عرب
ظاهر
(تغییرمسیر از سرزمینهای عربی)
مردم عرب و مردمِ عرب زبان یک گروه بزرگِ چند قومی اند که به طور بنیادی در غرب آسیا، شمال آفریقا، بخشهایی از شاخ آفریقا، و مناطق دیگر در جهان عرب زندگی میکنند. گروههای قومی عرب که ساکن صفحه عربستان یا در گرداگردِ آن زندگی میکنند شامل مردم لبنان، سوریه، امارات، قطر، عربستان سعودی، بحرین، کویت، عراق، عُمّان، اُردن، فلسطین، یمن و مصر میباشد.
گفتاوردها
[ویرایش]- «هر کس خدای تعالیٰ را دوست بدارد، پیامبرش را دوست میدارد. هر کس پیامبرِ عرب زبان را دوست بدارد، مردمِ عرب را دوست میدارد. هر کس مردمِ عرب را دوست بدارد، زبانِ عربی را دوست میدارد که به این زبان برترین کتاب بر برترینِ مردمان عرب و غیر عرب نازل شد؛ و هر کس زبانِ عربی را دوست بدارد، خود را به آن مشغول وامیدارد، نگهدار و پاسبانِ آن و پیوسته بر آن کار است. به آن عنایت میورزد و همّتاش را صرفِ آن میکند؛ و هرکس که خدا او را به اسلام راهنمایی فرمود و دلش را به آن شادمان کرد، باور بدارد که همانا محمّد ﷺ بهترینِ پیامبران است، اسلام برترینِ ملّتها و عرب بهترین امّتهاست. زبانِ عربی بهترینِ زبانها و گویشهاست و رویآوری بر فهمِ آن از دینداری است؛ چرا که ابزاری برای علم است و کلیدِ آموزش در دین است، سببِ صلاحِ معاش و معاد است. سپس، زبانِ عربی برای گردآوردن و فراهم کردنِ بزرگیها و برتریهاست؛ برای دست یافتن بر جوانمردی و صفاتِ پسندیده و انسانی است، برای دیگر داناییها و بزرگیها به مانندِ چشمهای است برای آب، به مانندِ چوبی است که آتش با آن افروزند؛ و اگر بر همهٔ ویژگیهای این زبان چیرگی و دانایی و ژرفنگری نباشد، نیروی یقین در شناختِ اعجازِ قرآن به دست نمیآید.»
- ابومنصور عبدالملک ثعالبی از دیباچهٔ فقه اللغة و سر العربیّة
- «من هم مانند هر کسی میدانم که اسرائیل دشمن عرب، مسلمانان، مسیحیان و انسانیت و سرانجام دشمن خداوند سبحان است. فکر نمیکنم در طول تاریخ انسانی بتواند موضعی روشنتر از موضعی که باید در برابر اسرائیل بگیرد، داشته باشد …»
- «اگر در سرزمینهای عربی کسی شاعر باشد معجزه نیست بلکه معجزه آن است که شاعر نباشد[...] ما [عربها] با شعر محاصره شدهایم و از شعر گفتن ناگزیریم همچنان که کشور مصر پنه، شام گندم و عراق خرما را آبستن میشود؛ ما به شعر سرودن محکومیم همانطور که هلند به مجاورت دریا و قلههای همیمالیا به پُربرفی محکوماند.»
- نزار قبانی در «داستان من و شعر (۱۹۷۰)؛ فصل: شعر، سرنوشت من است»