پرش به محتوا

دروازه

از ویکی‌گفتاورد
دروازه

دروازه به محل ورودی یک قلعه یا شهر گفته می‌شود.

ضرب‌المثل

[ویرایش]
  • «درِ دروازه را می‌شود بست، دهان مردم را نه»
  • «از سوراخ سوزن رد می‌شود ولی از در دروازه رد نمی‌شود»

دروازه در شعر فارسی

[ویرایش]
  • «ز دروازه بیرون نهادند پای / زبان بسته از گفته هر یک بجای»
  • «دروازهٔ سرای ازل دان سه حرف عشق / دندانهٔ کلید ابد دان دو حرف لا»
  • «گر از نعلش هلال اندازه گیرد / فلک را حلقه در دروازه گیرد»
  • «ده نه و دروازهٔ دهقان زده / ملک نه و تخت سلیمان زده»
  • «تا هوا تازه ست ایمان تازه نیست / کاین هوا جز قفل آن دروازه نیست»
  • «فضل باید برای آوازه / اصل ناید برون ز دروازه»

پیوند به بیرون

[ویرایش]
ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ
دروازه
دارد.