محمد قزوینی
ظاهر
میرزا محمد قزوینی (۳۱ مارس ۱۸۷۷، تهران - ۲۷ مه ۱۹۴۹، تهران) ادیب و پژوهشگر تاریخ و فرهنگ ایران بود.
گفتاوردها
[ویرایش]- «قریب سه هزار جلد کتاب نیز دارم از هر نوع چاپی و خطی و بزرگ و کوچک که به هیچ وجه منالوجوه فعلاً نمیتوانم قیمت آنها را که در عرض چهل سال تمام متدرجاً خریدهام تعیین کنم و قیمت خرید غالب آنها در پشت آنها نوشته شده است؛ ولی آن قیمتها از سی چهل سال قبل تاکنون واضح است که اغلب تا ده مقابل هم ترقی کرده است و به همان نسبت هم پولهایی از فرانک و قران که در آن زمانها با آن پولها آن کتب خریداری شده پائین آمده است. تعیین قیمت تقریبی آن کتب جز به تقویم چند نفر آدم مطلع کتابشناس اهل خبره ممکن نیست.»
- از وصیّتنامهٔ محمد قزوینی ۴ آبان ۱۳۲۸[۱]
- «به مناسبت صحبت از مستشرقین این نکته را نیز که از تجربیات خود به دست آوردهام، در ختام این مقاله بی مناسبت نمیدانم اشاره به آن بنمایم و آن اینست که بر هموطنان عزیز من پوشیده نباشد که در اروپا در حوزه مستشرقین، مدعی و عالم نما و «شالارتان» عده شان به مراتب بیشتر از مستشرقین حقیقی و علمای واقعی است و اگر چه این مسئله از خصایص نوع بشر است در جمیع نقاط و در هر فنی و علمی و تخصیص به مستشرقین اروپا ندارد ولی بخصوصه درماده مستشرقین اروپا دامنه این مسئله وسعت غریبی دارد و علت این فقره شاید این باشد که به مضمون مثل معروف فرانسوی: «درمملکت کوران آدم یک چشم پادشاه است بواسطه بی اطلاعی عموم مردم در اروپا از اوضاع مشرق و از السنه و علوم مشرق، بالطبع وظیفه مستشرقی، یک میدان وسیع مستعدی میشود برای متقلبین و «شالارتان» ها که به محض اینکه یکی دو از السنه شرقیه را تا درجهای آموختند و امتحانی از آن (که غالباً امتحان کنندگان از امتحان دهندگان با اطلاع تر نیستند) دادند و به توسل به یکی از وسایل به سمت معلم السنه شرقیه نایل آمدند، دیگر تدریس آن زبان و غالباً چندین زبان دیگر در آن واحد مثلاً فارسی و عربی و ترکی با جمیع علوم و فنونی که به آن زبانها مدون شدهاند و جمیع لهجات متکثره متنوعه آنها همه محول به ایشان میشود و از ایشان بدون خجالت و ترس از افتضاح (چون تمیزی در بین نیست) در عموم این السنه و علوم و فنون ادعای اطلاع میکنند و درس میدهند و تالیفات مینمایند و صاحب آراء مخصوصه تازه میشوند و گاه نیز بعضی از کتابهای بیچاره فارسی یا عربی را گرفته آنها را مسخ کرده مملو از اغلاط فاحشه به طبع میرسانند.»
- شرح حال اینجانب محمد بن عبدالوهاب قزوینی۱۶ربیع الثانی ۱۳۴۳ مطابق ۱۴ نوامبر۱۹۲۴[۲]
- «مقصود اینست که هموطنان عزیز من به الفاظ با طمطراق «معلم السنه شرقیه» و عضو انجمن علمی فلان یا آکادمی بهمان، غره نشوند و هر ترهاتی را که از طرف اروپا به امضای هر مجهولی میآید چشم بسته بدون آنکه آنرا به محک اعتباربزنند وحی منزل ندانند و در هر چیزی عقل خداداد را که معیار تمیز حق از باطل فقط اوست، توأم با علم اکتسابی میزان قرار داده، همه چیز را با آن ترازو بسنجند تا راه از چاه و خضر را از غول گمراه باز شناسند.»
- شرح حال اینجانب محمد بن عبدالوهاب قزوینی۱۶ربیع الثانی ۱۳۴۳ مطابق ۱۴ نوامبر۱۹۲۴[۲]
دربارهٔ او
[ویرایش]- «قزوینی نیمی از زندگی خود را، آنهم بهترین سالهای زندگی خود را در اروپا بهسر آورد، سراسر عمر وی چه در ایران و چه در اروپا به خواندن و نوشتن گذشت، نتیجهٔ آنهمه کار و کوشش آثار گرانبهایی است که از او بهجای مانده است. این آثار به خوبی گویای پایهٔ دانش و نمودار نهاد نیک او است.»
- ابراهیم پورداوود، پیشگفتار بیست مقالهٔ محمد قزوینی ۲۹ مهر ۱۳۳۲[۲]
- «مرحوم قزوینی روش تدقیق و نقد ادبی را به معاصرین خود آموخت؛ آفتاب فیاض با برکتی بود که هرکس را مستعد میدید به تربیت و ارشاد او میپرداخت...»
- قاسم غنی همکار علمی قزوینی در تصحیح دیوان حافظ