دین اورنیش

از ویکی‌گفتاورد

دین مایکل اورنیش (۱۶ ژوئیه ۱۹۵۳، دالاس) پزشک، پژوهشگر، استاد دانشگاه و مؤلف آمریکایی است.

Colored dice with white background
بقای ما به عنوان فرد، جامعه، کشور، فرهنگ و حتی نوع به نیروی شفابخش عشق، مهرورزی و ارتباط بستگی دارد؛ چه ارتباط جسمی و چه ارتباط روحی و احساسی.

گفتاوردها[ویرایش]

عشق و زندگی (۲۰۰۱)[ویرایش]

  • «بقای ما به عنوان فرد، جامعه، کشور، فرهنگ و حتی نوع به نیروی شفابخش عشق، مهرورزی و ارتباط بستگی دارد؛ چه ارتباط جسمی و چه ارتباط روحی و احساسی.»
  • «امروزه علم پزشکی عمدتاً بر جنبه‌های جسمی و فیزکی درمان تکیه دارد: دارو و اعمال جراحی، عوامل ارثی و بیماری‌زا، میکروب و مولکول. تا آنجا که من می‌دانم در علم پزشکی، عامل دیگری را جز رژیم غذایی، سیگار، ورزش، فشار عصبی، عوامل ارثی، دارو و جراحی بر کیفیت زندگی، بروز بیماری‌ها و مرگ زودهنگام - به هر علت - مؤثرتر نمی‌دانند.»
  • «عشق و مهرورزی ریشهٔ همهٔ آن عوامی است که سبب بیماری و تندرستی، غم و شادی، رنج و التیام می‌گردد.»
  • «من یک دانشمند هستم و به ارزش علم به عنوان وسیله‌ای مهم برای کسب درک عمیق‌تر از جهانی که در آن زندگی می‌کنم، معتقدم. علم می‌تواند ما را در تشخیص حقیقت از خیال‌پردازی، جار-و-جنجال از واقعیت، کارایی از ناکارایی دربارهٔ افراد افراد گوناگون و در شرایط گوناگون یاری دهد. گرچه من به روش‌های علمی ارج می‌نهم اما محدودیت‌های آن را نیز به خوبی درک می‌کنم. آنچه مفهومی عمیق‌تر دارد اغلب اندازه‌گیری‌شونده نیست و آنچه اثبات‌شدنی است الزاماً ممکن است مهمترین نباشد.»
  • «گاهی درمان دارویی می‌تواند بسیار سودمند باشد اما ممکن است نخستین و بهترین انتخاب نباشد.»
  • «مایلم این موضوع روشن است که به هیچ وجه مخالف تجویز دارو یا عمل جراحی نیستم؛ اگر به جای خود از آن‌ها استفاده شود، ممکن است بسیار ارزشمند هم باشند.»
  • «قلب تلمبه‌ای است که نیازمند تعریف فیزیکی است، اما فقط تلمبه نیست. پزشک واقعی برتر از لوله‌کش، تکنیسین یا مکانیک است. انسان دارای قلب احساسی، روانی و روحی نیز هست. زبان ما بازتابِ چنین درکی است. انسان به دل‌های پرمهر عشق می‌ورزد نه تلمبه‌های جذاب. شاعران، موسیقی‌دانان، هنرمندان، نویسندگان و عارفان در طول سالیان به وصف کسانی پرداخته‌اند که دل‌های گشاده یا تنگ، گرم یا سرد، مهربان یا بی‌مهر دارند. این استعاره‌ها بازتابی از خِرَدی عمیق‌تر هستند نه فقط آرایه‌های زبانی.»
  • «آنچه ظاهراً ظریف‌ترین چیزهاست، یعنی عشق، مهربانی و معنا داشتن، در واقع نیرومندترین چیزهاست.»
  • «شایع‌ترین بیماری در فرهنگ ما بیماری فیزیکی قلب نیست بلکه بیماری روحی و روانی قلب است؛ یعنی احساس عمیق تنهایی، انزوا، ازخودبیگانگی و افسردگی که در فرهنگ ما بسیار رواج دارد، همراه با انهدام ساختارهای اجتماعی که باعث ارتباط و همسبتگی می‌شود. به نظرم، این‌ها ریشه‌های بیماری، بدبینی و خشونت در جامعهٔ ماست.»
  • «هرچیزی که به افزایش انزوا کمک کند اغلب به بیماری، درد و رنج می‌انجامد و هر عاملی که موجب تقویت، عشق، مهرورزی، همبستگی و اجتماع گردد، شافبخش است.»
  • «شفا و درمان، بیماری با درد و رنج یکی نیستند. درمان وقتی است که بیماری جسمی به اندازهٔ مهمی رو به بهبود است. شفا فرآید تندرستی کامل است. حتی کلمات شفا [heal]، کامل [whole] و مقدس [holy] از یک ریشه‌اند. نسبت دادنِ شفا به پزشکی مثل نسبت دادن عدالت به قانون است.»
  • «شفا حتی زمانی که درمان ناممکن باشد می‌تواند رخ دهد. حتی زمانی که از نظر جسمی آثار بهبود دیده نمی‌شود، ممکن است انسان به کمال نزدیک شو. در فرایند شفا، انسان به مرحله‌ای از کمال و آرامش درونی می‌رسد که با ترس و رنج کمتر، شفافیت و علاقهٔ بیشتر می‌تواند به بیماری خود بپردازد. هرچند درمان بسیار عالی است، شفا غالباً معنادارتر است، زیرا انسان را بیشتر از درد و رنج می‌رهاند.»
  • «همانگونه که شفا و درمان یکی نیستند، درد و رنج هم با یکدیگر متفاوت‌اند. درد فرآیندی جسمی است یعنی انتقال اطلاعات به مغز از راه اعصاب در هنگام صدمه دیدن. رنج، درکِ این تجربه است. حتی زمانی که درد تغییرناپذیر نباشد، درکِ تجربه یا همان رنج می‌تواند کاهش یابد. به همین نحو، بیماری بروز فیزیکی اختلال زیستی است در حالی که رنجوری تجربهٔ انسان از فرایند بیماری و ارتباط با آن است.»
  • «درد و رنج انسان را هشیار می‌کند.»
  • «ما می‌توانیم ارتباطات و اجتماعات خود را بر اساس عشق و محبت، نه ترس و نفرت بنا کنیم. ما می‌توانیم از رنج‌های دیگران درس بگیریم. آگاهی نخستین مرحلهٔ شفاست.»
    • فصل اول، عشق و زندگی[۱]

منابع[ویرایش]

  1. Love and Survival: How Good Relationships Can Bring You Health and Well-being [عشق و زندگی؛ درمان بیماری‌های روحی و جسمی با عشق و مهروزی]. ترجمهٔ ابوالقاسم پوزش. انتشارات دانشگاه فردوسی مشهد، شماره ۳۸۳، ۱۳۸۲ش. شابک ‎۹۶۴۳۸۶۰۱۸۳.