها در برابر مهاجران افغان بلکه در برابر مردم ايران نيز مرتکب نقض حقوق بشرمي شود». دویچهوله، ۲۴ مه ۲۰۱۰. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۱۶ مه ۲۰۲۲.
- ↑ «شیرین عبادی در گفتگو با یورونیوز: حقوق بشر یک استاندارد بینالمللی است». یورنیوز، ۱۷ دسامبر ۲۰۱۰. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۱۸ مه ۲۰۲۱.
- ↑ «شیرین عبادی درمصاحبه با کامبیزحسینی: جایزه نوبل کینه حکومت را نسبت به من بیشتر کرد». کمپین حقوق بشر در ایران، ۶ خرداد ۱۳۹۲. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۲۲ آوریل ۲۰۱۸.
- ↑ «قصاص ریحانه جباری؛ انتقامجویی یا عدالت؟». ایسنا، ۱۵ آذر ۱۳۷۸. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۱۰ مه ۲۰۲۲.
- ↑ «جلسه پرسش و پاسخ پیرامون قتلهای زنجیرهای در همدان». کانون مدافعان حقوق بشر، ۹ فوریه ۲۰۱۴. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۲ مه ۲۰۲۱.
- ↑ «امیدوارم "بهاره" مجبور به اعتصاب غذا نشود، مصاحبه رضا علیجانی با شیرین عبادی». کانون مدافعان حقوق بشر، ۲۵ مرداد ۱۳۹۴. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۱۱ مه ۲۰۲۲.
- ↑ «مهمانی شیرین عبادی؛ نان و پنیر و سبزی برای کارتر». رادیو فردا، ۲۵ مارس ۲۰۲۱. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۲۶ آوریل ۲۰۲۲.
- ↑ «قدرت ایران در تکهتکه شدن نیست». زیتون، ۱۶ فروردین ۱۳۹۶. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۱۱ مه ۲۰۲۲.
- ↑ «فروپاشی رژیم نزدیک و خطر فروپاشی کشور جدی است». زیتون، ۲۸ فوریه ۲۰۲۱. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۱۰ مه ۲۰۲۲.
- ↑ «پاسخهای شیرین عبادی به سوالات روز: با نظام نامشروع فعلی هیچ تغییری به نفع مردم رخ نمیدهد». ایران برای اتحاد، ۱۰ بهمن ۱۳۹۵. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۵ فوریه ۲۰۱۷.
- ↑ «جلسه پرسش و پاسخ پیرامون قتلهای زنجیرهای در همدان». ایسنا، ۸ آذر ۱۳۹۷. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۱۶ مه ۲۰۲۲.
- ↑ «پاسخهای شیرین عبادی به سوالات روز: با نظام نامشروع فعلی هیچ تغییری به نفع مردم رخ نمیدهد». کانون مدافعان حقوق بشر، ۲۵ مارس ۲۰۲۱. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۱۰ مه ۲۰۲۲.
- ↑ «شیرین عبادی: عدالت و دمکراسی ارکان اصلی صلح در جهان هستند». کانون مدافعان حقوق بشر، ۲۱ اسفند ۱۳۸۳. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۱۵ مه ۲۰۲۲.
- ↑ «فراخوان شیرین عبادی علیه اعترافات اجباری، شکنجه و اعدام: اعتراض کنیم!». کانون مدافعان حقوق بشر، ۵ سپتامبر ۲۰۲۰. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۱۰ مه ۲۰۲۰.
- ↑ «آرامش امروز ایران آتش زیر خاکستر است». کانون مدافعان حقوق بشر، ۱۰ دسامبر ۲۰۲۰. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۱۰ مه ۲۰۲۰.
- ↑ «حمیدرضا جلاییپور: دریافت جایزه صلح نوبل توسط شیرین عبادی انتخاب شایستهای بود». ایسنا، ۲۰ مهر ۱۳۸۲. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۸ مه ۲۰۲۲.