جلالالدین همایی
ظاهر
جلالالدین همایی با تخلُّص سنا (۲۱ ژانویه ۱۹۰۰، اصفهان – ۲۰ ژوئیه ۱۹۸۰، تهران) ادیب فارسی، آموزگار، شاعر، ریاضیدان و تاریخدان ادبی ایرانی بود.[۱]
گفتاوردها
[ویرایش]- «تاریخ علمی و ادبی هر ملتی همچون سلسلهای است بههمپیوسته که اگر حلقهای از آن مفقود شد پیوند این سلسه و در حقیقت رشتهٔ حیات معنوی و فرهنگی که کارنامهٔ افتخارات و سرمایهٔ بقاء و رشد ملّی است از هم گسیخته و پایهٔ کاخ مدنیّت آن قوم متزلزل و منهدم میشود. زیبانها و خللهای بیشمار که از گسسستن این رابطه به پایه و دستگاه وحدت و سعادت یک ملّت میرسد جبرانش به هیچ وجه میسر نخواهد بود.»
- «آثار و نتایج زیانبشخ بیحد و حصر که از فقدان آثار علمی و ادبی برای ملل و اقوام عالم اتفاق میافتد، هزار بار از حلقههای مفقوده در فرضیات طبیعی محسوستر و آشکارتر است.»
- «اگر کتب و مؤلفات فارسی در اثر تهاجمات و تعدیات اقوام بیگانه و به واسطهٔ اختلافات سیاسی و مذهبی خانمانبرانداز داخلی و ضعف تشکیلات اجتماعی و طرز حکومتهای متغلّب و تغییر و تبدیل سریع دولتهای مخالف یکدیگر و بیاعتنایی و لاابالیگری گذشتگان در حفظ آثار نفیس ملّی از میان نرفته و لا اقل یکدهم از آن همه آثار در دست بود، اکنون ایرانیان از حیث دانش و فرهنگ در ردیف ثروتمندترین ملل متمدن جهان بودند.»
- «بیشتر بدبختیها و سیهروزیهای ما نتیجهٔ مستقیم انقلابات و حوادث سیاسی و علل و اسباب دیگر داخلی و خارجی است که منتهی به انقطاع رشتهٔ تمدن و فرهنگ ملّی و منجر به فقدان آثار و اسناد و مدارک علمی و ادبی قدیم ما گردید.»
- «احیای هر اثری از آثار علمی و ادبی قدیم در حُکمِ یافتن حلقهٔ مفقودهای است که شیرازهٔ ادبیات و سلسلهٔ حیات معنوی و فرهنگی ما را بهم پیوند میدهد، هم راه تحقیق و تتبُع در آثار فرهنگی و به دست آوردن مسیر تحوّلات ادبی و مدنی و فحص و بحث در لعت و دستور و معنای و بیان زبان را هموار میسازد، و هم طریق ابتکار و میزان و مقیاس برای تشخیص و تمییز دادن ابتکار از تکرار به دست میدهد.»
- «بزرگترین خدمت به ملّت ایران و فرهنگ ایرانی، احیای آثار مهمِ گذشتگان است.»
- «ملتی که آثار قدیم خود را در طاقِ نِسیان بیندازد مَثَلش مَثَلِ مرد کاملی است که همهٔ تجارب و دانستههای گذشتهٔ خود را فراموش کند، چنین مردی اگر صدسال عمر کرده باشد هنوز کودک نادادن است.»
- مقدمه بر مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه [۲]
سرودهها
[ویرایش]ز تنگنای حوادث گریزگاهی نیست | جز آستانهٔ پیر مغان پناهی نیست | |
تو خاک تیرهای از خاک سجد گاه طلب | که خاک را بجز از خاک سجدهگاهی نیست | |
به مهر ماهرخی قلب تیره روشن کن | که عیش نیست در آن تیرهشب که ماهی نیست | |
حدیث عشق ز دستار بند شهر مپرس | که شیخ را به سر از این نمد کلاهی نیست | |
ز آه نیمشب ای خستهدل مشو غافل | اگر چه دانمت اندر بساط آهی نیست | |
فراز چرخ بود کلبهٔ فقیر که گفت؟ | که برتر از نهمین چرخ بارگاهی نیست | |
خطا هر آنچه رود از سواد دیدهٔ توست | وگرنه برتر در قلم صنع اشتباهی نیست | |
به جان آنکه خرد یار و مغز هشیار است | هزار نکته مؤثرتر از نگاهی نیست | |
قدم ز خویش برون نه ز بعد ره مهراس | که از مقام تو تا قرب دوست راهی نیست | |
سنا ز حافظ خوشنغمه نکتهای برخوان | که در قلمرو ما به از او گواهی نیست | |
عقاب جور گشادهست بال بر سر شهر | کمان گوشهنشینی و تیر آهی نیست[۱] |
لب بستهام ز هر چه بجز گفتگوی تو | دل شستهام ز هرچه بجز نقش روی تو | |
گر بگذری به خاکم و گویی تو را که کشت | فریاد خیزد از کفنم کآرزوی تو | |
بس پیکرت لطیف بود میشود پدید | راز درون ز سینه و می از گلوی تو | |
ای گل به باغ در بر آن لالهرو مخند | تا پیش باغبان نرود آبروی تو[۱] |
گفتاوردها دربارهٔ او
[ویرایش]- «تصحیح «التفهیم»ابوریحان توسط او، باعث شد تاییدهای ستایش آمیزی از سید حسن تقیزاده و علامه محمد قزوینی دریافت کند. کتابی که استاد همایی به مدت پنجسال متوالی و روزی ۱۵ ساعت، تلاش علمی صرف آن کرده بود و علامه قزوینی دربارهٔ این اثر ارزشمند برای همایی جوان آن روزها نوشته بود: «وقتی کتاب التفهیم شما به دستم رسید و مطالعهای کردم، سجده شکر به جای آوردم که هنوز ایران از دانایان کارآمد تهی نمانده است.» اطلاق عنوان علامه بر استاد همایی، شایسته او بود.»
- مهرداد نصرتی، ۱۳۹۵[۳]
منابع
[ویرایش]- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ برقعی، محمدباقر. سخنوران نامی معاصر ایران. ج. سوم. نشر خرم، چاپ ۱۳۷۳. ص۱۸۰۷. شابک ۹۷۸۹۶۴۹۹۷۲۴۰۴.
- ↑ کاشانی، محمود بن علی. مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه. تهران: انتشارات سخن، ۱۳۹۴. ۳. شابک ۹۷۸۹۶۴۳۷۲۷۷۳۴.
- ↑ مهرداد نصرتی، «سالمرگ استاد جلالالدین همایی»، خبرگزاری علم و فرهنگ، دوشنبه ۲۸ تیر ۱۳۹۵، کد خبر: ۴۳۰۱۸.