پرش به محتوا

درد

از ویکی‌گفتاورد

درد حسی ناخوشایند و تجربه‌ای احساسی همراه آسیب بافتی واقعی یا آسیبی به نوعی دیگر از بافت می‌باشد. درد احساسی تجربی رایج مانند نیشگون گرفتن انگشت، سوزش انگشت، قرار دادن نمک در زخم و ضربه‌زدن استخوان آرنج و دیگر حالت‌های ممکن می‌باشد.

درباره

[ویرایش]
  • با درد خود بساز چندانکه با تو بسازد.»
    • ترجمهٔ دیگر:تا درد همراه توست، تو نیز با او همراهی کن[بر آن صبر داشته باش].
    • علی بن ابی‌طالب [نهج البلاغه، کلمات قصار، ۲۷
  • آنگاه صدایی بلند از تخت شنیدم که گفت:‏ «نگاه کن!‏ خیمهٔ خدا با انسان‌هاست.‏ او با آنان ساکن خواهد شد و ایشان قوم او خواهند بود و خودِ خدا با آنان خواهد بود.‏ خدا هر اشکی را از چشمانشان پاک خواهد کرد.‏ دیگر مرگ نخواهد بود و ماتم و شیون و درد نیز وجود نخواهد داشت.‏ چیزهای گذشته سپری شده است.‏»‏آن تخت‌نشین گفت:‏ «نگاه کن!‏ من همه چیز را نو می‌سازم.‏» همچنین گفت:‏ «بنویس؛‏ زیرا این گفته‌ها امین و راست است.‏»
  • «آدمی شاگرد است، درد به او درس می‌دهد.هیچ‌کس بدون احساسِ این آموزگار، نمی‌تواند خود را بشناسد.»

نوشتارهای وابسته

[ویرایش]

منابع

[ویرایش]
  1. «439477». AZQuotes.