پرش به محتوا

رشحه

از ویکی‌گفتاورد

سیده بیگم دختر هاتف کاشانی شهرت‌یافته با تخلُّصش به رشحه (۱۷۸۴، کاشان - حدود دههٔ ۱۸۱۰، کاشان) شاعر ایرانی بود.

دارای منبع

[ویرایش]
غم نه، گر خاکم به باد از تندی خوی تو رفت       غم از آن دارم که محروم از سر کوی تو رفت
گلشن خلدش شود گر جا نیاساید دگر       «رشحه» مسکین که محروم از سر کوی تو رفت


فلک کینه گرا دوش به آهنگ جفا       نیم شب پای فرو هشت به کاشانه ما
گفتم از بهر چه کار آمده‌ای گفت که جور       گفتم از بهر چه تقصیر بود گفت: وفا
هرکجا نام زدانش همه آفاق حجاب       هر کجا ذکر به نامش همه افلاک حیا


جفا و جور تو عمری بدین امید کشیدم       که بینم از تو وفایی گذشت عمر و ندیدم
سزای آنکه ترا برگزیدم از همه عالم       ملامت همه عالم بین چگونه شنیدم
اگر چه سست بود عهد نیکوان اما       به سست عهدیت ای مه ندیدم و نشنیدم
دلم شکستی و عهد تو سنگدل نشکستم       ز من بریدی و مهر از تو بی‌وفا نبریدم
زدی به تیغ جفایم فغان که نیست گناهی       جز اینکه بار جفایت به دوش خویش کشیدم
تهی نگشت ز زهر غم تو ساغر عیشم       از آن زمان که شراب محبت تو چشیدم
کنون ز ریزش ابر عطاش «رشحه» چه حاصل      چنین که برق غمش سوخت کشتزار امیدم
ز جام عشق چو بیخود شدم چه جای شراب      ز مدح شاه چو سرخوش شدم چه جای نبیذم
ضیاءالسلطتنه خاتون روزگار که گوید      سپهر بر درش از بهر سجده باز خمیدم

دربارهٔ رشحه

[ویرایش]

منابع

[ویرایش]
  • بنفشه حجازیتذکره اندرونی: شرح احوال و شعر شاعران زن در عصر قاجار تا پهلوی اول. چاپ نخست، تهران: نشر قصیده سرا، ۱۳۸۲، ISBN 964-7675-76-3، ‏ص ۷۸ تا ۸۲.  برگرفته از محمودمیرزا، تذکره نقل مجلس.